سلام مامانا امروز رفته بودم بیمارستان عیادت دختر خالم دخترمم باهام بود ۸ ماهشه وقتی داشتیم از اتاق میومدیم بیرون یکی از این خدماتیای بیمارستان گف چرا بچه آوردی اتاق بغل مریض عفونیه استرس گرفتم چیری نشه دخترم خدای نکرده ولی قبلش از پرستار پرسیدم گف اشکال نداره

۳ پاسخ

خدایا پرستار باسواد میگه طوری نیست
خدمتی کم سواد ادعای دکتری داره نظر میده

انشالله هیچی نمیشه نگران نباش استرس الکیه

خیلی استرس داری به دکترنشون بده بچه را گناه داره

مقالات مرتبط

مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
پرستار کودک چه وظایفی دارد؟
پرستار کودک چه وظایفی دارد؟ و مهم ترین ویژگی های پرستار کو...
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟

سوال های مرتبط

مامان آرتین مامان آرتین ۵ سالگی
سلام مامانا..
از دیروز یکی دوبار پسرم رفته تو اتاق ودرمیبنده میگه کاردارم.
امروز که رفتم در زدم و رفتم تو اتاق دیدم شورتشو درآورده،گفته بودم لباس بپوش بریم بیرون...
میدونم کنجکاویه جنسیه ولی از عصری خیلی ناراحتم.چیکار کنم؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان mersad مامان mersad ۴ سالگی
مامانا صبحتون بخیر پسرم خیلی خون دماغ میشه چیکار کنم؟ نگران شدم قبلا کمتر بود بردم دکتر گفت اشکالی نداره ولی الان زیاد شده هوا گرم هم نیست تو اتاق خواب بخور سرد روشن میکنم که دماغش خشک نشه واقعا استرس گرفتم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آریا جانم مامان آریا جانم ۴ سالگی
سلام مامانا نمی‌دونم چرا امشب یهو ترس از سزارین اومده سراغم استرس گرفتم راستش من سر زایمان اولم تو اتاق عمل حالت پانیک بهم دست داد خواب آور زدن این سری به دکتر بیهوشی بگم قبل اینکه بترسم آرامبخش بزنن میترسم از ترس سکته کنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان دوتافرشته مامان دوتافرشته ۵ سالگی
سلام مامانامن رفته بودم سونوگرافی گف اندازه سرهفته۳۱هست دورشکم ۲۹ براشماهم اتفاق افتاده؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان گیسوطلا مامان گیسوطلا ۴ سالگی
سلام مامانا دخترمن تقریبا دوهفتس از آبله مرغون دخترم میگذره دیگه روبه بهبودیه اما امروز ۷صبح باگریه بیدارشد گف سرم دردمیکنه یه زره ام داغ بود بدنش استامینفون دادم چندیقه بعدش آورد بالا چرا اینجوری شد خطرناکه بنظرتون؟
مامان یکی یدونم مامان یکی یدونم ۵ سالگی
یه سوال دارم از مادرایی که بچه هاشونو جدا میخابونن
چند بار اقدام کردم برای جدا کردن اتاق پسرم پسرمم هیچی نگفته یکی دو بارم خودش مارو از اتاق بیرون کرد در کل خوب بود ولی من بارها بهش سر میزدم
اما چند بار تو خواب تب کرد تب هم میکنه فقط تکون میخوره و نهایت هزیون میگه که من متوجه میشم هر چند تا صبح صد بار بیدار میشم پتو میندازم روش.و بعد چند دوره پشت سر هم مریضیش دیگه الان هم خودم وابستش شدم هم اون. ولی با این وجود دوست دارم بازم جدا کنم
چه جوری شما جدا کردین یعنی بچتون تاحالا تب نکرده و مریض نشده؟ و چه جوری شب راحت میرین تو تختتون میخابین تو یه اتاق دیگه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان هانا مامان هانا ۲ ماهگی
مامانا لطفا یکم باهام صحبت کنید آروم بشم از استرس نمیتونم بخوابم
من امروز فهمیدم که حتما باید سرکلاژ بشم هفته ۱۹ هستم کسی تاحالا تو این هفته سرکلاژ کرده آخه از یه دکتری پرسیدم گفت دیره تا کی وقت هست؟
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
ظهر دوستم با بچه اش اینجا بودند بعد غروب رفتند دخترم وقتی اونا رفتند یه دراز کشیده بود با بجه دوستم خیلی جور بود باهم بازی می‌ کردند آمدم تو اتاق دخترم چشاش باز گذاشته بود تکان نمی خورد یعنی قلبم آنچنان زد گفتم الا قلبم وایسه بغل اش کردم خواستم جیغ بزنم دیدم بغل ام کرد گفت مامان باهات شوخی کردم هنوز تو شوک ام چرا این بچه ها این کار می کنند
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پسری مامان پسری ۴ سالگی
مامانا میگم من پسرمو دو سالو نیم از پوشگ گرفتم اونم با امادگی خودش بعد از اون موقع گاهی شبا جاشو خیس میکنه بعد من دشک مشمای براش دوختم ک پتو دشک اینا نجس نشه ولی تکون میخوره فایده نداره خیلی وقت پیش اینجا پرسیدم یکی از مامانا گفت نصف شب ببرش دسشوی منم شبا بیدارمیشم میبرمش خیلی وقته بعد دیشب خوابم برد خسته بودم نتونستم ببرمش دم صب دیدم جاش خیس بود میگم تا کی اینجوریه ؟نکنه شب ادرایه نگرانم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رزا مامان رزا ۴ سالگی
من پر اضطرابم. جایی مهمون بودم که کسی مریض بود. بچم خیلی باهاش در ارتباط نبود ولی ترس داره اذیتم میکنه. از این ویروس گلو دردا خدایی نکرده کسی بچش گرفته؟ چجوره؟ طولانیه؟
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان نازدونه مامان نازدونه ۴ سالگی
خیلی حس بدی دارم الان دخترم یه بار کنار تخت دراز کشید زیر تخت من اومدم دبدمش از دور خواست منو بترسونه یکم ترسیدم رفتم دستشویی برگشتم ندیدمش چرا غا هم فقط چراغ خواب روشن بود بعد اومدم ندیدمش پشت در بود یهو اومد بیرون جیغ زد خیلی ترسیدم داد زدم از شدت ترس پریدم خودش هم ترسید بچه مات و مبهوت مونده بود گفتم دفعه اول آخرت باشه می ترسانی کارت خیلی بده و فلان بعد غرورش اجازه نداد گف من نترسیدم مامان گفتم چرا ترسیدی بعد شروع کرد گریه که نه نترسیدم میگه میخواستم شوخی کنم گفتم شوخی بدیه نمی دونم از کجا یاد گرفته پرسیدم گفت از خودم یاد گرفتم ولی اونم ترسید ازجیغ من براش ناراحتم 😢
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان محمدرسول❤مرسانا مامان محمدرسول❤مرسانا ۵ سالگی
سلام مامانا من زایمان کردم
مرسانای گلمو تو آمبولانس بغل گرفتم و بعد وارد بیمارستان شدم 🥰ایشالله همتون زایمان کنید و کوچولوهاتونو بغل بگیرین ❤
اینم مرسانای مامان😘🧿🧿
مشاهده ۲۶ پاسخ دیگر
مامان کیان مهر 🌞 مامان کیان مهر 🌞 ۴ سالگی
این وضعیت هر روز عصر اتاق پسرم ...... هر چی از دستش میاد رو می‌ریزه وسط ... این دیگه از بمب گذشته 🤔🤦 می‌خوام نصفش رو امروز بریزم آشغالی 😐
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان آروین و نیلا مامان آروین و نیلا ۴ سالگی
سلام خانما دخترم ۸ ماهشه وزنش ۷۲۰۰ بود کمه وزنش؟ نگرانم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان قندعسلم مامان قندعسلم ۴ سالگی
سلام مامانا من فردا میرم تو هفته ۸ بارداری میگرن شدید دارم تا حالا ۴ دفعه نتونستم تحمل کنم استامینوفن ساده ۳۲۵ خوردم دکترم گفت اشکال نداره حتی ۵۰۰ هم میتونی بخوری الان باز از دیشب میگرنم گرفته هنوز تحمل کردم نخوردم ولی خیلی درد دارم چیکار کنم امروز بخورم میشه ۵ بار تو ۸ هفته با اینکه دکترم گفت اشکال نداره ولی من میترسم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر