سلام مامانا صبحتون بخیر . بیاین یه خورده منو نصیحت کنین شاید آروم شم .
من الان باردارم و ۳۵ هفتمه و یک ماه دیگه انشاءالله زایمان میکنم ولی نمیدونم چرا هر وقت به زایمان فکر میکنم استرس میگیرم و انگار اصلا آمادگیشو ندارم و همش فکر میکنم که وای چقدر کار دارم و چقدر بارداریم زود گذشت و من هنوز از تکون های بچم سیر نشدم و یه جورایی دلم میخواد همینجوری بچم ور دلم بمونه و تکون بخوره😅 همش میترسم بچه به دنیا بیاد روزای سختم شروع بشه و این توجهی که الان بقیه بهم دارن و دیگه نداشته باشن و بادو تا بچه ی کوچیک یکسره بشور و بساب کنم و دیگه استراحت هام تموم بشه یه جورایی حسم شبیه به کسایی هست که میخوان از دنیا برن و آمادگیشو ندارن و همش احساس میکنن چقدر کار مونده که نکردن یا اینکه عمرشون چقدر زود گذشت و ..... از اون بدتر تو این دنیا بهشون خوش گذشته باشه و فکر کنن که بمیرن همه ی این خوشی ها ازشون گرفته میشه و مستقیم میرن جهنم 😅😅😂به نظرتون این حس و حال طبیعیه ؟ کسی تا حالا مثل من بوده ؟

۸ پاسخ

سلام منم ۳۵ هفته هستم هرشب که ب زایمانم فک میکنم استرس میگیرم همش کار میکنم نکنه بچه بیاد نتونم ب خونه تکونی برسم بنظرمن طبیعه هست این فکرها رو همه مادرها نزدیک زایمان دارن

منم ۳۵هفته هستم دقیقا این فکرارو میکنم.بیشتر ازاولی استرس دارم نمیدونم چرا.تاریخ زایمانت کی هست؟

خودت میخ‌استی؟ من که تا حالا ویار و این چیزا برام سخت گذشته خیلی دیر میگذره

خوب همینم هست 😀😀منم با دوتا بچه کارام تمومی نداره خواهر

سلام به روی ماهت

وای دخترخول شدی؟؟؟چرا خودتوعذاب میدی آخه پس منکه بایدتاحالا میمردم
دیگه نبینم ازاین حرفابزنیا🙄🤨
برای توالان طبیعیه چونکه هورمونات بهم ریخته خیلی حساس شدی

تازه روزای خوشت شروع میشه دستاشو میگیری نگاهش میکنی
برای منم ک زندگیم گره خورده دعا کن
دعا کن‌مشکلم حل بشه

منم ده روز دیگه زایمانم ،انقد استرس دارم ، و انگار آمادگی شو ندارم به قول شما...

خدایا منو ببخش با این فکر ها 🤲🏻 خودم از فکرهام خندم میگیره طفلکی بچم البته بگم شایدم از دوست داشتن زیادشه این فکرها😂😂

سوال های مرتبط

مامان ريحانه مامان ريحانه روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا ، منو راهنمايي كنيد لطفا و بهم بهم بگيد جاي من بوديد چيكار ميكرديد .

برادرم با مامانمينا تو يه ساختمون زندگي ميكنن ، يه دختر دارن ٨ سالشه ، من دوسش دارم ، براش هميشه خوراكي و جايزه و اينا ميگيرم ،
مشكلم اينه كه خيلي حسوده و همش سر به سر دختر من ميذاره گريشو در مياره ، و از همه بدتر هر دفعه كه من خونه مامانمم مياد اونجا همش با دليل و بي دليل قهر ميكنه درو ميكوبه ميره خونشون ، منم ناراحت ميشم ميترسم حالا زنداداشم فكر كنه ما چيكار ميكنيم با بچش ، تازگيا خيليم بي محبت شده مياد اونجا به ما بي محلي ميكنه ولي مثلا وقتي كارتمو ميدم كه بره برا خودش خوراكي بخره اخلاقش خوب ميشه ، ديگه امروز انقدر منو ناراحت كرد من يه ساعت گريه كردم ، من اصلا بهش بدي نكردم ولي ميگه من هميشه تو دفتر خاطراتم از شما خاطره هاي بد مينويسم ، مامان و بابام همش بهم ميگن اهميت نده بچست توام از اين به بعد بهش بي محلي كن ، ولي من دلم نمياد به تنها برادر زادم بي محلي كنم ، ولي واقعا رفتاراش عذابم ميده
مامان محسن مامان محسن ۴ سالگی
سلام خانما دلم بدجور گرفته خواستم ازتون کمک بگیرم که اگه موردی در اطرافیان یا خودتون بوده به منم بگید من پسرم رو از دوسال و نیمی همه جور دکتری بردم روانشناس ، روان درمانگر ، روانپزشک ، آسیب شناس ، کاردرمان و گفتاردرمان هر دفعه بهم یه چز گفتن یکی گفت این بچه اوتیسم یکی گفت سندروم اسپرگر داره یکی گفت بهم ریختگی حسی داره چمیدونم حسای کف پاش و سرش کامل نیست این آخری یه مشاور بردم گفت سالمه فقط تلویزیون ، آهنگ، گوشی ، مداحی هر چی که صدا داره حذف بشه الان سه ماهه همه چی رو جمع کردم ولی دریغ از یه تغیر کوچولو پسر بزرگم همش نغ میزنه که حوصلم سررفته از خونه فراری شده نمیاد پیشم میره خونه مامانم هر کار میکنم باز این یکی نمیاد بریم اونجا بیرون رفتن رو دوست داره نه این که بریم خونه مثلا مادرم و خواهرم خیلی بدغذا شده سه ماهه خوابش بهم ریخته شبا بیداره خودم خسته شدم در طول روز همش جیغ و گریه یا مدام بغلمه یا میاد رو پشتم هر چی باهاشون بازی می‌کنم دیگه انگار نه انگار کلافه شدم از لحاظ روحی داغونم یه کلمه حرف نمیزنه همه کار کردم دیگه نمیدونم باید چیکار کنم
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام صبحتون بخیر قشنگا 🥰🥰
چه کارا می کنید؟؟من رفتم بچه هارو گذاشتم مهد و بعدش پیاده روی کردم الانم اومدم خونه یه کم استراحت کنم صبحانه بخورم و برسم به کارام و غذا درست کردن امروز که روز سوم رفتن بچه هاس چقدر همه چی خوب پیش رفت بچه ها میان خونه ناهارشون رو سیر می خورن و بعدش می خوابن یه دوساعتی بعدشم که بیدار میشن میرن دنبال بازی و تمرینات گفتار درمانی شبم دوباره زود شامشون رو میدم می خوابونم دیگه فعلا از اون همه غر غر و جیغ و داد خبری نیست 😍😍اینقدر خوشحالم که ثبت نامشون کردم پیش ۱ به کارهای خودمم راحت می رسم 🥰امروزم به مربیشون گفتم ماهلین دیروز اومد خونه هیجی نخورده بود گفت به خدا خیلی تلاش کردیم ولی یه لقمه هم نخورد😥بعد گفتم این لیستی که دادین نمی خورن زیاد گفت اشکال نداره هرچی می خورن بزارید بهتر از اینه که بچه گرسنه بمونه خداروشکر از این مهدشون راضی ام رسیدگیشون خوبه از لحاظ امنیتی هم که فول فولن درجه ۱ 🤗
از لحاظ دستشویی هم ماهلین با اینکه به من جیش و پی پیشو نمیگه ولی به اونا میگه 😀😂خیلی هم بهشون تاکید می کنم حواستون باشه هررموقع دستشویی داشتید بگید به خاله 😀
من از همین جا از اون مامانایی که خیلی کمک و تشویقم کردن تو این راه خیلی ممنونم 😘😘دوستتون دارم🥰😘
مامان آوین و رادین مامان آوین و رادین ۳ ماهگی
سلام مامانا یه مشورت ازتون میخام, من شاغلم و پسرم از ۹ ماهگی تا الان پرستار داشته و خانوم خوب و قابل اعتماده، جند ساله پیش پسرمه، الان باردارم آخر تیر ماه دیگه زایمان میکنم و ۹ ماخ خونه هستم، حقوق ندارم تا ۶ ماه بعد ۶ ماه نامین اجتماعی یه مبلغ کم میده نصف حقوقم میده، حالا این پرستاره خودش و بچه ش تنهاس و شوهر نداره و خرج زندگی میده قطعا تو این ۹ ماه میره سرکار و بیکار نمیمونه، به همسرم میگم این مدت که من خونه ام پول کامل هر ماه این خانوم بدیم نهایت چند ساعت در روز بیاد کمک و هم بتونم نگهش دارم واسه بچه دومم، بعد معلوم نیست پرستار خوب پیدا کنم یا نه، میگه نه ،چون حقوق خودش که کامل واسه قسط خونه و خورد و خوراک و.. میره و باید قسط وام های منم تا ۶ ماه که من خونه ام بده، تازه خودمم و پدرو مادرم بیمه تکمیلی کردم چون این مدت سرکار نیستم باید دستی حداقل سه و نیم هر ماه پول بیمه تکمیلی بدم. حالا همسرم میگه سخت میشه ماهی ۷ تومن تو این دوران مرخصی که سرکار نمیری پول پرستار بدیم ، بعدا اگه این خانوم رفت سرکار یکی دیگه پیدا می‌کنیم ولی من به شدت استرس دارم نتونم کس مطمن پیدا کنم، نمیدونم چکار کنم ،خودم یه مقدار پس انداز مخفی دارم که تا حالا رو نکردم واسه خودم هست ،نمیدونم چکار کنم ،هزینه پرستار این ۹ ماه بدم گه بمونه میشه نزدیک ۶۰ تومن، یا بگم نیاد از تیر ماه،؟ چند روزه بشدت فکرم درگیر این موضوعه