داشتم میخوابیدم یه لحظه تو تاریکی چشمم خورد ب دیوار روبروم دیدم یه چیز سیاه روشه.. خوب دقت کردم شک داشتم ک مارمولکه یهو تکون خورد و مطمئن شدم... حالا منم استراحت مطلق.. مارمولکه هم داشت میمومد پایین... فوری زنگ زدم مامانم اتاق بغلی بودن.. با بابام یهو وارد اتاق شدن فکر کرده بودن دردم گرفته ترسیده بودن .... کل تخت و کمدو جا ب جا کردن تا بعد نیم ساعت پیدا شد..... منم یهو از جام پاشدم رفتم تو سالن و نشستم رو زمین و خیلی بهم فشار اومد 😢 استرس دارم ... خیلی وحشتناک بود برام

۶ پاسخ

مارمولکای لعنتی هیچ کجا و توی هیج موقعیتی قرار نیس منقرض بشن انگار ازشون متنفرم همیشه هم باید ی سک سکی بکنن پفیوزا

ببهشیپثد من نباید خندم میگرفت🤣🤣ولی گرفت مخصوص جایی ک کفتی منم ک استراحت مطلق فک کن خش. شدی کاریم بر نمیاند😆😆🤣🤣

توکلتون بخدا باشه عزیزم هیچی نیس

وای من خیلی مارمولکارو دوسدارم😂مخصوصا دستاشونو
بابا بیخیال همه موجودات از انسان میترسن...

آه لعنتی مارمولک بیزارم ازش من دیروز داشتم گل های تو حیاط جابه جا میکردم یهو دیدم یه چیزی افتاد رو پاک این قدر جیغ زدم ک مردم از ترس دیدم مارمولکه.اینقدر بدم میاد ازش حالا نمی‌دونم چطور بعضی ها با دست می‌گیرند و بوس میکنن😷😷

چطوری مارمولکه تو اتاق خواب اومده 😒سعی کن اروم باشی ی ابی چیزی بخور استرست کم بشه

مقالات مرتبط

علت پایین بودن هورمون بارداری
علت پایین بودن هورمون بارداری
علت ضعیف بودن ضربان قلب جنین
علت ضعیف بودن ضربان قلب جنین و کند شدن آن تا ماه آخر

سوال های مرتبط

مامان ویهان کوچولو 🤰 مامان ویهان کوچولو 🤰 ۳ ماهگی
خانما شکمم خورد به بخاری اشکال نداره خیلی شدید نبود داشتم رد میشدم یهو شکمم خورد یه ذره دردم اومد بعد چند ثانیه خوب شد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان روژیا مامان روژیا هفته سی‌وپنجم بارداری
......
مامانمم هی دلخوشیمو میداد رفته بود واسم عکس بگیره نشونم داد یه دختر معصوم و ناز کوچولو با دیدنش دلم اب شد اون خانمای هم اتاقیم به بچه هوشون شیر میدادن کنارشون بودن منم خیلی دلم به حالم خودم میسوخت ک بچم پیشم نیست همه خوابیده بودن منم از فکر بچم نمیخوابیدم مامانمم هی میگفت بخواب خوابیدم هرجور باشه نصف شب صرای گریه یه بچه می اومد از بیرون اتاق اصلا بند نمیاومد گریه ش منم گفتم این دختر منه مامانمم اونجا نبود دیگه خیلی شک کردم پاشدم ازتخت با هزارتا مکافاتو تحمل درد اومدم پایین و رفتم سالن ک یهو صدای بچه قطع شد رفتم اتاق دستگاه گفتم مامانم اونجا نبود یه زن اونجا بود گفتم اون بچه ای ک خودشو تو شکم مادرش کثیف کرده بود کدومه گفت من خواب بودم دستگاش این بود ولی الان اینجا نممونده نمیدونم بردنش کجا که یهو قلبم ایستاد گفتم خدای نکرده نمرده باشه ک یهو مامانم اومد گفت چرا از جات بلند شدی اومدی اینجا منم گریه کنان گفتم پس بچم کوو مرده چش شده گفت دیوونه شدی مردنی دیگه چیه زبونتو گاز بگیر پرستارا بردنش پیش خودشون اونجا بهش اکسیژن وصل کردن تا همش جلو چشمشون باشه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آبجی غزل مامان آبجی غزل ۴ ماهگی
سلام امروز پنج ه اشپزخونه باز شده بود یه یا کریم اومده بود تو صبح بلند شدم رفتم اشپزخونه ندیدمش یهو از رو یخچال بلند شد و شروع کرد به بال زدن خبلی ترسیدم و دویدم و از اشپزخونه اومدم بیرون یهو شکمم شل شد و اومد مایبن و بچم تکون نمیخورد کلی باهاش حرف زدم و چیز شیرین خوردم و به پهلو خوابیدم تا بعد یک ساعت به دره تکون خورد و دوباره بی حرکت شد خیلی میترسم دلشوره دارم یعنی ترسیده یا چیز دیگه؟؟؟؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ویهان کوچولو 🤰 مامان ویهان کوچولو 🤰 ۳ ماهگی
خانما شکمم خورد به بخاری اشکال نداره خیلی شدید نبود داشتم رد میشدم یهو شکمم خورد یه ذره دردم اومد بعد چند ثانیه خوب شد شکمم خیلی سفته مثل سنگ میمونه البته از اولش هم سفت بود بعدش جفتمم قدامیه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان امیرسام وآنیسا مامان امیرسام وآنیسا هفته سی‌ونهم بارداری
مامانا نمی‌دونم چرا دیشب خواب دیدم یه چیزی ازم اومد یهو مامانم گفت اون بچه اسخ خیلی کوچولو بود اندازه کف دست بود درد داشتم تو خواب از یه جا ترسیده بودم نمونه از یه جا ام ذوقشو میکردم انقدم خوشگل و ناز بود ولی من نینیم دخمله اما اون شونگول پسرونه داشت بعدم رفتیم بیمارستان دیگه صبح از انقباض شدید بیدار شدم 🥴
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 👱🏻‍♀️Hannah💖 مامان 👱🏻‍♀️Hannah💖 ۴ ماهگی
دیشب خواب دیدم خونریزی دارم مامانم میگه بچه داره میاد منم مث چی گریه میکردم بعد رفتم بیمارستان همه انگار بیخیال بودن اونجا پرستاره با یه لحن بدی میگفت دکتر نداریم نمیتونم زایمانت کنم منم استرس داشتم همینجورم خون میرفت ازم یهو شروع کردم دادو بیداد انقدر قوی شده بودم میزو بلند کردم پرتش کردم اونور زنرو هل دادم میگفتم اگه بدایی سر بچم بیاد زندتون نمیزارم بعد ترسیدن بردنم اتاق عمل😑😑😑
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان امیر علی 💖 مامان امیر علی 💖 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامان گل امروز داشتم میز کوچیکی رو می‌بردم از پله پایین یهو افتاد. من رفتم بگیرم یهو شکممم محکم تکون خورد بالا پایین رفت قشنگ احساس کردم بچمم تکون خورد محکم نگرانم چیزیش نشه🥺🥺🥺😔
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آوا ُ آرشا🧿❤️ مامان آوا ُ آرشا🧿❤️ روزهای ابتدایی تولد
سلام خوبین
من دیشب مهمون داشتم شام
تقریبا ۱۷ نفر بودن بزرگ و کوچیک
بعد نیروی کمکی هم زیاد داشتم مامانم خواهرشوهر مادرشوهرم بودن بنده خداها کلا ظرفارو شستن پاک کردن جا ب جا کردن شوهرم ک کلا پذیرایی می‌کرد با داداشام
ولی خب کلا منم سرپا بودم
حالا از دیشب کمردرد دارم
ترشح هم ازم میاد ولی خیلی زیاد نیس ولی از صب دوبار لباس زیرم خیس شده عوض کردم
درد کمرم مث سوزشع
پسرم انگاری جمع شدع سمت راست شکمم
کمرم و شکمم رو ماساژ دادم چندباری . بهترشدن ولی خوب خوب نشده
چیکارکنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ویهان کوچولو 🤰 مامان ویهان کوچولو 🤰 ۳ ماهگی
خانما دراز کشیده بودم بچه داشت تکون میخورد یهو بلند شدم انگار بچه تو پهلوم گیر کرد یه لحظه بعد نشستم خوب شد بچم طوریش نشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ❤دلین❤ مامان ❤دلین❤ ۱ ماهگی
مادرها رفتم نادری حالم همش بدمید از گرما
آخرم دنبال پسر کوچیکم دویدم یهو از شکم درد افتادم رو زمین
شکمم خیلی درد میکنه
اما با شکم نیفتادم فقط یهو زانوم خم کردم نشستم از درد
الان نشست ک برخاست برام سخت شده راه رفتن سخت شده اما درد فقط وقتی راخ میرم یا پایین دارم تازه داشتم خوب میشدم😪 چقدر شیاف زدم استراحت کردم تا شکمم خوب شد تونستم برم سیسمونی بگیرم☹
مامان فسقلی مامان فسقلی ۶ ماهگی
خانوما استرس گرفتم داشتم آشپز خونمو طی میکشیدم یهو پام سر خورد ب شدت افتادم زمین بعد ی دیقه بچم حرکت می‌کرد مشکلی براش پیش نیومده؟؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان سلین مامان سلین ۴ ماهگی
خانما من یهو یه چیز سفید رنگ آبکی بودن بدون بو ازم اومد مال چیه مثل ترشح بودن
مامان هیراد مامان هیراد روزهای ابتدایی تولد
خانمایی ک بیمارستان امام رضا بودن تو هر اتاق چند تا تخت هست؟ اتاق ها یه نفره ست یا نه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نیکان مامان نیکان روزهای ابتدایی تولد
سلام دوستان
متاسفانه طول سرویکس من یهو افت شدید پیدا کرده و 10 شده و فانل هم شدم با اینکه استراحت مطلق بودم... امروز بتا زدم خیلی استرس دارم. کسی همچین تجربه‌ای داشته راهنماییم کنه ؟!
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پناه 🐣 مامان پناه 🐣 ۶ ماهگی
سلام خانما دارم میمیرممم از استرس من داشتم از روی پله ها میوموم ک یهو خوردم زمین پام رف تو شکمم ولی شکمم نخورد زمین دردم گرفته چیکار کنممم☹️😑😑😑
مشاهده ۴ پاسخ دیگر