بعد از عمری امشب با دختر عمم رفتیم کافه دخترمم بردم از دماغم دراورد زهر مار میخوردم بهتر بود ...انقد که گریه کرد لج کرد شیطونی کرد هووووف سردرد شدم.تو کافه جیییغ میکشید که نوشیدنیار. بدم دسش دادم بهش باز پاشده رو صندلی که ایستاده بخوره لباساشم به گند کشید از یه طرفم استرس داشتم شراب خوردی از دسش نیوفته بشکنه..دخترعمم میخاست دو عکس بگیره مگه گذاشت این بچه؟؟؟طفلی گفت کاش نمیومدیم بیرون اصن بهت خوش نگذشت گفتم من عادت دارم به این کاراش عزیزم.خدایی اینایی که شوهراشون بچه رو نگه میدارن وخودشون میرن بیرون میچرخن چین؟چرا ما ازونا نیستیم؟چرا هرچی اخلاق بده باید بچه من داشته باشه؟یبار کولیک یبار دندون یبار وابستگی یبار بدخوابی کوفت زهرمار خستمهههه😭

آخی عزیزم
من حدودا ی ماه پیش با رفیقم و دخترم رفتیم سینما و پارک و بازار و کافی شاپ اصلا اذیت نکرد🫠🫠🥂

شوهر من از خداشه بمونه پیشش این بچم اصلا بغلش نمیره یکسره چسبیده به من

منم همینه بچم 😣 حالا بیرون رفتن همانا بعدشم مریض شود همان 😖

کافه شاید واسه بزرگا لذت بخش باشه ولی هیچ جذابیتی واسه بچه ها اونم سن به این کوچیکی نداره
درهرصورت بچه اس باید صبر و حوصله داشت در برابرش

وای نگو پسر منم همینه
خوشبحال کسایی ک بچشون ارومن

عزیزم همه بچه ها همینن تو میحط بسته اذیت میکنن.

من میزارم پیش شوهرم از خودم بهتر نگه میداره ، بزور میکه بچه رو بزار پیش من و برای خودت وقت بزار، از اول عادتش ندادی عزیزم

پسرمن ک. بیرون میبرمش ب معنای تمام زهرمارم میکنه کاش زودبزرگ شن این وروجکای شیطون بلا واااای من ی عروسی رفتم بخداتوبه کردم اسم عروسی میاد مو ب تنم سیخ میشه...پدرمو دراورد دهنمو صاف کرد...بایدتحمل کردتابزرگ شن چاره ای نیست آبجی

عزیزم باید یجای دیگه رو انتخاب می‌کردید واس دیدن هم
اگر پارک میرفتید خیلی راحت تر بودی

وای سرگرمش میکردی
من ک از 9ماهگیش به بعد پیش شوهرم نمیزارمش چون از پسش بر نمیاد
همه جا هم میبرمش کافه رستوران بیرون پارک بازار تنهایی هم میبرم ولی خب بچه اس باید سرگرم بشه

من همیشه دوتایی باهاش میرم کافه پوستمو میکنه همه این کارارو میکنه به علاوه اینکه میدوئه فرار کنه اما من عاشق کافه رفتن با رایانم یا دوتایی میریم یا با داداشم یا هم کافه خواهرم میریم