۱۱ پاسخ

واااای توروخدا اینجوری نکن،شاید بچه یه مشکلی داره.بخدا من هروقت کم میارم،همش بخودم میگم اون نخواسته که به این دنیا بیاد،ما خواستيم،آروم میشم.
اگر نیازه با یه تراپیست صحبت کن آروم شی،بهت راه حل بده.
فقط اینجوری نکن.میدونی بچه تو این سن همه چی یادش میمونه،خاطره بد نزاره بمونه براش.اگر خدایی نکرده چشم بچه چیزیش بشه خودتو میتونی ببخشی....گناه داره نکن توروخدا.بخدا حالم بد شد پیام تو خوندم.
همه مون تو همچین شرایطی هستیم،فقط باید مدارا کنیم تا دوره ش بگذره

منم مثل تو دوتا بچه دارم
بزرگه پسر5 ساله
کوچیکه دختر 1 ساله
با شوهرم که الان مشغول تحصیل هست میشن 3تا بچه
نمیگم خسته نمیشم
نمیگم تاحالا ناامید نبودم
ولی هرگز به بچه هام دست بلندی نکردم
وقتایی که خسته م پسرمو صدامیکنم که بغل بده و خستگیم کمتر شه
من پسر و دخترمو خواستم.
شما حتما با مشاوره حرف بزن. خیلی کمکت میکنه. آرامش نیاز داری.

برو پیش روان پزشک واقعا که
همینکارارو کردی دخترت هم عصبی شده
اخه اون چه میفهمه که سرش داد میزنی
یه مدت اروم باهاش برخورد کن اونم اروم‌میشه

بدنت ضعیف شده ، به خودت برس و تقویت کن. ،قرص ویتامین ب یک سیصد بگیر بخور ، امپول نوروبیون بزن ، از سایت آی بانو سرمام بگیر و هر روز با شربت آب و عسل مخلوط کن و بخور ، کاچی هم دارن که توی دو دقیقه آماده میشه ،

جدی میگی اینارو ؟ ماهم عصبی میشیم به جنون هم می‌رسیم ولی تو بدترین حالت نهایتا یه عه بگم با صدای یکم بلند اونم نه داد 😑بنظرم برو ترامی عزیزم اون بچه چه گناهی کرده که اینجوری بشه خدای نکرده چشمش یهدچیزی بشه میبخشی خودتو

راهکارش اینه که بری پیش روانپزشک
یه مدت دارو میده خوب میشی
اگه نری هم خودت آسیب می بینی هم بچه هات

عزیزم جوری ک شما میگی باید بری پیش دکتر تحت درمان باشی به خاطر افسردگی هم میتونه باشه

منم خیلی عصبیم شده ولی خودمو کنترل میکنم نهایش خیلی فشار بیاد بهم فحش میدم🤦‍♀️

برو دکتر روانپزشک یه مدت قرص میده میخوری آروم میشی منم میخوردم یه مدت خیلی بهتر بودم الانم به راحتی با مشورت خود دکتر قطع کردم

عزیزم ببرش دکتر چشمش اسیب ندیده باشه
بیشتر بچه ها تو این رنج سن همینن

به نظرم شما نیاز به درک شدن داری نیاز به همدم و توچه داری منم شوهرم اصلا کمکم نمیکنه تا مامانمم میاد کمکم ( بیچاره همهدکار برخم میکنه حتی زمینو دستمال میکشه) میگه خب پس مامان من چی بگو اونم بیاد پیشت مادرشم میاد مث مهمونا میشینه باید پذیرایی کنم بعد تیکه میندازه اعصابمو خرد میکنه میره سر همین مادر خودمم نمیگم بیاد بیشتر اوقات تنهای تنهام صب تا شب با بچه دیگه آدم چقدر ظرفیت داره مگه یجا میبری من عصرا دیگه میبرم خودشم خونه باشه انگار دوتا بچه دارم به اونم باید رسیدگی کنم من فقط منتظرم دخترم یکم بزرگتر شه برگردم به زندگی به ورزش

سوال های مرتبط