من از ترس سختیش کنار شوهرم نمیخوابم
خدا صبرت بده ولی ی خوبی داره باهم بزرگ میشن فرض میکنی دو قلو هستن
زن داداش من پسرش ۳ ماهش بود که دوباره باردار شد. یه پسر ۳ ساله هم داشت
خیلی سخت گذشت براش ولی زن داداش من خیلی زرنگه همیشه بچه هاش تمیز و مرتب بودن
همیشه براشون غذا جدا درست میکرد تا یک سالگی
یروز درمیون هر سه تارو همیشه حمام میبرد
بچه هاش هرشب ساعت ۱۰ خواب بودن
خونش همیشهههههه مرتب و تمیز بود
بعد من الان با یه بچه دهنم سرویسه از پس کار خونم برنمیام
سخت که خیلی سخته
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.