۱۴ پاسخ

مبارکه عزیزم وزن نی نی چقدر بود؟

وزن ني ني گلت چقدر بود؟

بعد ازت جريمه بيمارستان هم گرفتن؟ ب من گفتن بايد جريمه بيمارستان بدي برازجان

عزيزم افضلي سزارينت كرد يا شريفي ؟ راضي هستي؟

پمپ درد از کجا میگیرین

مبارک باشه عزیزم
بی حس شدی یا بیهوش؟؟

قدمش خیر باشه ایشالا
چند هفته زایمان کردی؟
ببخشید منم سرکلاژ کردم یعنی اگه سرکلاژ باشی انقباض بگیری سزارین میکنن کاری به بچه که بریچ باشه یا سفالیک ندارن؟

خسته نباشیی😍 قدمش مبارک باشه عزیزمم
دقیقا تجربه ات مثل من
ولی ببین راه برو تا میتونی اروم میشه کل بدنت سخته ولی تلاشت کن
اولشم خیلیی سرگیجه میگیری ک کنترل اصلا نمیتونی راحت داشته باشی ولی راه برو قشنگ

سلام عزیزم مبارکه
اگه میخوای درد رو کمتر متوجه بشی شیاف دیکلوفناک مصرف کن

بسلامتی عزیزم. خداروشکر بارت رو به صحت زمین گذاشتی.. میشه بگی دقیقا چند هفته بودی؟ و اینکه فقط شکمت سفت میشد؟ درد نداشتی؟

مزارک باشه قدمش پر از برکت و شادی

مبارکه عزیزم

سلام عزیزم قدم نو رسیده مبارک اونم یه کوچولو درد داره قابل تحمله بیشتر خودت میترسی بخاطربخیه ها

راستی سوند ادراری هم اصلا درد نداشت اصلا نترسین فقط یه نفس عمیق و تمام

سوال های مرتبط

مامان 𝐒𝐞𝐥𝐢𝐧🧚‍♀️ مامان 𝐒𝐞𝐥𝐢𝐧🧚‍♀️ روزهای ابتدایی تولد
سلام خانوما میخام از تجربه زایمانم بگم من ۳۵ هفته با وجود اینکه سرکلاژ بودم و استراحت رفتم بیمارستان فهمیدن دهانه رحمم دوسانت بازه ک سرکلتژ باز کردن و گفتن ک زایمان میکنی ک خوب خداروشکر ۳ سانت شدم و ۳ سانت موند آمپول بتا و قرص خوردم تا دوهفته ۳ سانت بود تا اینکه حس میکردم شکمم سفت میشه هی اول نمیخاستم چیزی بگم چون ۳۷ هفته بودم هنوز ولی شوهرم گفت به ماما بگو یوقت چیزی نشه ک گفتم و ماما گفت بیا معاینه کنم ببینم چند سانتی معاینه تحریکی نیس ک زایمان کنی خلاصه رفتم معاینه کرد گفت دهانه رحمت خیلی نرمه سر بچه اومده پایین خون هم اومد حین معاینه ک ماما گفت امروز زایمان میکنی ک من خیلی استرس گرفتم اومدم خونه هی کمرم می‌گرفت و شکمم سفت سفت میشد تا اینکه شب رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن همون سه سانتی هفتتم کمه دیگه با رضایت خودم اومدم خونه گفتم شاید تا یک هفته زایمان نکنم چرا بمونم شب خوابیدم صبح گفتم پاشم کارامو بکنم مگه دردم یادم بره شاید ماه درده ساک و همه وسایل بیمارستانم آماده کرده بودم از قبل دیدم دردام هی دارن بدتر میشن میگیره و ول میکنه درد کمر و زیر دل باهم همراهش شکمم سفت میشد از درد پاهام انگار بی حس میشد ک گفتم نه این درد دیگه خیلی زیاده طبیعی نیس😅گفتم نکنه تو خونه زایمان کنم به شوهرم زنگ زدم هنوز ناهار نخورده بودم ساعت دو بود به ماما هم خبر دادم گفتم دردام یک دقیقه ایه گفت سریع برو بیمارستان ک رفتم معاینه شدم گفتن ایول ۵ سانتی امروز زایمان میکنی
مامان لیانا👼🏻💗 مامان لیانا👼🏻💗 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین
پارت اول:

تاریخ زایمانم ۱۲ اسفند بود ۹ اسفند دردای نامنظم داشتم ک رفته رفته بیشتر میشد و از اونجایی ک نامتظم بود گفتم‌ چیز مهمی نیس. دردا تا صب ادامه داشت . صب ک رفتم دستشویی لکه قهوه ای دیدم رفتم ان اس تی درد نشون نداد برگشتم خونه .
دردا ادامه داشت و بیشتر میشد و شب ساعت ۱۲ ترشح موکوسی داشتم رفتم ان اس تی بازم درد نشون نداد و گفتن باید معاینه بشی درحالی ک من سزارین بودم .
اجازه معاینه ندادم و گفتن اگه میخوای دکترت بیاد و الان عملت کنه باید معاینت کنیم ببینیم اگه دهانه رحمت باز شده باشه میاد وگرنه دکتر شیفت میاد طبیعی انجام میده زایمانتو .
اجازه معاینه ندادم و برگشتم خونه . صب ساعت ۴ بیدار شدم رفتم دستشویی دیدم خونریزی دارم دوباره رفتم زایشگاه 🥴 ایندفعه اجازه معاینه دادم چون خیلی درد داشتم . نیم سانت باز بودم😑 گفتن باید صبر کنی ساعت ۸ شیفت عوض شه زنگ بزنن دکترت😐
تو اون فاصله ۳ بار ان اس تی دادم
ساعت ۸ شد شیفت عوض شد با هزار جور خواهش و پارتی بازی زنگ زدن دکتر
تمیدونم چرا اینقد مقاومت میکردن زنگ نمیژدن دکتر خودم بیاد در حالی ک نامه داشتم و دکتر پولشو گرفته بود
بعد از زنگ زدن دکتر گفت ک من نمیتونم بیام بدین دکتر شیفت عمل کنه😐
تا ساعت ۹ و نیم کسی درست و حسابی راهنماییمون نمیکرد ک چیکار کنیم
بعدش زنگ زدن دکتر شیفت گفت باید اول مریضای خودمو عمل کنم بعد .
ساعت ۱۰ ک شد رفتم ک آماده شم برای عمل…
مامان نون خامه ای مامان نون خامه ای ۳ ماهگی
۷آذر رفتم خونه بابام یه درد خفیفی داشتم اونجا ورزش کردم ساعت ۶ عصر بود ازم آب اومد اولش فک کردم ادراره رفتم دسشویی دیدم تموم نمیشه ترسیدم مامانم زنگ زد ب شوهرم و رفتیم بیمارستان معاینه کرد یک سانت بازشده بودم ولی کیسه آبم ترکیده بود...گفتن بستری میشی ...۱۰ شب بستری شدم بهم آمپول زدن بعد ده دقیقه دردام شدیدتر میشد خیلیم سردم میشد میلرزیدم ولی دهانه رحمم انقد سفت بود ب سختی باز میشد گفتم سزارین کنین گفتن نمیشه بچه سرش پایینه و سه سانت باز شدی...خییلی درد کشیدم بهم گفتن باید ورزش کنی توپ اواردن پر از درد بود ولی انجام دادم...هر نیم ساعت بهم امپول میزدن و دردمو بیشتراز قبل میکرد..هر دقیقه معاینه زشت و دردناک...رو تخت پیچ وتاب میومدم سعی کردم صدام درنیاد فقط اشک میریختم تا ساعت ۳ صبح شدم ۵ سانت..گفتن باید ۱۰ سانت شی...دوباره امپول فشار...دوباره معاینه دردناک...از ۱۰ شب دیشبش تا فرداش از خانوادم و شوهرم بی خبر بودم اونا پایین بیمارستان منتظرمن بودن و منم بالا پر از درد و استرس ک آخرش چ بلایی سرم میاد...