۶ پاسخ

نمیدونم شوهرت چقد پشتته ولی اگه هست باید یه دوره کوتاه رابطه رو قطع کنی و شوهرت به اونا رک و راست بگه دوست ندارم اینجوری در مورد پسرم بگین. اگه گوش نکردن قطع کنین رابطه رو تا بفهمن .

ینی چی نمیتونی رابطه رو کم کنی اتفاقا یه مدت اصلا رفت وامد نکن اگه پرسیدن چرا بگو نمیخوام تو تربیتبچم تاثیر بد بذاره به شوهرتم بگو توجیهشون کنه وقتی متوجه اشتباهشونشدن باز رفت وامد کن..جلو هیچ کس لباسبچتو عوض نکن از الان بچتم یاد بگیره کسی نباید لخت ببینه اونو

چرا میزاری ببینن جاهای خصوصیو بچتو خیلی اشتباه میکنی حتی واسه تعویض پوشکم نباید بزاری کسی ببینه

مادرشوهر خواهرشوهر من کلا میگن... مثلا بچه بازی میکنه میگن،چ برسه ب دیدن ک ببینن هزار نظر هم‌میدن
خیلی مسخرس و من و همسرمم ب شدت متنفرم
یکی از رفتارهای زننده دیگشونم اینه خواهرشوهرم با ۲۲سال سن و یه بچه ۲ساله بزای بازی دادن بچه من سینه هاش رو در میاره میگه بیا بازی کن😶
خب این چه کاریه الان

من شکرخدا خانواده شوهرم. اهل اینجور حرفیدنا نیستن. ینی. یکیشون هستا دید من پایه نیستم. درجا دیگه چیزی نگفت اخه شوهرم. اخمش رفت توهم ترسیدن ازشوهرم دیگه. هیچ نمیگن

مادرشوهر و خواهر شوهر احمق منم همینجورن
همش به بچم میگن چ و ل تو بخورم
قربون چ و ل ت برم و هزار کوفت و زهرمار منم بدم میاد

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۱۶ ماهگی
سلام دوستای عزیزم
مامانایی که پسر ۵ ساله دارند لطفاً کمکم کنن
پسر شما تو اوقات بیکاریشون چه کارهایی به غیر از تلویزیون دیدن و گوشی بازی کردن انجام میدن ؟
پسر من از ساعت ۸ تا ۱۲ مهده
به محض اینکه از مهد میاد خونه سریع میره کوچه بازی
برای ناهار میرم دنبالش سریع ناهارشو می‌خوره باز با اصرار فراوان می‌خواد بره بیرون بازی کنه
چند وقته یه جوری شده،اصلاً حواسش سر جاش نیست،مدام سر آستین و یقشو می‌جوه،با برادر کوچکترش که یک سال و سه ماهشه رابطه‌اش به هم خورده،دوست نداره کنارش باشه و میزنتش🥺🥺
تا زمانی که تو خونه است انگار حالش خوب نیست،مدام اینور و اونور می‌چرخه،و سر کوچک‌ترین مسائل بهانه‌گیری می‌کنه و ناله می‌کنه 🥺
کلاً می‌خواد صحبت کنه صحبت کردنش با ناله هست،یا حالت لوس صحبت می‌کنه،هرچی بهش میگم اینطوری صحبت نکن درست صحبت کن گوش نمیده
به نظرم خیلی پرخاشگر و عصبی شده،و این بیشتر منو نگران کرده که مربی مهدش هم همینا رو بهم میگه،بهم گفته که پسرت خیلی تو خودشه و اصلاً نمی‌خنده،به خدا که ته دلم خالی شد وقتی این حرفو زد 😭😭😭
من نمی‌دونم باهاش چطوری برخورد کنم تا حالش خوب بشه
فکر می‌کنم افسردگی گرفته 🥺
البته پسر کوچولو متاسفانه انقدر به من وابسته است که حتی نمی‌ذاره یک لحظه به پسر بزرگم نزدیک‌تر بشم،یعنی از صبح که پسرم مهده این کوچولو
گریه می‌کنه وبغل میخواد،کلا از صبح که بیدار میشه همش در همین حالته
مگر اینکه شوهرم از سر کار بیاد و حواسش پرت بشه وگرنه کلاً وصل منه
ظهر هم که میرم دنبال بزرگه رنامه‌های ایشون شروع میشه 😭
ادامه در سوال بعدی....