سلام دوستای عزیزم
مامانایی که پسر ۵ ساله دارند لطفاً کمکم کنن
پسر شما تو اوقات بیکاریشون چه کارهایی به غیر از تلویزیون دیدن و گوشی بازی کردن انجام میدن ؟
پسر من از ساعت ۸ تا ۱۲ مهده
به محض اینکه از مهد میاد خونه سریع میره کوچه بازی
برای ناهار میرم دنبالش سریع ناهارشو می‌خوره باز با اصرار فراوان می‌خواد بره بیرون بازی کنه
چند وقته یه جوری شده،اصلاً حواسش سر جاش نیست،مدام سر آستین و یقشو می‌جوه،با برادر کوچکترش که یک سال و سه ماهشه رابطه‌اش به هم خورده،دوست نداره کنارش باشه و میزنتش🥺🥺
تا زمانی که تو خونه است انگار حالش خوب نیست،مدام اینور و اونور می‌چرخه،و سر کوچک‌ترین مسائل بهانه‌گیری می‌کنه و ناله می‌کنه 🥺
کلاً می‌خواد صحبت کنه صحبت کردنش با ناله هست،یا حالت لوس صحبت می‌کنه،هرچی بهش میگم اینطوری صحبت نکن درست صحبت کن گوش نمیده
به نظرم خیلی پرخاشگر و عصبی شده،و این بیشتر منو نگران کرده که مربی مهدش هم همینا رو بهم میگه،بهم گفته که پسرت خیلی تو خودشه و اصلاً نمی‌خنده،به خدا که ته دلم خالی شد وقتی این حرفو زد 😭😭😭
من نمی‌دونم باهاش چطوری برخورد کنم تا حالش خوب بشه
فکر می‌کنم افسردگی گرفته 🥺
البته پسر کوچولو متاسفانه انقدر به من وابسته است که حتی نمی‌ذاره یک لحظه به پسر بزرگم نزدیک‌تر بشم،یعنی از صبح که پسرم مهده این کوچولو
گریه می‌کنه وبغل میخواد،کلا از صبح که بیدار میشه همش در همین حالته
مگر اینکه شوهرم از سر کار بیاد و حواسش پرت بشه وگرنه کلاً وصل منه
ظهر هم که میرم دنبال بزرگه رنامه‌های ایشون شروع میشه 😭
ادامه در سوال بعدی....

۵ پاسخ

عزیزم قشنگ با پوست و استخونم درکت میکنم، به این فکر کن که وضعت از من خیلی بهتره چون پسرت هنوز مدرسه نمیره که تکالیف داشته باشه، پسر من ۹ سالشه موقع انجام دادن تکالیفش اعصاب میگیرم از دستش چون کوچیکه نمیزاره و داد و فریاد که کتابا و کیفش رو بدین به من بزرگه هم غر میزنه که انجام نمیدم و فلان...
پسر منم خواهرشو میزنه و هنوز با بودنش کنار نیومده
وضعیتت خیلی شبیه منه بعضی وقتا دوست دارم بمیرم تا بلکه راحت شم ولی بعدش میگم نه بچه هام میفتن دست این و اون...
منم فکر نمیکردم تربیت بچه و بخصوص دو فرزندی انقدر سخت باشه
تا اونوجایی که میدونم فکر کنم پسرت استرس داره که یقه لباسشو میخوره تنها راه حل مشکلمون مشاوره ست عزیزم تا یه کم آروم شیم و راه حل بگیریم
اگر امکانش رو دارین برین یا تلفنی کمک بگیرین‌. ایشالا که این روزا میگذره و شاهد بزرگ شدن و موفقیتشون میشیم عزیزم.

بخدا هرچی گفتی انگارراجع به پسرم بود منم موندم چیکارش کنم

عزیزم چه دل و جرائتی داری میزاری میره خونه غریبه که نمیدونی تو خونش چه خبره وقتی میگی آستیناشو میجوه این بچه استرس داره و پرخاشگر شده ببر پیش یه روان شناس اون بهتر میتونه راهنماییت کنه که چجور باهاش رفتار کنی شاید حسودی برادر کوچیکشو میکنه و هزارتا شاید دیگه نزار زیاد کوچه بره و همچنین خونه ای اون دوستش

تنها راهش اینه ک واسش زمان بزاری وقتی بچه کوچیکت خابه باهاش بازی کن باهم برین پارک
سه تایی بازی کنین خودت تو خونه براش وقت بزار و سرگرمش کن

ادامه سوال...
دیگه فکر می‌کنم جون ندارم،خیلی فشار رومه،هرچه سعی می‌کنم آروم باشم ولی بازم نمی‌تونم بیشتر ناله کردنا و بهانه‌گیری‌های پسر بزرگم عصبیم می‌کنه
اگه بخوایم بریم جایی مهمونی خریدی هرجا بخوایم بریم همیشه با گریه کردن و بهانه گیری و لجبازی همراهه😔
اصلاً من موندم پسرم چطور می‌تونه این همه بهانه بیاره
یه دوستی داره تو کوچه که خونشون روبروی خونه ماست،بیشتر دوست داره بره خونشون بازی کنه
منم که نمی‌دونم خونشون چه خبره،کلاً زیاد نمی‌شناسمشون
ولی تا زمانی که بهش اجازه ندم بره انقدر رو اعصاب من راه میره و غر می‌زنه و ناله می‌کنه که می‌خوام خفه بشم 😭
دیگه انقدر عصبی شدم که بعضی وقتا کل بدنم درد می‌گیره 😭
هیچ وقت فکر نمی‌کردم تربیت بچه انقدر سخت و زجر آور باشه،البته برای من اینطور بوده،نمی‌دونم بقیه هم همینطورن یا نه،
هرچی به خودم امیدواری میدم و میگم این روزا می‌گذره و تموم میشه
می‌بینم آسیبی که داره به خودم زده میشه و فشاری که روی اون بچه هست خیلی بده 😭
وقتی می‌بینم حالش خوب نیست حال منم بد میشه بعد دیگه توانی ندارم که بخوام اون بچه رو خوب کنم 🥲
تو رو خدا بگید چیکار کنم 😭😭

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۱۶ ماهگی
مامانا لطفاً خواهشاً کمکم میکنید؟من پسرم خیییییییییلی بهم وابسته هست
طوری که باید همیشه کنارش باشم
الان که یک سال و سه ماهشه تا الان پیش کسی جز پدرش تنها نذاشتم
دیروز برای اولین بار با داداشش که پنج و نیم سالشه گذاشتم خونه مادر شوهرم
فکر می‌کردم که گریه کنه اما چون حواسش پرت بود
نفهمید که من نیستم
خلاصه ما دو ساعتی نبودیم
حتی وقتی هم برگشتم انقدر غرق بازی و اینور و اونور بود که بازم زیاد سمت من نیومد
دیگه خوشحال شدم گفتم شاید وابستگیش بهم کمتر شده
جونم براتون بگه که امروز از صبح که بیدار شده مدام بغلمه حتی برای یک ثانیه هم که می‌ذارمش پایین گریه می‌کنه😭😭😭
به خدا زبونم بند اومد از بس که گریه کرد 😭 دیگه نمی‌دونم چی بهش بگم😭
کل وجودمو استرس گرفته🥺😭
حتی نمی‌تونم برای یک ثانیه هم از جام بلند شم 😭
پسر بزرگترم که پنج و نیم سالشه
اونم خیلی بهانه گیری می‌کنه
نمی‌دونم اینو جمع کنم یا اونو
بعضی وقتا واقعاً کم میارم مثل همین الان که فقط دوست دارم چشمامو ببندم و هیچ صدایی نشنوم
پسرم نمی‌ذاره کاری کنم نه آشپزی کنم
دستشویی برم نه حتی درست و حسابی به خودش برسم فقط باید بغلم باشه
شما بگید جای من بودید چیکار می‌کردید؟؟؟
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
مامان دیان کوچولو مامان دیان کوچولو ۱۷ ماهگی
مامانا گرفتار شدم تواین ساختمون
یکی از طبقه‌های پایینمون خانمش مربی مهد کودکه
خانواده خوبین هم بچه‌هاش خیلی با ادبن هم خانواده خیلی خوبین
دیشب که شوهرم رفته بود تو پارکینگ دیانم با خودش برده بود بعد خانمش بهش گفته بود که بدین پسرتونو مثلاً من ببرم با بچه‌ام بازی کنی یه ذره بیاد پیش ما
نه بچه منم اصلاً بی‌قراری نمی‌کنه یعنی با همه ارتباط می‌گیره اصلاً ی‌قرار نیستش که پیش کسی نمونه
بعد دیدم شوهرم نیومد بالا بعد نگران شدم خودم رفتم پایین از ترس اینکه من چیزی بهش نگم وایساده بود که این یه ذره اونجا بمونه بعد بیاره بچه رو
خلاصه اینکه بچه رو گرفت و منم کلی باهاش دعوا کردم که چرا بچه رو دادی خونه همسایه
امروز دوباره همسایه‌ام اومد دم خونمون
که بیاد با بچه ما بازی کنه بعد من بهش گفتم که بزار خب بچه شما بیان اینجا با هم بازی کنن
گفتش که نه آخه می‌دونم خسته‌ای و اینا دیگه یه ذره استراحت کن تو من می‌برمش زود میارمش
نمی‌دونم اصلاً انگار نتونستم نه بگم
اعصابم انقدر خورد شد از این کار دقیقاً طبقه بالاییمونم همین مشکل داشتیم هی میومد می‌گفت بچه رو بده من نمی‌دادم اً نمی‌دونم سر این خانم چرا اینجوری کردم حالا نمی‌دونم احساس کردم مربی مهد کودکی یه ذره اعتماد کردم نمی‌دونم چرا انگار
الان ۵ دقیقه است که بردتش پایین
همش نگرانم همش میگم برم بیارمش
به شوهرم گفتم میگه نه این اخلاق تو خیلی بده اینجوری خوب نیست واقعاً الان تو این دوره زمونه نمیشه به کسی اعتماد کرد بعد فردا خدایی نکرده یه اتفاقی هم بیفته میگم مادرش نباید بچه رو می‌داد نمی‌دونم چیکار کنم به نظرتون دارم اشتباه می‌کنم یا یا نه مثلاً مشکل نیست یه نیم ساعت بخواد خونه کسی بمونه؟
مامان آروین مامان آروین ۱ سالگی
‍ ‍ ‌ #نکات_تربیتی

✔️ طرز برخورد با کودک پرخاشگر

🔷 روش موثر براي از بين بردن #پرخاشگري ناشي از بهانه‌جويي‌هاي پاسخ داده نشده يا رفع نشده، اين است كه آن را از ابتدا #مهار كنيد.

🔷 وقتي كه در مقابل پرخاشگري #كودك خود با #خشم و #عصبانيت عكس‌العمل نشان دهيد، به‌طور غيرمستقيم به او مي‌آموزيد كه عصبانيت وسيله كارسازي براي دست يافتن به #اهداف است. در عوض مي‌توانيد بگوييد: «وقتي از گريه كردن دست برداشتي، در مورد آن با هم صحبت مي‌كنيم و راه‌حلي پيدا مي‌کنيم و به اتاق ديگري برويد.»

🔷 اگر فرزند شما خيلي كوچك است و نمي‌توانيد او را تنها بگذاريد، پيش او بمانيد. اگر به طرف شما آمد، او را بغل كنيد ولي تا وقتي كه آرام نشده، چيزي را كه مي‌خواهد به او ندهيد.

🔷 خودتان را به كار ديگري مشغول كنيد. مثلا #مطالعه كنيد. با ‌اين كار به او مي‌فهمانيد كه تا آرام نشود، نمي‌تواند #توجه شما را جلب كند. اغلب پرخاشگري‌هاي بچه‌ها، اگر مخاطب مورد نظر حضور نداشته باشد، زودتر متوقف مي‌شود.

🔷 در صورتي كه كودك شما در يك مكان عمومي شروع به بدخلقي و پرخاشگري كرد، بدون توجه به نگاه‌هاي مردم، او را به گوشه‌اي خلوت ببريد و منتظر شويد تا #آرام شود. به او بگوييد: «‌اينجا پيش تو مي‌مانم تا وقتي كه آرام شوي و با هم صحبت كنيم.» اگر بعد از سه يا چهار دقيقه باز هم به فرياد و گريه خود ادامه داد، او را برداريد و از آن مكان خارج شويد.

🤰من و کودکم👼🤗👇
@mano_koodakam