۹ پاسخ

مرسی عزیزم بابت اشتراک گذاریت

من اصلا تو بیمارستان مدفوع نداشتم الکی گفتم چون خیلی درد داشتم و استرس اومدم خونه سریع اوکی شدم

عزیزم پی ویت رو نگا کن

ممنون که گفتی عزیزم

عزیزم توهم بعد عمل دیگه بدنت جون ندارع من سره دخترم اصلن حالم نبود بدنم از کار اوفتادع بود

وای خیلی اذیت کننده هست
من که نمیتونم بهش فکر کنم اصلا 🤦🏻‍♀️

من کمپوت گلابی خوردم
ولی با اون درد بخیه چقدر عذاب آورده 🥲

به من شربت دادن بیمارستان شربت ملین

مرسی واقعا 🥰🙏😘

سوال های مرتبط

مامان پویا مامان پویا ۴ ماهگی
سلام از تجربه زایمانم بگم که
ده تیر صب بادرد خیلی جزئی رفتم برای معاینه تحریکی درست ۳۹ هفته بودم رفتم که نوار قلب جنین اکسیژن خودم خوب نبود و سه سانت باز بودم رفتم دکترم بهم دوساعت پیاده روی داد بعدش نامه بستری ساعت چهار بعد از ظهر بستری شدم تا شش توی بخش زایمان با آمپول فشار پیاده روی کردم بعد هفت به دستور دکترم کسیه آبو زدن بعد کیسه آب درد بیشتر بیشتر می‌شد ساعت هشت دکترم اومد با اولین معاینه سربچه اومده بود که با چن تا زور پسرم ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب بدنیا اومد دیگه آزاد شدم با چن تا فشار جفتم خارج شد بعد خونریزی بند آوردن بعدش بی‌حسی زد بخیه هارو زدن تو اون فاصله بی‌حسی اثر کنه دکترم یه بچه دیگه دنیا آورد اتاق بغلی ساعت ده شب اومدم بخش صبم دکترم بعد معاینه مرخصم کرد
اول اینکه تحمل درد باید بالا باشه خیلی بالا دوم طبیعی واقعا سخته ولی بعد کیسه آب معاینه ها خیلی راحت میشه هنوزم هم بعد دوروز درد دارم بخیه زیاد خوردم اینم تجربه دومین زایمان طبیعی من ۱۰ تیر ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب
مامان پویا مامان پویا ۴ ماهگی
سلام از تجربه زایمانم بگم که
ده تیر صب بادرد خیلی جزئی رفتم برای معاینه تحریکی درست ۳۹ هفته بودم رفتم که نوار قلب جنین اکسیژن خودم خوب نبود و سه سانت باز بودم رفتم دکترم بهم دوساعت پیاده روی داد بعدش نامه بستری ساعت چهار بعد از ظهر بستری شدم تا شش توی بخش زایمان با آمپول فشار پیاده روی کردم بعد هفت به دستور دکترم کسیه آبو زدن بعد کیسه آب درد بیشتر بیشتر می‌شد ساعت هشت دکترم اومد با اولین معاینه سربچه اومده بود که با چن تا زور پسرم ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب بدنیا اومد دیگه آزاد شدم با چن تا فشار جفتم خارج شد بعد خونریزی بند آوردن بعدش بی‌حسی زد بخیه هارو زدن تو اون فاصله بی‌حسی اثر کنه دکترم یه بچه دیگه دنیا آورد اتاق بغلی ساعت ده شب اومدم بخش صبم دکترم بعد معاینه مرخصم کرد
اول اینکه تحمل درد باید بالا باشه خیلی بالا دوم طبیعی واقعا سخته ولی بعد کیسه آب معاینه ها خیلی راحت میشه هنوزم هم بعد دوروز درد دارم بخیه زیاد خوردم اینم تجربه دومین زایمان طبیعی من ۱۰ تیر ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب
مامان محمد علی مامان محمد علی ۵ ماهگی
#تجربه زایمان #سزارین
هشت ساعت قبل عمل ناشتا بودم باهمسرم صبح ساعت ۶ رفتیم بیمارستان اولش رفتیم پذیرش کارای اونجارو انجام دادیم اولش علی الحساب ۵ م گرفتن بعد یه کیف دادن که توش دمپایی و دستمال کاغذی و لباس بیمارستان و لیوان بود بعد رفتیم قسمت زنان اونجا دیگه اجازه ندادن همسرم بیاد داخل من رفتم گفتن مه لباسامو عوض کنم و لباس بیمارستانو بپوشم بعد نوار قلب بچرو گرفتن بهم انژیوکت و یه سرم وصل کردن بعد بهم سوند وصل کردن فقط یکم سوزش داره اصلا درد نداره و بعد بردنم اتاق عمل از کمر بی حسم کردن که یهو ادم پاهاش داغ میشه و بی حس میشه من بعد بی حسی حالت تهوع گرفتم ولی بالا نیاوردم دوبار اوق زدم فقط کل عمل یه ساعت طول کشید و بعد عمل اوردنم ریکاوری دوساعت اونجا بودم بهم پمپ دردو وصل کردن تو ریکاوری فقط میلرزیدم سردم بود گفتن از بی حسیه دوساعتو اونجا خوابیدم بعد دوساعت بردنم بخش تا شب ساعت ۳ اینا چون پمپ درد داشتم هیچ دردی حس نکردم واقعا خیلی تاثیر گذار بود ساعت ۸ شب دولیوان اب ولرم خوردم واز تخت اومدم پایین ولی چون پمپ درد داشتم اصلا برام سخت نبود و اون شبو کلا مایعات خوردم اب هویج اینا ۳ شب که پمپ تموم شد بلافاصله گفتم اومدن مسکن زدن تو سرمم تا صبح ۸ اینا که مسکن اثرش رفت دردام شروع شد چون من دفع گاز نداشتم شکمم نفخ شده بود اذیت میشدم که دوباره ۱۰ صبح اومدن مسکن زدن تو سرمم که سریع دردمو کم میکرد حتما یادتون باشه تا میتونید راه برید که زوتر شکمتون راه بیفته و نفخ نگیرید اکه بهتون شربت دادن واسه شکمتون حتما یادتون باشه بعد خوردن شربت نباید چیزی بخورید فقط باید راه برید تا شکمتون کار کنه
مامان پسریم مامان پسریم روزهای ابتدایی تولد
خب منم اومدم تا از زایمانم بگم دیروز رفتم ورزش بعدش ماما همراه معاینم کرد گفت دهانه رحمت باز شده ولی ن اونقد ک بخای بری برا زایمان منم درد شدید داشتم ب دکترم زنگ زدم گفت بیا ببینمت رفتم پیش دکترم معاینه کرد گفت ۷ سانت بازی برو بیمارستان نامه دادرفتم بیمارستان ماما همرام اومد برام مسکن اینا تزریق کرد یکم ورزش داد من دردم بیشتر میشد بعد دید سر بچه پایین نمیاد کیسه ابمو با دستش پاره کرد وحشت ناک درد داشت درد اصلی بعد پاره شدن کیسه اب شروع شد ب حدی درد داشتم ک محکم دستمو گاز میگرفتم خیلی درد داشت از ۴ درد و زور زدم تا ۹ شب ک رادینم بدنیا اومد بعد دنیا اومدنش سبک شدم خیلی ولی خب جفت داخل رحم گیر کرده بود با هزارتا بدبختی انقد دست کردن تو رحمم در اوردنش دکتر میگفت از همه زایمانا بیشتر خون از دست دادم حالا جفت در اوردن کلی بعدش لخته گیر کرد تو رحمم باز با کلی فشار دست کردن تو رحم لخته اومد بیرون ولی اگ همکاری کنین زود راحت زایمان میکنین و اینطوری شد رادین من ساعت ۹ شب شنبه ۵ ابان بدنیا اومد