سلام از تجربه زایمانم بگم که
ده تیر صب بادرد خیلی جزئی رفتم برای معاینه تحریکی درست ۳۹ هفته بودم رفتم که نوار قلب جنین اکسیژن خودم خوب نبود و سه سانت باز بودم رفتم دکترم بهم دوساعت پیاده روی داد بعدش نامه بستری ساعت چهار بعد از ظهر بستری شدم تا شش توی بخش زایمان با آمپول فشار پیاده روی کردم بعد هفت به دستور دکترم کسیه آبو زدن بعد کیسه آب درد بیشتر بیشتر می‌شد ساعت هشت دکترم اومد با اولین معاینه سربچه اومده بود که با چن تا زور پسرم ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب بدنیا اومد دیگه آزاد شدم با چن تا فشار جفتم خارج شد بعد خونریزی بند آوردن بعدش بی‌حسی زد بخیه هارو زدن تو اون فاصله بی‌حسی اثر کنه دکترم یه بچه دیگه دنیا آورد اتاق بغلی ساعت ده شب اومدم بخش صبم دکترم بعد معاینه مرخصم کرد
اول اینکه تحمل درد باید بالا باشه خیلی بالا دوم طبیعی واقعا سخته ولی بعد کیسه آب معاینه ها خیلی راحت میشه هنوزم هم بعد دوروز درد دارم بخیه زیاد خوردم اینم تجربه دومین زایمان طبیعی من ۱۰ تیر ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب

تصویر
۲۵ پاسخ

ای جانم قدم نورسیده مبارک😍🧿

خیلی نازه..مبارکههههههه

قدمش خیر باشه زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه😘

ماشاءالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
لطفا عکس عروسک خوشگل رو نذارین🙂

ماشالله کاش بچه منم اینجوری سفید رو باشه😍

اسمشو گذاشتی ایلیا؟؟؟

ووووووششش😍چقدنازه، خداحفظش کنه برات😍😍

دستا کوچولوشو نگا،🤤💋

مبارک باشه من ک یک ماه زایمان کردم هنوز واژنم درد داره یک قسمتش

قدمش مبارک باشه گلم

چقدر مختصر و مفید و راحت توضیح دادی. خوشم اومد. ایشالا منم همینقدر راحت زایمان کنم🙏🏼😍

وزنش زیادبودحتماک اذیت شدی

خداروشکرک هم خودت سالمی هم بچت درددمیگذره توکلت بخداباشه خداخودش کمک حالت باشه عزیزم

مبارک عزیزم. زایمان دوم راحتر بود؟ یا با اولی فرقی نداشت؟

کدوم زایمانت بیشتر درد داشتی؟

بچه ات چند کیلو بود

الهی تن بچت سالم باشه منکه انتخابم سزارین اصلا تحمل درد طبیعی رو ندارم

مبارکه عزیزم♥️

مبارک باشه عزیزم 😍

انشاءالله که زودتر حالت خوب بشه..
قدم نینی‌تون هم مبارک باشه..به سلامتی و خوشی زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه🥺❤️

مبارک باشه انشالله قدم نینیتون خیر باشه

ای خداااااا ماشاااااااالله خدا حفظش کنه برات عزیزم😍😍😍😍انشاءالله خودتم زودتر اوکی بشی❤️🌹

مبارکت باشه و قدمش پربرکت عزیزم
ان شاالله بچه های منم صحیح و سالم دنیا بیان

مشالله چه نی نی نازی زیر سایه پدر مادر

ایباش😍😍 چقد نازه خدا نگه داره واستون

مقالات مرتبط

درد زایمان طبیعی چند ساعت است
درد زایمان طبیعی چند ساعت است | طول مدت زایمان طبیعی
بعد از پاره شدن کیسه آب چقدر وقت داریم
بعد از پاره شدن کیسه آب چقدر وقت داریم
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟
درد در سزارین دوم
درد در سزارین دوم کم است یا زیاد؟

سوال های مرتبط

مامان پویا مامان پویا ۴ ماهگی
سلام از تجربه زایمانم بگم که
ده تیر صب بادرد خیلی جزئی رفتم برای معاینه تحریکی درست ۳۹ هفته بودم رفتم که نوار قلب جنین اکسیژن خودم خوب نبود و سه سانت باز بودم رفتم دکترم بهم دوساعت پیاده روی داد بعدش نامه بستری ساعت چهار بعد از ظهر بستری شدم تا شش توی بخش زایمان با آمپول فشار پیاده روی کردم بعد هفت به دستور دکترم کسیه آبو زدن بعد کیسه آب درد بیشتر بیشتر می‌شد ساعت هشت دکترم اومد با اولین معاینه سربچه اومده بود که با چن تا زور پسرم ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب بدنیا اومد دیگه آزاد شدم با چن تا فشار جفتم خارج شد بعد خونریزی بند آوردن بعدش بی‌حسی زد بخیه هارو زدن تو اون فاصله بی‌حسی اثر کنه دکترم یه بچه دیگه دنیا آورد اتاق بغلی ساعت ده شب اومدم بخش صبم دکترم بعد معاینه مرخصم کرد
اول اینکه تحمل درد باید بالا باشه خیلی بالا دوم طبیعی واقعا سخته ولی بعد کیسه آب معاینه ها خیلی راحت میشه هنوزم هم بعد دوروز درد دارم بخیه زیاد خوردم اینم تجربه دومین زایمان طبیعی من ۱۰ تیر ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مَلِکا مامان مَلِکا ۳ ماهگی
تجربه زایمان ۸ :
پس چیشد ؟؟
من ۲ سانت بودم با کیسه آب پاره شده ک بستری شدم
ساعت ۷ معاینه شدم ۴ سانت بودم
ساعت ۸ معاینه شدم هنوز ۴ سانت بودم
ساعت ۱۰ دقیقه ب ۹ از شدت درد معاینه شدم فول بودم
و ساعت ۹ زایمان کردم
بدونِ استفاده از هیچگونه اپیدورال و مسکنی ...

بعد از بخیه منو دوباره بردن تو اتاق زایشگاه روی تخت دراز کشیدم ، چندتا خرما و آبمیوه خوردم با چایی نبات
بعد ماما همراهم دخترمو آورد بهم یاد داد چجوری بهش شیر بدم و دادم.
گفت ۲ ساعت باید اینجا بمونی بعد می‌بریمت بخش ..
تا موقع من خوابیدم ، اومد بیدارم کرد ماما زایشگاه شکممو فشار داد و مثل حالت معاینه اما با یک انگشت کرد داخل واژنم ( راستی یادم شد بگم دکترمم قبل از بخیه زدن یه عالمه فشار داد شکممو و دست کرد داخل بدنم ک اصلا دردش جوری نلود نشه تحمل کرد.. بعد لباسامو عوض کردن شورتکس و پوشک برام گذاشتن و منو بردن تو بخش.. اونجا هم بچه رو آوردن کلا پیش خودم
۲۴ ساعت بعدش هم مرخص شدم .. اگه سوالی دارین بپرسین جواب میدم
مشاهده ۲۱ پاسخ دیگر
مامان نگار مامان نگار ۱ ماهگی
سلام اومدم تجربه زایمانمع بگم من دیروز صبح دکترم گفته بود بیا بدون هیچ دردی رفتم معاینه کرد گفت که دوسانتی برو بستری شو منم رفتم کارای بستری مو کردم ساعت 10صبح بستری شدم ساعت ده ونیم دکترم اومد کیسه آبمو پاره کرد دیگه دردام هر پنج دقیقه یه بار می‌گرفت تا ساعت 12همینطور بودم چهار سانت باز شده بودم بعد پمپ درد گفتن میخای گفتم آره بعدش آوردن بهم دادن تا اینکه گیج شدم فقط صدا های اطراف مو می‌فهمیدم تا وقتی که منو بردن اتاق عمل و بهم میگفتن زور بزن دیگه دوبار زور زدم گفتن تموم یه آمپول بی حسی زدن تا بخیه بزنه و بعدشم شکمم رو فشار دادن تا اگه چیزی از جفت مونده بیاد بعدشم که بردنم روی تخت و من هنوز گیج بودم بچمو آوردن بهش شیر دادم تا وقتی بردنم بخش پیش خودم بود بعدشم آوردنش توی بخش پیش خودم و خیلی از زایمانم راضی بودم اینم تجربه من
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان فاطمه مامان فاطمه ۸ ماهگی
تجربه زایمانم 💫🤍❤💖
من روز دوشنبه ۱۴ اسفند ماه رفتم پیش دکترم معاینه تحریکی کرد و گفت سه سانت اندازه دو انگشت باز شدم بعد از معاینه لکه بینی گرفتم تا عصر شب درد داشتم نه در حد درد پریودی و نامنظم
رفتم حموم ورزش کردم دوش آب گرم گرفتم قر کمر رفتم
فردا ساعت ده صبح که بیدار شدم هیچ درد ی نداشتم فقط کمر درد پریودی که چند روزی بود داشتم
ساعت ۱۱ ی تیکه حالت ترشح غلیط و خونی
بیشتر شبیه لخته خون بود ازم اومد کارمو کردم ساعت ۱ رفتم بیمارستان
دکتر اومد معاینه کرد گفت همون دو انگشت دیروز
اولش نمی‌خواست بستری کنه و گفت هنوز دو انگشتی من گفتم درد دارم
آن اس تی وصل کرد و متوجه شد که من درد دارم بستریم کرد تا ساعت ۴ دردام خیلی کم بود ساعت ۴ اومد امپول فشار وصل کرد بهم
دردام‌زیاد تر از قبل شد و داشت منطم‌میشد ولی خیلی شدید نبود قابل تحمل بود
ساعت ۷ دکترم‌ اومد و کیسه آب و ترکوند ی آب داغ و زیادی ازم خارج شد
از اون موقع به بعد دردام منم تر و شدید تر شد ساعت ۹ تا ۱۰ توی اتاق راه رفتم بهم توپ داد روی توپ ورزش کردم
کمی غذا خوردم
ساعت ۱۰ و رب اومد معاینه کرد گفت ۵ ۶ سانتی ی ۵ دیقه ای دوباره راه رفتم. بعد ردی تخت دراز کشیدم و امپول و دوباره بهم وصل کرد ی دفعه انگار بدنم واکنش نشون داد ی درد شدیدی منو گرفت و احساس مدفوع زیاد داشتم. دکترم و صدا کردم گفت اون مدفوع نیس سر بچته اومد و با تعجب گفت فول شدی
همین الان معاینه کردم ۵ ۶ سانت بودی
خلاصه اومد و با چند تا زور دختر نازم به دنیا اومد🥰 ۴ تا هم بخیه خوردم
دخترم ۱۵ اسفند ماه❤ ساعت ۱۰ و نیم 💜۳۹ هفته و ۵ روز 🩵با وزن ۳۶۵۰ 🧡
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان فندوق مامان فندوق ۶ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مشاهده ۱۹ پاسخ دیگر
مامان آریانم مامان آریانم ۲ ماهگی
دوم
ساعت نزدیکای سه ظهر رسیدیم بیمارستان ک تا رفتم بخش مقدار زیادی اب خارج شد و همونجا بستری شدم ساعت سه معاینه شدم ی انگشت بودم و دردی نداشتم کم کم دردا اومد سراغم ولی کم و با فاصله تا اینکه امپول فشار بهم زدن بعد اون امپول دردا شروع شد هر بار معاینه میکردن درد امپول ی طرف درد معاینه ی طرف و پیشرفت نکردن هم ی طرف دیگه
همینجوری دردا زیاد میشد تا نزدیکای ساعت هشت شب ک با این همه درد دو انگشت باز بودم و پیشرفتی نداشتم ولی واقعا دردا برام قابل تحمل نبود
ساعت هشت دکترم اومد و وقتی گفت کیسه ابت پارس پیشرفتی نداشتی دردم داری نمیتونم ریسک کنم و نگهت دارم بریم سزارین انگار دنیارو بهم داد منی ک میگفتم فقط طبیعی ولی خدا خدامیکردم ک برم واسه سزارین ساعت هشت رفتم اتاق عمل ساعت هشتو نیم بچم ب دنیا اومد
تجربه سزارین رو هم تاپیک بعدی براتون میزارم ک بدونید اصلا اون غولی ک خیلیا ازش میگن نیست
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آرسامی😘 مامان آرسامی😘 ۸ ماهگی
خب از زایمانم بگم دیروز ساعت ۱۱ اومدم زایشگاه معاینه شدم گفتن چون اب ریزش داری باید بستری بشی همون موقع بستری کردن بهم آمپول فشار زدن تا ساعت ۹ درد داشتم بعد دردام شدید شد دیگه هی معاینه میکردن ۹ونیم گفتن دیگه آماده ای واسه زایمان یک ساعت بالا سرم بودن بچه بدنیا نمیومد بزور شکمم فشار میدادن تا بچه بیشتر نمونه خفه نشه آخرش بدنیا اومد ولی جفتم جسبیده بود به رحمم مجبور شدن با دست درش بیارن یعنی به معنای واقعی تا حد مرگ رفتم خیلی سخت بود کلی هم بخیه خوردم کم خونی داشتم و هنوز بستری ام
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ديانا مامان ديانا ۵ ماهگی
ديروز ساعت ۶صبح کیسه آبم ترکید کارامو کردم ساعت ۸رفتم بیمارستان شب قبلشم درد داشتم ولی قابل تحمل بود ،رسیدم بیمارستان معاینه و بستری شدم آمپول فشار زدن که بعد دوساعت دردام شروع شد و نیم ساعت نشده زایمان کردم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان ‌ شاهان💚☘️ مامان ‌ شاهان💚☘️ ۴ ماهگی
تجربه زایمان زهره خانوم😌😂
من 40 هفته بودم هیچ علائمی نداشتم
رفتم بیمارستان و معاینه شدم گفت دوسانت باز شدم، بعد از معاینه یه لکه قهوه ای دیدم و از بعد از ظهر دردای خیلی خفیف داشتم
تا ساعت 12 شب دردام خیلی کم بود،
به شوهرم گفتم بیا ک این میشه اخرین رابطت تا چهل روز دیگه 😂
بعد از رابطه دردام زیاد شدن
با همون درد رفتم حموم و دوش گرفتم ساعت 3 شب شوهرمو بیدار کردم ساک و برداشتم رفتم بیمارستان ک گفت چهار سانت شدم
و بستری شدم
داشتن نوار قلب میگرفتن و من از درد زجه میزدم
و احساس کردم کیسه ابم پاره شد
دیگه بردنم کلی معاینه کردن و دردم دیگه ول نکرد و اماده زایمان شدم
هرچی زور میزدم نمیومد بیرون، از بالا به شکمم فشار میدادن و از پایین هم میکشیدن ولی نمیومد
خلاصه دیگه تا مقعد پاره ام کردن😂
حدود بیستا بخیه خوردم😬
ساعت 8 صبح زایمان کردم
بیست و چهار ساعت بستری بودم و با گل پسرم برگشتیم خونه
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۳ ماهگی
سلام اومدم با تجربه زایمانم
۳۷ هفته و پنج روز بودم رفتم پیش دکترم برام معاینه لنگی و تحریکی انجام داد و گفت دهانه رحمت یه سانت بازه باز چند روز دیگه برو nst بگیر ،منم از همون شب دردام کم کم شروع شد و خودمم هر روز پیاده روی میکردم و کلی ورزش های بارداری رو انجام میدادم در طول یه هفته هم دوبار رفتم نوار قلب گرفتن و معاینه شدم اخرین بار گفتن شدم ۱/۵ تا ۳۸ هفته و ۵ روزم ک شد باز رفتم پیش دکتر گفت تقریبا شدی دوسانت ، منم گاهی وقتا همینجور ک خوابیده بودم تنگ نفس میشدم بهش گفتم نامه بیمارستان داد ک بستری شم به خاطر معاینه ها هم درد زایمانم شروع شده بود شب ساعت یازده رفتم بیمارستان nst گرفت دید انقباض دارم گفت بستری شو ولی گفتم میرم دردم ک زیاد شد میام رفتم خونه تا ساعت دو پیاده روی کردم بعد ک رفتم بخوابم دردم خیلی اذیتم میکرد نمیتونستم بخوابم یکمم صبر کردم ولی دیدم قابل تحمل نیست هر شیش هف دقیقه یبار میگرفت رفتم بیمارستان گفت یکی دوساعت دیگه هم پیاده روی با حالت رژه برو بعد بیا بستری شو دیگه از ساعت سه تا پنج و نیم پیاده کردم بعد با همون دهانه رحم دوسانت بستری شدم ولی گفت سر بچه اومده پایین دیگه آمپول فشار بهم وصل کردن و من دردام شدید تر میشد برام توپ هم آوردن و گفتن حالت چرخشی روش برم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان باران جونی مامان باران جونی ۲ ماهگی
سلام مامانا اومدم تجربه زایمانمو بگم

من ۳۷ هفته و ۵ روز بودم دیشب شکمم خیلی انقباض داشت ولی منظم نبود بعد صبح ک بیدار شدم هیچ دردی نداشتم دیگه ساعت ۴ بعدازظهر یذره یذره کیسه ابم خارج شد منم رفتم حموم و ساعت ۶:۳۰ رفتم بیمارستان تو راه بیمارستان بیشتر ازم اب میومد رسیدم بیمارستان ۷ شب بودم دکترم بیمارستان بود معاینه کرد گف ۳ سانتی بعد از معاینه دردام شروع شد ساعت ۷ شب هر ده دیقه دردام میگرف ول میکرد دیگه ساعت ۸ شب شد هر ۵ دیقه یه بار دردام ۸:۳۰ اومدن معاینه گفتن ۸ سانتی رفتم اتاق زایمان و ۹ شبم زایمان کردم. ان شاءالله همه مامان ها ب سلامتی و دل خوش زایمان میکنید و بچه رو سالم بغل میگیرید
سوال داشتید بپرسید
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آرتام مامان آرتام روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت ۱
سلام مامانا بالاخره من توی ۳۹ هفته و یه روز زایمان کردم
داستان از اونجایی شروع شد که یه روز قبل از زایمانم رفتم مطب دکترم معاینه تحریکی شدم سه سانت دهانه رحمم باز بود که قرار شد با معاینه تحریکی بیشتر بشه
شب که اومدم‌خونه یکم درد داشتم رفتم حمام زیر دوش قر کمر رفتم 😂ترشحات مخاطی قهوه ایی داشتم با درد خوابم برد صبح که بیدار شدم دردام‌منظم شده بود هر پنج دقیقه یه بار انقباض داشتم تا ساعت ۱۲ ظهر دوام اوردم یهو خیلی ناگهانی کیسه ی آبم پاره شد
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مرصاد مامان مرصاد ۱ ماهگی
من ماما نداشتم
بیمارستان ولی عصر بودم
خیییییلی از زایشگاه راضی بودم تو اتاق تنها بستری شدم همونجا هم زایمان کردم خیلی خوب و تمییز بود
من از صبح درد گرفت یک دفعه کمرم پشت بندش دستشویی . بعد عرق سرد لرز دیگه رفتم حموم و اینا خوب شد . بعد از ظهر رفتم پیاده روی دو ساعت رسیدم خونه ساعت هشت و نیم انقباض شروع شد هر هفت دقیقه ده دقیقه زیر دلم درد می‌گرفت و لخته قهوه ای بود و کم کم شد خونی دیگه ساعت یازده کیسه آب پاره شد اومدم بیمارستان یازده و نیم بستری شدم از با شش سانت .. دوازده درد شدید یک به دنیا اومد . ولی بخیه خیلی خوردم 😮‍💨😁 مفید مو مختصر گفتم سوالی بود در خدمتم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان Noora🐥 مامان Noora🐥 ۴ ماهگی
زایمان 1
سلام مامانا
منم بالاخره 30 تیر ماه زایمان کردم و دختر قشنگمو بغل گرفتم
حالا میخوام تجربه زایمانم بگم 29 تیر از صب ترشح خونی داشتم درد هم داشتم ولی با فاصله های زیاد که کم بود از ظهر ترشحاتمم بیشتر شد منم دوش گرفتم و ورزش کردم و پله بالا پایین کردم تا شد شب شب بعد از خوردن شام ساعت حدودای 9 به بعد دردای من اوج گرف به 10 یبار رسید بعد تا نیم ساعت که حاضر بشیم بریم دیدم دردام خیلی دارن بیشتر میشن رسیدیم بیمارستان مهدیه بعد از معاینه و اینا گفتن 2 سانتی ولی بخاطر خونریزی و ترشحات خونی حتما باید بستری بشی چون خطرناک ساعت 1 من بستری شدم رفتم اتاق زایمان
تا 3 خودم درد کشیدم اومدن معاینه کردن همون دو سانت بود
بعد شروع کردن به دادن دارو تا صب ساعت 10 4 دوز دارو گرفتم دردام خیلی شدید بود و فاصله نداشت تا دردام میخواست یکم آروم بشه بازم بهم دارو میدادن ساعت 10 دوباره معاینه شدم با همون 2 سانت بودم ولی از درد دیگه نای حرف زدنم نداشتم... همراهم اومد پیشم وقتی منو دید فهمید که دیگه من حالم واقعا بد و دیگ دارم واقعا میمیرم... من تا ساعت 12 باز همونجور درد کشیدم دیگه آخر دیدم نه باز معاینه شدم و همون دوسانتم و هر چقد التماس میکنم که اگر قرار بود دهانه رحمم حتی یکم باز تر بشه باز می‌شد اصلا نگاه نمیکردن
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان جوجولو مامان جوجولو ۷ ماهگی
سلام مامانا من۲ سانت با درد های زیاد اما نامنظم بستری شدم گلپایگانی ساعت ۱۰ صبح از روز قبلش تو خونه درد کشیدم بعد از آخرین باری که دکتر معاینه ام کرد و بعد معاینه اسکات و پله نوردی زیاد داشتم
تا ساعت ۶ زیر ان اس تی نگام داشتن نمیذاشتن پاشم ساعت ۴ونیم کیسه ابمو زدن بچه مدفوع کرده بود بشدت درد داشتم اصلا قابل تحمل نبود گفتن بخاطر مدفوع بچه بیشتر درد داری
گاز انتونوکس بزور بهم دادن نمیخواستم اما میگفتن باعث میشه دهانه رحمت باز بشه
ساعت ۵ ماما همراهم اومد با دستگاه اکوپچر کار کرد تا غروب بهم سرم فشار نزدن خودم دردم شدید بود وقتی یکم کم شد سرم زدن
هرچی معاینه کردن و هرچقدر ورزش کردم نهایت ساعت ۱۰ شب روی ۵ سانت مونده بودم دهانه رحمم خیلی سفت بود سر بچه خوب نمیومد تو کانال و چون مدفوع گرده بود و ۶ ساعت بود کیسه ابمو زده بودن اما پیشرفت نداشتم دختدمم یکم افت قلب داشت ساعت ۱۰ و نیم رفتم اتاق عمل دخترم ۱۰ و ۴۰ دقیقه بدنیا اومد
مشاهده ۳ پاسخ دیگر