۱۰ پاسخ

دخترمنم یهو اینطور شد الان از تاریکی میترسه

دختر منم همینطوره .. البته من مادرشوهرم کمی مقصره چون میترسونتش . مثلا واسه اینکه از ماشینمون پیاده نشه میگه اگه پیاده بشیم هاپو ما رو میخوره . یا یه بار میخواست دنبال شوهرم بره یه آقایی تو پمپ بنزین بود معتاد بود آنقدر از اون ترسوندش که پیاده نشه ودنبال شوهرم نره . بعدش من با مکافات به دخترم میگم که اون آقا آدم بدی نیست و نمی‌خواد ما رو اذیت کنه . بنظرم شاید کسی میترسونتش .. من نمی‌ذارم اصلا تنها بمونه بامادرشوهرم چون میدونم برای اینکه بچه رو ساکت نگه داره میترسونتش . یه بار دخترم بهم می‌گفت مامانی رو هاپو نخوره . گفتم نه مامان نمیخوره . گریه میکرد که مامانی رو هاپو نخوره . فهمیدم که مادر شوهرم گفته بهش .

دلسا هم اینطوریه

دختر منم بخدا همش از تاریکی میترسه نمیدونم چرا هی میگه بیا پیشم بخاب نرو .... خسته ام کرده

فکر میکنم ترس از چیزای خیالی در این سن طبیعیه.حتی جزو سوالای گهواره توی این بازه زمانی هم هس.پسر منم همینجوریه

پسر منم جدیدن از شهربازی میترسه . نمیدونم چرا یهو اینطوری شد... یا مثلن از صدای ترقه میترسه. عجیب..

آره دختر منم جدیدا خیلی اینجوری شده.از تاریکی و گربه مخصوصا خیلی میترسه.نمیدونم چرا.ولی قبلا نمی‌ترسید.

دختر من فقط از مرد ها می‌ترسه مرد غریبه بره سمتش فرار می‌کنه بخواد دست بهش بزنه یا نازش کنه یا بغل که یک ساعت گریه می‌کنه
از چیز دیگه ای نمیترسه

دختر منم بعضی شبها میترسه

سلام ای بابا .دختر منم از کیک تولد .کلا هر چیزی ب تولد ربط داشته باشه می‌ترسه از دعد و برق می‌ترسه. تو کوچه و خیابان دستشو نگیرم می‌ترسه. ی وضعی داریم .هر سال با ی چالش رو ب رو هستیم

سوال های مرتبط