یه مامان اینجا دیشب تا صبح کنار بچش نشسته نخوابیده فکر نکنین بچش گریه می‌کرده ن اتفاقا خواب خواب بود از سر لج لجبازی با باباش که گفت من باید کمکت کنم تنها خیلی سخته نگهداریش آخه دید دارع چشام میده ( چون گفتم شغل دوم هم بره اسنپی چیزی ) گفت بعد میگی برو شغل دوم نگا چشاتو هیچ دیگه از لج تا صبح نخوابیدم هروقت با نق بچه بیدار می‌شد میدید کنارش نشستم هعی می‌گفت از لج من خودتو داغون میکنی خوبه بگیر بخواب حالا جواب من با حالت قهر اصلا هم خوابم نمیاد اصلا هم خسته نیستم دوباره بیهوش میشد از خستگی 🤣🤣🤣🤣با خودم دشمنی دارم

این داستان وقتی بی مشکلی ناشکری می‌کنی 😐😐

من شوهرم میخابه خخخخ
بلند میشه میبینه بیدارم میاد بوسم میکنه میره ن حرفی ن چیزی
از صب تا شبم تو کافس
زنگم بزور میزنه ک انگار مجبورش کردم خخخخ

چیزی نیست فقط اندکی مرض داری😂

زندگی خرج داره ولی قدر همچی مردی رو بدون که اینقد قشنگ کنارته

باز من برعکسم همسرم میگه برم شغل دومی چیزی میگم ولش کن بابا کمتر خرج میکنیم تو خودتو اذیت نکن اخه گناه داره

😑😐😑😐😑دلم میخاد بیام اون واژن داغون شدتو یبار دیگه پاره کنم

😐الله اکبر بیام بزنم تو ملاجت

الان خودتو گفتی یا یکی دیگه رو؟؟

به خودت آسیب نزن

تو واقعا رد دادی ها نرگس

😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐