سلام مامانا. روزتون بخیر . امروز رفتم مهدکودک دنبال دخترم . بعد دخترم ی دوستی داره دقیقا نمیدونم چندسالشه ولی ظاهری از دختر من بزرگتر دیده میشه . خلاصه دختر من اول اومد بیرون بعد این دوستش اومد پیش مامانش ب من گفت خاله دخترت ب بدنم دست میزنه . منم مات و مبهوت موندم . چون این چیزا برای من فوق العاده خط قرمزه یعنی هزار برابر بیشتر از خط قرمز ، طوریکه از وقتی دخترم کلمه یاد گرفت بهش یاد دادم و همش تکرار کردم ک نباید کسی ب بدنش دست بزنه و ب بدن کسی هم نباید دست زد . کل ممنوعه ها رو هر روز برا دخترم با قصه بازی و شعر تکرار میکنم . حتی چن بار خواهرزادم پیرهنشو بالا زد دخترم زود بهش گفت بدن هر کس ماله خودشه و کسی اجازه نداره ببینه فقط مامان اجازه داره .
خلاصه اینو ک دوستش گفت واقعا اعصابم خرد شد و اومدم از دخترم پرسیدم دخترمم گفت سلین گفته ب بدنم دست بزن حتی پرسیدم گفتم کجا و نقطه خصوصیشو نشون داد. گفتم تو چیکار کردی گفت من گفتم کسی اجازه نداره ب بدن کسی دس بزنه و ب خانوم معلم گفتم و خانوم معلم دعواش کرده . یعنی مغزم از اون موقع داره منفجر میشه چون کاریکه مطمئنم دخترم انجام نداده رو با پر رویی میاد میگه انجام داده . و اینکه ماه قبلم دخترم میگفت سلین گفته بیا باهم قرار بزاریم بریم خونمون . منم ب حساب بازی گذاشتم و پیگیری نکردم ولی با موضوع امروز واقعا عصبی شدم . ب نظرتون چ واکنشی نشون بدم ؟ میخوام فردا برم با معلمشون صحبت کنم . اخه ی مربی هست تو کلاس و دوتا کمک مربی ، موندم اینا اونجا چیکار میکنن .

۸ پاسخ

عزیزم وقتی شما به بچه ات آموزش دادی اصلاااا ناراحت و نگران نباش اتفاقا خوشحال باش که آموزشی که دادی اثر داشته و دخترت شما رو در جریان گذاشته بنظرم اصلا جلو دخترت نشون نده که ناراحت شدی چون ممکنه بخاطر اینکه فکر کنه شما ناراحت شدی دفعه بعد نیاد بگه ، حالا کاری که میکنی اینه که به مربی این مطلب رو به دور از چشم دخترتون بگید و اینکه بخوایید کلاس هاشون رو جدا کنه و مادر اون بچه هم تذکر بدن

حتما مهدشو عوض کن و به مدیر اونجا اعتراض کن ۳ تا مترسک مجسمه گذاشتی تو کلاس بعد این اتفاق باید بیفته دیگه نبرش

عزیزم اینی که گفتی اصلا موضوعی بود که نمیشه ازش گذشت

حتما بچتو بزار یه جا دیگه هر کارش کنی اون دختر کرمو هست و وقیح که میاد میگه این جوری

چقدر پرو شدن بچه ها به خدا دل اشوبه میگیره ادم

من باشم مهدش رو عوض میکنم
اون دختره واقعا مشکل داره با تعاریف شما

وقتی مربی و دوتا کمکی متوجه نمیشن بچه تو کلاس چیکار میکنه.با اینکه دخترتون به مربی گفته و مربی هیچ اطلاعی به مادر اون دختر و به شما چیزی نگفته من بودم اصلا نمیبردم بچمو اونجا.مربی فقط دعواش کرده به جای اینکه اطلاع بده به خانوادش که بچش همچین رفتاری داره

اینکه خیلی از مادرها میگن جای مهد رو عوض کن از کجا معلوم جای دیگهدور از جون اینطور نباشه
من که میگم همش بخاطر ماهواره و این شبکه های اجتماعیه ک چشم و گوش بچه هارو باز کرده و بلوغ جنسی زود رسم میاره

سلام شما از دست خودت ناراحت نباش و اینکه برو جدی برخورد کن با معلماش
جاشم عوض کن
ازاون دختر دورش کن

من اگ جات بودم دیگ نمیزاشتم بره

سوال های مرتبط

مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
سلام
دیروز تولد بودیم مادر مامانم عاشق عروسهاش هست همچنین خاله ام من دیروز ناهار نخوردم کیکم هم نخوردم بعد خاله ام ۲تا ظرف پفک هندی درست کرده بود یکیو اوردپخش کرد منم کم برداشتم برای خودم چند تا دونه بعد رفتم سراغ اون یکی ظرف پفک هندی بخورم قشنگ تو جم بلند گفت نخور اونو دست نزن همچنین ضایع شدم که تو جم بعد زن داییم گفت میری از اون ظرف پفک هندی بیاری خوشم اومد گفتم والله منم اومدم چند تا بخورم بهم گفت نخور ب اون دست نزن گفتم زندایی خودت برو بردار من برم باز میگه دست نزن زن داییم گفت پس برای چی آورده رفت آورد ب همه تعارف کرد نه مادربزرگم که خاله ام ب اون هیچی نگفتن خیلی ناراحت شدم هی میگم من تولد اینا نمیام مامانم گفت باید بیای یکی از دایی هام مجرده منو تو جمع ضایع کرد ب هر دو زندایی هام میگفت این دیونه س منو میگفت منم گفتم خودت دیونه ای اینجوری همه رو میبینی بعد گفت دایی رژیم بگیر یه کم گفتن شوهرم بالشت پر دوست داره چوب شور دوست نداره خندید گاز گرقت رفت نتونست جواب بده احمق خدا جواب تک تکشونو بده. از همه میخوریم والله

ببخشید زیاد چت کردم🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پارت ۲۴
فرزین گذاشت رفت بیرون....
من موندم و انیس.....
نغمه توروخدا گریه نکن ببین بخدا درستش میکنم.....
مطمین باش می‌گیرند...
مگه دست خودشه....
خودم از خودم خجالت میکشیدم.....
انیس میشه بریم دکتر.....
مامانم زنگ زد....
انیس ج داد...
سلام خاله خوبین...
مرسی ماهم خوبیم....
هاله نغمه حمامخ از اونجام میاد بریم بازار....
انشاالله فردا برمیگردیم..‌.‌
چشم اومد میگم زنگت بزنه.....
دلم ب حال مامانمم می‌سوخت......
خدا سر هیچ بنده ای نیاره‌.....
با انیس رفتیم پیش یه متخصص زنان.....
گفتم نامزدم باهام رابطه داشت اما خیلی خونریزی دارم......
تا لخت شدن و نگاهم کرد...
خانم اون شخص آدم بود یا حیوون.....
تو نیاز به. بخیه داری.....
چطور با زن خودش این کارو کرده.....
چند سالته....
۱۶
یه سری تکون داد و گفت باید نامزدش بیاد تا من بهش بخیه بزنم.....
خونزیزیش شدیده....
از پا درمیارتش.....
انیس رفت اونطرفو و زنگزد ب فرزین....
نیم ساعت بعد اومد.....

حالم ازش بهم میخورد.....
آقا این زمان درست ولی این دیگه چه وضعشه.....
خانومت نیاز ب بخیه داره کلی خون از دست داده....
فرزین رو ب من....
نغمه حالت خوبه....
بغضم شکست و زدم زیر گریه.....
دکتر تو مطب ب من بخیه زد و ب فرزین تاکید کرد دو الی سه هفته طرفش نرو.....
تو دلم گفتم اون کار خودشو کرد دیگه منو نیاز ندارد......