۹ پاسخ

خدا هیچکسی رو با داغ اولاد امتحان نکنه

خدا بهش صبر بده . دست خودش نیست . واقعا گاهی غم دیگران میشه غم خودمون . کاش اتاق دخترتون رو عوض کنید عزیزم

الهی بمیرم برای دل داغدارشون خدا برای هیچکس نیاره 😭مادر پدر منم روزی یکی دو بار بايد گریه کنن تا یکم آروم شن 😭
یا بايد خونه رو عوض کنین یا یه مدت نمیشه تو هال بخوابین؟
اخه خودتونم برین اون اتاق اذیت میشین برای بچتم سخته طفلک اذیت میشه
شما هم حق دارین شما هم گناهی ندارین اخه
انشالله خدا گشایشی کنه براتون
به اون بندگان خدا هم صبر عظیم بده😔💔
نبايد دورشون خلوت باشه
الان پدر مادر من اصلا نمیتونن تنها باشن مامانم همش یا میره خونه همسایه یا همسایه فامیل دوست آشنا مدام سر میزنن بهشون 😔💔

والا چی بگم خدا بهش صبر بده ، سعی کن زیاد برید بیرون مثلا عصرا اگر امکانش هست برید بگردید یا بچه رو پارک ببرید ، خونه مامان جون و خاله و فامیل ، تو مسیر هم برای آهنگ های شاد بزارید ،یا اگر امکانش هست ، اتاق خودتونو با اتاق دخترون عوض کنید که کمتر صداشو بشنوه

وای این داغ نصیب کافر هم نشه

بنده خدا😔
اگه شرایطشو دارید تو حال پذیرایی بخوابونش یا همگی بخوابید

آفرین که شاکی نشدی و درک کردی

اتاقش عوض کن. یا بگو صدای تی وی یا بگو بعضیا اینجوری میخندن مامان

همسایه ما تا یک سال ک صداشون
بعد سال پدر پسر داشت خودش دار میزده نجاتش دادن و سالها سوختن... دخترشون دوست صمیمیم بود
خدا واسه کسی نیاره 🌱

سلام عزیزم خدا بهشون صبر بده
اتاق کوچولوتو عوض کن

چی بگم ای داد بیداد 😔😔😔😔

سوال های مرتبط

مامان آوین و رادین مامان آوین و رادین ۴ ماهگی
سلام، پسرم تا چندوقت پسش خیلی اجتماعی بود هرجا میرفتم انقد با طرف حرف می‌زد که همه میگفتن اسپند دود کن، با خودم سرکار یوقتایی می‌بردم با تک تک همکارا حرف های قلمبه سلمبه میزد، همیشه خداروشکر میکردم خجالتی نیست خیلی اجتماعیه، فروشگاه میرفتیم سریع با فروشنده هاشمی‌رفسنجانی حرف می‌زد قیمتارو میرف می‌پرسید و...، الان چند ماهه خودم همش خونه ام سرکار نمیرم دخترم سه ماهه به دنیا اومده، تو خونه حواسمون هست بهش خیلی اهمیت میدیم که حسودی نکنه، خودشم خواهرش رو خیلی دوست داره، کلا شوهرمم تمام وقتش واسه پسرمه،وقتی میاد خونه، حالا الان یه دو سه هفته ای هست میبینم بیرون رفتنی خیلی خجالت میکشه پشت من قائم میشه, مغازه ،فروشگاه ،اراشگاه و همکارای همسرم، همسایه و..‌ وقتی باهاش حرف میزنن سریع میره پشتمون قائم میشه، دیروز رفته بود شهر مَشاغل ،قسمت آشپزی، خانومه هرچی باهاش حرف می‌زد آهسته و بی انگیزه جواب میداد، قبلا همه جارو میزاشت رو سرش انقد که حرف می‌زد باهاشون، البته با بچه های همسن خودش خیلی خوبه، سریع تو پارک دوست میشه بازی میکنه ولی با بزرگسالان خجالتی شده، کسی.بوده بچه ش یکدفعه خجالتی شه، راهکاری چیه؟