۳ پاسخ

عزیز بچه های منم همین هستن و خیلی شیطون و لجباز منم دیگه یموقع هایی اعصابم نمی کشه .

پسرمنم تا چندوقت پیش اگه من درحال مرگ بودم فقط میگفت مامانم
منم میگفتم میخوای تا بابات انجام بدع من نمیتونم باز قبول نمیکردشروع ب گریه میکرد اینقدر نمی رفتم تا با باباش برع کم کم عادت کرد

باباش باید باهاش بازی کنه. نه خواهرت

سوال های مرتبط

مامان جوجه هفت ماهه مامان جوجه هفت ماهه ۳ سالگی
سلام من از قبل از عید ۱۴۰۳ برای از پوشک گیری پسرم اقدام کردم و از فروردین دیگه کامل بازش کردم فقط گاهی برای خانه مادر شوهرم یا بیرون رفتن طولانی پوشک میکردم ، ازون موقع پسرم تو خواب دستشویی نمیکنه ، وقتی با ماشین بریم بیرون هم تا برگردیم دستشویی نمیکنه ، اما تا تو خونه یا بیرون تا خودم به زور نبرم ، خودش نمیگه و اگه نبرم تو شلوار دستشویی می‌کنه ،برای ادرار و مدفوعش هم همینطور ، البته اینم بگم که یک ماه پیش روز تولدش یه روز تقریبن گفت منم یه بار کادو تولدش و دستشویی رفتنش براش دوچرخه و ظرفشویی خریده بودم که بهش دادم اما دیگه نگفت ، هر چی هم با مهربانی میگم فایده نداره ، دعوا میکنم فایده نداره ، قول جایزه میدم فایده نداره ، برچسب میزنم فایده ندارد ، الآنم سه سال و یک ماهشه ، تو لباسش دستشویی می‌کنه و میاد میگه دستشویی کردم ،‌با وجودی که هی بهش میگم دستشویی داری بریم ، میگه ن ندارم و آخرم تو اتاق می‌کنه ، واقعن درمانده شدم و همش گریه میکنم ، راهنماییم کنین ، اینم بگم که پسره من هفت ماهه به دنیا اومده نمی‌دونم تاثیری داره توی دیر گفتنش
مامان گل پسری مامان گل پسری ۳ سالگی
بچه های شماهم مدام میزنن شمارو محکم؟ پسر من چه جلو خودمون چه بقیه همش گیر میده بی دلیل بهم خیلی محکم منو میزنه تو صورتم چشمم بدنم کلا نابودم کرده دستاشم اندازه آدم بزرگی زور داره ، از سرو کولم می‌ره بالا همش دنبال بازی و شیطنته . از طرفی باز گاهی بغلمم میکنه بوسم می‌کنه میگه دوستت دارم، نمی‌فهمم چرا اینقدر میزنه منو
و اینو بگم من خیلی باهاش بازی نمیکنم بیشتر میبرمش پارک یا بیرون ولی باباش بیشتر تو خونه باهاش بازی میکنه و نمی‌رسه که ببرش پارک یا بیرون چون باباش نیس تا ۹شب ظهر یکساعت فقط هست بقیش نیست تا شب
و درصورتی که همش یا منه همش باباشو میخاد و وابستس بهش نمیزارع بخابع یا غذا بخوره تو مهمانی ها هم تنها بچه ای ک اینقدر اذیت می‌کنه بچه ی ماست آخرشم با اعصاب خوردی مجبوریم ازون مهمونی بیایم بیرون البته الان بهتر شده قبلا وحشتناک بود چکاب هم دادیم مشکلی نداره
خیلی فضول و شیطونه همش دنبال بازیه اصلا دوست نداره تنها با خودش بازی کنه همش به من میگ ظرفارو نشور غذا درست نکن هیچ‌کار نکن فقط با من بازی من همش گریه بهانه باباشم اسیر داره وقتی خونس، خیلیم ما براش وقت میزاذیم همه چی براش می‌خریم حتی نمیدونم چرا اینجوری می‌کنه بیشتر اذیتمون می‌کنه راهکارش چیه بچه ها بنظرتون