۱۲ پاسخ

درکت میکنم عزیزم .این حسادت نیست فقط دل آدم خودش گرفته است ربطی به اونا نداره بهتر بود نری چون من یه زن باردار میدیم یا بچه کوچیک مثل ابر بهار گریه میکردم نه از روی حسادت بلکه دل خودم پر بود و خودم دلتنگ بودم

الهی عزیزم ان شاءالله به زودی دامنت سبز میشه عزیزم وابسته تودلی جدیدت میشی

به خودت برچسب نزن. اگر ناراحت نباشی غیر طبیعی هست. آفرین به شجاعتت که پذیرفتی که همراه باشی. سخت هست اما مفید هم هست که با ترس و نگرانی و دلتنگیت روبرو بشی و طبعا برا بارداری بعدی اماده تر خواهی بود چون روحیه قوی تری خواهی داشت.
اطمینان دارم در آینده نزدیک یک مامان فوق العاده خواهی شد که بعدها بچه هات بهت افتخار خواهند کرد دوست خوبم

عزیزم خوتو ناراحت نکن انشاالله دوباره نی نی سالم وسلامت خدا میده بغلت

از خدا میخوام خدا بهت بچه سالم بده عزیزدلم ❤️ خدایا هیچ مادری رو با بچش امتحان نکن 🫶🏻
دامن چشم انتظاران رو هم سبز کن 🥺🥺

الهی زودتر دامنت سبز شه عزیز دلم❤️

ایشالله به زودی زود دامنت سبز میشه و خدا جواب خوبیتو با قرار دادن یه تو دلی بهت بده😍♥️

عزیزم منم وقتی باردار بودم خالم از من بچش دو هفته کوچیک تر بود عروس عموم ی ماه دختر عموم 7 هفته و خاله دیگه ام وقتی زایمان کردم دوماهه باردار بودم ولی خب شرایط و تقدیر ما این جوری بوده و هیچ وقت نشد حسودی کنم اتفاقا خیلی بچه هاشونو دوس دارم و همیشه میگم ک خدا میدونسته ک حسودی نمیکنم این شرایط و داده ب من

کاش قبول نمیکردی بخاطر حال روحی خودت

درکت می کنم چون منم ۳ سال پیش بچم و تو ۲۶ هفته از دست دادم ،هیچ کس مارو درک نمی کنه جز خودمون یه نصیحت زود اقدام کن پشت گوش ننداز،من خودم بعد اون اتفاق ۱ سال و نیم بچه نخواستم بعدش که خواستم نمیشد تنبلی گرفتم نزار زیاد فاصله بیوفته الان شمر خدا باردارم ولی بازم دل تنگه اون نیشم و میترسم میگم خدایا خودت مراقب بچم بلش،الهی توام خیلی خیلی زود دوباره مادر میشی ،اتفاقا رفتی اونجا خوشحال باش چون میتونی ارزو کنی به دوستت بگو برات دعا کنه نوزاد و آوردن در گوشش دعا کن ،بهترین ها فسمت دل مهربون و سختی کشیده ات بشه الهی🙏🏻❤️برایه هم دعا کنیم🙏🏻🧿

عزیزم خوووب درکت میکنم منم دقیقا با یکی از نزدیک ترین افراد خانوادم باردارشدم دوتایی توی یه ماه.بچه من سقط شد اما اون سیسمونی میخرید اون میرفت سونو ازبچش فیلم میگرف میفرستاد عکس سیسمونیشو‌نشونم میداد ومن هربارکه میدیدمش بعدش کلی گریه میکردم حسودی نمیکردم اما دلم بچمومیخاست دلم‌میخاست منم این روزارو ببینم 😔😔اول مهرقراربودسیسمونی بچینه ودعوتمون کنه خونش به همسرم میگفتم نمیام چون حالم بدمیشه خداخواست این ماه باردارشدم.انشالله خیلی زوددامن شماهم سبزبشه

اتفاقا من درکت میکنم عزیزم
منم بچمو تو 3ماهه از دست دادم و با زن عموم باهم باردار شده بودیم و تاریخ زایمانمون یه هفته فرق میکرد
و الان زن عموم نزدیک زایمانشه و من خیلی ناراحتم حسودی نمیکنم ولی میگم اگ بچه منم زنده بود الان نزدیک زایمانم بودش

سوال های مرتبط