۱۷ پاسخ

سلام عزیزم خدا دختر نازتو حفظ کنه
میشه از محیط رسول اکرم بگی؟
ماما همراه داره اونجا؟

مبارک عزیزم بسلامتی 🌹🌹♥️♥️
انشالله هر چه زودتر بهتر بشی

مبارکت باشه دوست قشنگم 🥹🥹🥹
چقد زود بزرگ شدیم و مادر ....بغضی شدم 🥹🥹🥹سزارین شدی پس ...چیزی ک دوست نداشتی ....ایراد نداره تو تمام تلاشت و کردی مامان مهربون

ای جاااانم خوش قدم باشه

مبارکه گلم خدا حفظش کنه❤️
خداروشکر هردوسالمید
🥰🥰🥰

قشنگم کدوم بیمارستان رفتی توی رشت ؟

سلام عزیزم من دیشب تو فکرت بودم ک خبری ازت نیس
به سلامتی و خوشی قدمش مبارک باشه عزییزم 😍🥰

کجا زایمان کردی خواهرم ایشالا مبارکت باشه قدمش بسازه

مبارک باشه عزیزم
چی کار کردی کیسه اب داره شد

چند هفته بودی عزیزم ؟
انشالله با نی نی ات سالم برمی گردین خونه

عزیزم بسلامتی
مبارک باشه قدمش ❤️
شیاف بزار دردت خوب میشه

مبارک باشه عزیزم ❤️

سلام عزیزم مبارک باشه انشالله زودتر بچتو سالم بغل بگیری

اینشالله بسلامتی خدا پشت پناهت باشه 😘😍

بسلامتی عزیزم ، خوش قدم باشه الهی
خوب میشین زودی🤍

بسلامتی عزیزم😍
الان شما هم درد طبیعی کشیدی هم سزارین کدوم سخت تر بود😬

مبارکت باشه عزیزم پول بیمارستان چقدر شد

سوال های مرتبط

مامان جوجولو مامان جوجولو ۷ ماهگی
مامان علی مامان علی ۲ ماهگی
خانوما از زایمان طبیعی واسه شما بگم من از دوروز قبل از زایمانم دردام شروع شده بود درحالیکه دکترم میگفت تو حالا حالا موقع زایمانت نیست دردام مثل پریود بودن بود یعنی یکم درد میگرفت تا اینکه بعداز ۳ روز به ۵ دقیقه ۵ دقیقه یکبار درد میگرفت رفتم بیمارستان گفت ۱ سانت باز شدی و گفت باید بستری بشی منم به گفته ی کلاسهای زایمان طبیعی که میگفتن زود بستری نشین و تا درداتون تند نشده نمیخواد بستری بشین ساعت ۱۲ شب اومدم خونه و خوابیدم تو خواب یه لحظه درحد ۵ ثانیه یه دردشدید گرفتم و کیسه ابم پاره شد ساعت ۳ نصف شب بود سریع رفتم بیمارستان و سرم فشار بهم زدن خییلی درد کشیدم تا اینکه ۲ سانت شدم و از شدت درد میگفتم اپیدورال میخوام گفتن مال بالای ۴ سانت هستش اما داشتم قشنگ میمردم تا اینکه ۳ سانت شدم از بس حالم بد شد اومدن وصل کردم به من ۱۰ تا سرم فشار زدن و قشنگ مرگ را پیش چشمم دیدم و اخر باز نشدم همون ۳ سانت بودم درحالیکه قبلش دکترم میگفت تو لگنت عالیه واسه طبیعی ولی بیستر از ۳ سانت باز نشدم و تا فردای روز بعد ۱۲ ظهر درد میکشیدم اخرش رو خون افتادم و بردن منا برای سزارین
مامان آوا 💜 مامان آوا 💜 ۳ ماهگی
تجربه سوم
یکم درد داشتم تا ساعت ۱۲شب یه ماما اومد یه چی مثل سرنگ وصل کرد بهم بعد اونو از کیسه آبم آب گرفت یکم ازم خون آب اومد تو اتاق زایمان منو گذاشتن رفتن اون کمربند ها هم بسته بود سیرومم وصل بود هر یه ساعت یبار میومدن معاینه میکردن میرفتن میگفتن همونجوری هست ساعتای ۴صبح بود منم کل شب سردم بود یکمم درد داشتم یه آب ازم اومد که مال کیسه آبم بود ماما اومد معاینه کرد گفت کیسه آب پاره شده از ساعت پنج دردام شروع شد خیلی درد غیر قابل تحمل بود انگار کمرم داشت دو نصف میشود شیفت عوض شد یه ماما بد اخلاق اومد هر دقیقه به دقیقه با اون همه درد تو دردام معاینم میکرد انگشتاشو فشار میداد قر میزد من نوکرت نیستم داد نزن فلان تا شب کلی درد کشیدم گریه کردم بعد با کلی درد دست انداختن تا ساعت دو سه ظهر دو سانت شده بود گریه میکردم میگفتم لگنم کوچیکه سزارینم کنین میگفتن نمیکنیم ده روزم بمونی باید طبیعی زایمان کنی ساعتای چهار اینا بود گفت سه سانت شده با هر بار معاینه کلی درد میکشیدم ساعت پنج گفت شش سانت شده یه خانومه اتاق بغلم یه بیست دیقه میشود اورده بودنش بچه چندمش بود اول گفتن بسته است بعد نیم ساعت گفتن ده سانت شده از من زودتر زایمان کرد رفت بخش من هنوز بعد دو روز درد کشیدن بسختی ۶ سانت شده بودم بعد که اونو زایمان داد اومد معاینم کرد گفت الان ۹ سانت شد با هزار فشار درد که کشیدم پارگی ام دادن بلاخره دخترم بدنیا اومد ساعت ۶:۲۰بعد گذاشتنش اونور تختم یه نیم ساعتی ماما بخیه ام میکرد گوشت بی حس کرده بود ولی پوست با زدن سوزن درد میکرد کلی بخیه خوردم پاره زیاد کردن اصلا من اماده زایمان طبیعی نبودم باید سزارینم میکردن بزور اینجوری شدم گفتم بخیه هام چند تاست گفت زیاد نشمردم بعد منو دخترمو گذاشتن رفتن