استرس و ترس زیادی از بابت بچه داری دارم نمی دونم چطور مادری میشم اصلا زندگی با وجود یکی دیگه یکی که بخشی از خودته چجوریه ؟؟
هیچ درک و شناختی ندارم ذهنم بهم ریخته
نمیدونم میتونم از پسش بر بیام یا نه 😢

اینجوری فکر نکن چرا از پسش بر نیای ،مگه مامانای ما از اول مامان بودن ؟

منم نمیدونم‌ گاهی میگم‌نکنه بمونم توش
ولی خدا بزرگه از پسش بر‌میاییم

همه ی مامان اولیا این فکرا سراغشون میاد.
منم بیشتر وقتا ذهنم مشغول اینه که از پسش برمیام یانه
ولی به قول مادرشوهرم همه ماهایی که چند تا بچه اوردیم اولش مثل شما بی تجربه بودیم.
فقط توی این دوره از زمان باید ما مادرا وقت بیشتری برای بچه هامون بذاریم و تا میتونیم درمورد راه های درست فرزندپروری و.... مطالعه کنیم

بهتره چندتا کتاب تربیت کودک بخری و بخونی یکم آروم شی
منم مثل تو بودم و نشستن خوندم یکم و فکر کردم مامانم باهام چطوری رفتار میکرد چیزایی که خیلی دوستداشتم رو تلقین میکنم تا یادم بمونه اونطوری بزرگ کنم بچمو
بعدشم منو چیمیگی 😂من ۶ماهه غذا هم نپختم حس میکنم یه بار از اول باید خونه داری یاد بگیرم بعد بچه داری

اینها همه بخاطر بارداریه بهم ریختگی هورمون ها
قطعا تو بهترین مادر خواهی شد و خداوند در تو چیزی دیده ک فرشته ای بهت داده

منم همش میترسم میگم اگه بعد زایمان به خاطر فشار روانی زایمان و نخوابیدن عصبی بشم یه وقت بچه رو واریش کنم چی😶مثلا میگم نکنه بچه زیاد گریه کنه کلافه شم پرتش کنم.
یا مثلا گشنش بشه خوابم بیاد پانشم بهش شیر بدم🥲

حتما ی درکی ی شناختی داشتی ک بچه خواستی عزیزم