#زایمان طبیعی پارت اول


روز چهار شنبه ساعت ۱۱صبح از کلاس آمادگی زایمان اومدم تا اومدم خونه بخوابم حس کمر درد داشتم گفتم هیچی نیس و خوابیدم ساعت ۴بعد از ظهر شد دیدم داره بیشتر میشه گفتم بزار برم بیمارستان یه دوش گرفتم و رفتیم معاینه کردن گفتن ۲فینگر ولی درد داشتمااا بعد ان اس تی گرفتن خوب بود بعد بهم تا ۶سانت بستری میکنیم برو پیاده روی دردت بیشتر شد بیا منم ۳ساعت پیاده روی رفتم دردم دیگه زیاد شد رفتم معاینه گفتن ۴فینگری برو خونه دوش آب گرم و پیاده روی منم اومدم خونه دوش آب گرم و پیاده روی کردم خیلیاااا زیر دوش آب گرم کمرمو ماساژ میداد زن عموم که هم دردو کمتر میکنه هم دهانه رحمو باز میکنه واقعا عالی بودم دردام اونقدر زیاد شده که نمیتونستم راه برم رفتم معاینه گفتم ۹فینگری زود بستری کردن منم فول شدم بعد گفتن هرموقه درد داشتی زور بده نداری زور نده تا خودتو خسته نکنی بعدش من درد داشتم خرما میخوردم تا ضعف نکنم اینم خوب بود.... ادامه دارد 🥲

۸ پاسخ

خدا از این زایمان ها قسمت مام‌کنه🥺😅

عزیزمم قدم نو رسیده مبارک

بسلامتی گلم.قدمش مبارک باشه براتون

فینگر همون سانت هست؟ ینی ۴ فینگر منظورشون ۴ سانته؟

چیکار کردی تو کلاس بگو توروخدا ..من‌ن‌علائم دارم‌ن درد

بسلامتی مبارک باشه

مبارکه عزیزم😍😍چقدر خوب که درداتو قبل بستری شدن کشیدی و دهانه رحمت بازشده بود بیشترش.

بسلامتی عزیزم ، چند هفته و چند روز بودید

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد روزهای ابتدایی تولد
سه روزه طبیعی زایمان کردم
شنبه ساعت هفت صبح که از خواب بیدار شدم رفتم سرویس خونریزی کردم اماده شدم و رفتم بیمارستان دهانه رحمم دوسانت باز شده بود ولی بستری نمیکردن گفتن برو زیر دوش اب گرم و راه برو ساعت ده بیا ساعت ده رفتم هنوز تغییری نکرده بود گفت عصر بیا دیگه امدم خونه و درد داشتم و راه میرفتم ساعتای چهار عصررفتم دهانه رحمم ازدوسانت بع سه سانت باز شده بود ماما گفت میخوای کمکت کنم گفتم اره گفت تو زور بزن بعد دو سانتم اون باز کرد شدم پنج سانت ماما گفت یک ساعت راه برو که بعد بستریت کنم ساعتای شیش عصر بستریم کردن بعد دکتر امد کیسه اب و پاره کرد از اون جا دردام خیلی خیلی زیاد شد دهانه رحمم ب هشت سانت رسید باز ماما گفت بیام کمکت کنم فک کردم مث اون دفعه دردی چیزی نداره تا امد دستشو روی شکمم فشار میداد و اونجا روهم محکم فشار میداد نفسم بند امده بود نتونستم بزارم ادامه بدم. باز خیلی درد داشتم دیگه گفتم دوباره بیاد دیگه فول شدم و باید زور میزدم ساعت هشت و خورده شده بود دیگه زور زدم و ساعت یه ربع به نه بردن منو اتاق زایمان ساعت نه دیگه زایمان کردم
مامان کشمش مامان کشمش روزهای ابتدایی تولد
اومدم تجربه زایمانمو بگم 😎 پارت 1
خوب من حدود یه هفته قبل معاینه شدم و دکتر گفت دوسانتی و ورزش پیاده روی داشته باش تا یه هفته ده روز دیگه زایمان میکنی البته برا این دوسانتی درد خاصی نداشتم تا روز شنبه که دکتر نوار قلب نوشته بود برام رفتم بیمارستان نبی اکرم هم زایشگاشو ببینم هم نوار بگیرم که اونجا دکتر باقریان بهم معرفی کردن گفتن دستش برا معاینه خیلی سبکه نوار قلب هم انجام دادم خوب بود فرداش با دندون درد بیدار شدم‌پیش دکتر باقریان نوبت داشتم با همون دندون درد رفتم معاینه کرد و گفت همچنانی دوسانتی اومدم خونه هم دندون درد داشتم هم درد پریودی ولی نسبت به معاینه قبلی دردش بیشتر بود حالا فک کنین دندونم داشت دهنمو سرویس میکرد یکم نشستم بعد با خودم گفتم درد پریودی که دارم برا پرت کردن حواسم از دندون پله بالا و پایین برم شروع کردم به پله نوردی یه نیم ساعت پله رفتم نیم ساعتم پیاده روی کردم اومدم خونه حدود یه ساعت بعد حس کردم که دردم از حالت درد عادی داره خارج میشه و کمرم میگیره ولی نمیکنه دیگه تا حدود دو سه ساعت بعد واقعا احساس درد داشتم شکمم می‌گرفت همراه باهاش درد پریودی نسبت شدید که هی فاصله دردا کمتر میشد سعی کردم بیشتر دردمو تو خونه بکشم و با تنفس و ورزش کنترلش کنم تا ساعت 9صبح که دردام پنج‌ دقیقه یه بار و شدید شد که رفتم بیمارستان
مامان آریا مامان آریا ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی دوم #پارت دو
من از۳۶هفته این کار هایی که گفتم تو پارت قبلی رو انجام میدادم
ده روز بعد رفتم معاینه گفت دهانه رحم ۲سانت بازه و پیاده روی رو داشته باش که دردات خودشون شروع بشه
من بعد از معاینه پیاده روی رو کم کردم چون هوا سرد بود نتونستم برم زیاد کم‌و بیش پیاده روی میکردم و گل مغربی میگذاشتم و منتظر شروع درد ها ولی خبری نشد چون دو سانت باز بود توقع داشتم زودتر از اینا دردم بگیره
چهارشنبه رفتم یه پیاده روی طولانی
بعد از پیاده روی رفتم حمام آب گرم و شب نزدیکی عمیق که دردام شروع بشه
روز بعد که بیدار شدم پنج شنبه صبح
حس کردم واژنم شدید درد میگیره و ول می‌کنه چند دقیقه یکبار
ولی دل و کمرم درد نمی‌کرد
همینجور تا عصر نامنظم می‌گرفت و ول میکرد
منم با تنفس رد میکردم و عصر رفتم دوتا کمپوت آناناس خوردم که باعث تشدید انقباض ها بشه
و آماده شدم رفتم بیرون چندتا وسیله کم داشتم گرفتم و پیاده هم راه رفته باشم دیگه دردی نداشتم رفتم پیاده روی که درد منظم بشه
موقع برگشتن حس کردم دوباره درد میگیره قابل تحمل و ول می‌کنه ساعت ده شب بود نشستم کنار بخاری کمرم گرم باشه
ساعت یازده به ماما پیام دادم و شرایطم گفتم درد می‌گرفت واژنم و پایین تنه و شکمم سفت میشد هر ده دقیقه یه ربع
گفت تو ۱۵دقیقه سه بار دردت گرفت برو بیمارستان
تایم گرفتم یبار سر پنج دقیقه درد میومد ول میکرد یبار ده دقیقه میشد منظم نبود دقیق
از دوازده شب تا سه ۷دقیقه ای می‌گرفت ول میکرد به شوهرم گفتم کمرم با روغن زیتون ماساژ داد یه ربع
سرما خوردگی داشتم خیلی خوابم میومد گفتم بزار یکساعت بخوابم بعد بریم بیمارستان گفت باشه وسایلم آماده گذاشتم
مامان امیریل🩵 مامان امیریل🩵 ۲ ماهگی
تجربه من از زایمان طبیعی
اول بگم ک من از۳۷هفته ختم بارداری بودم بخاطر فشاربالا ۴بارمعاینه تحریکی شدم ولی دردم میگرفت کم بودوقطع میشد دکترم تعجب کرده بود چرااینجوریم میخواست کیسه آب بزنه که باکیسه پاره برم بیمارستان قبول نکردم گفتم فشارم کنترله دفع پروتئینمم اونقد بالانیست تا ۳۸هفته صبرمیکنم دکترم گفت مشکلی نداره اخرین معاینه دوشنبه بود که یکم لکع بینی داشتم ولی درداونقدی نداشتم و بازقطع شد گفتم تا شنبه صبرمیکنم اگه دردم نگرفت میرم بانامه دکتر بیمارستان برای بستری
دردای پریودی خفیف داشتم ولی زیاد نمیشد سشنبه بابام گفت میاین بریم لب دریا گفتیم بریم پیاده تقریبا ۴۰دقه راهه ومن گفتم پیاده بریم اولش قبول نکردن بعد گفتن باشه پیاده میریم این راهوپیاده رفتیم ب اصرار من پیاده هم برگشتیم حس میکردم بچه پایین اومده بخاطر پیاده روی زیاد یهویی مامانم میگفت تاشب زاییدی که بازم درداونقدی نداشتم معاینه هامم همه دوسانت بودم پنجشنبه شب حدودای ۱۰بود خوابیدم همش ی حس خاصی داشتم از صبم دردام یکم بیشتر شده بود ولی توجه نمیکردم یهو ساعتای ۱بود ازدرد زیاد باجیغ بیدارشدم همش احساس ادرارداشتم ولی ادرارم نمیومد درداممم هی بیشتر میشد دوش گرفتم اماده شدم ب مامانم گفتم بریم بیمارستان دردام زیاد بود ولی منظم نبود رفتم معاینه کردن گفتن هنوز دوسانتی ان اس تی گرفتن گفتن برو خونه تا ۶صب یا دردت قطع میشه یا بیشتر هروقت هر۱۰دقه ۳تا درد۳۰تا۴۰ثانیه ای داشتی بیا
برگشتم خونه ۳ونیم بود دردام همش بیشترمیشد گریه افتادع بودم انقد دردم زیاد بود فراموش کردم ب ماماهمراهم خبربدم به خودم میپیچیدم از درد یهو ۴ونیم رفتم سرویس دیدم خونریزی دارم دوباره رفتم بیمارستان تامعاینه کرد گفت دیر اومدی فول شدی