۳ پاسخ

عجب ... ادامش!؟

عجب با ورزش همون دو موند

ادامه اش

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۸ ماهگی
تجربه زایمان :
پارت دو :

رسیدیم بیمارستان و معاینه شدم در کمال تعجب گفت دهانه رحم باز نشده اصلا خونه داداشم کنار بیمارستان بود و خودشون هم نبودن کلید داشتیم رفتیم خونه داداشم اصلا نخوابیدم و شروع کردم ورزش و دوش گرم و اینا ...
صبح سه شنبه رفتیم بیمارستان باز گفت تازه شدی یکسانت 😐
و رفتم خونه باز ورزش و پیاده روی و پله و دوش
اخر شبش رفتم معاینه گفت شدی دو سانت😐 میخوای بستری بشی یا نه گفتم
نه میرم خونه دردام میکشم
خونه هم خواهرم مرتب با روغن ماساژم میداد
همسرم ماساژ میداد کمک حالم بودن بهتر بود
رفتم باز ورزش و اینا ...
دردام هنوز بینش فاصله بود مثلا پنج دقیقه ای یکبار میگرفت در حد چهل .پنجاه ثانیه ک اونم قابل تحمل بود و شد صبح چهارشنبه ک رفتم خود دکترم معاینه کرد و گفت شدی سه سانت و نیم و نامه بستریمو داد ولی باز مقاومت کردم و نرفتم بستری بشم و رفتم خونه
ساعت یک و نیم دو رفتم بیمارستان برا بستری معاینه کرد گفت شدی شش سانت
ساعت سه بستری شدم
مامان پسرم مامان پسرم ۹ ماهگی
خب بیاید داستان زایمانمو بگم:
۳۸ هفته و ۳ روز بودم من دیروز رفتم معاینه لگن وقتی معاینه کرد با خواست خودش معاینه تحریکی انجام داد و گفت الان ۲ سانت بازی و دهانه رحمت نرمه امشب برو بستری شو. بعد معاینه به لکه بینی افتادم و انقباض هام شروع شد هر ۱۰ دقیقه میگرفت .
شب شام خوردیم راه افتادیم طرف بیمارستان که ۲ ساعت راه بود معاینه کرد گفت هنوز همون ۲ سانت بازه ولی دردام هر ۸ دقیقه شده بود. گفت برو وقتی هر یکی دو دقیقه شد بیا بستری شو . رفتیم خونه اقوام شب تا ساعت ۸ و نیم صبح هی راه میرفتم تو خونه و انقباض هام هر ۳ . ۴ دقیقه شده بود رفتیم بیمارستان معاینه کرد گفت ۶ سانتی الان آماده زایمانی 😃
لباسامو عوض کردم ساعت ۹ تا ۱۱ و نیم هی انقباض میومد بهشون گفتم اپیدورال زدن بعد چند دقیقه دردام کم شد و فول شدم رفتیم اتاق زایمان با جند تا زور محکم بچه دنیا اومد ساعت ۱۲ . ولی جفت مونده بود تو رحم بعد نیم ساعت اومد که باعث خونریزی شد با آمپول و دست انداختن اومد بیرون ☹️
الانم سون وصل کردن .
وزن نی نی هم ۳۳۰۰
مامان امیرحسین💔 مامان امیرحسین💔 ۴ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲ :
بعد یکساعت نوبتم شد رفتم پیش دکتر موهبتی معاینم کرد گفتم ۲ سانتی روی کیسه آبتم خیلی فشاره هر آن ممکنه پاره بشه تا بیمارستان پیاده برو ۴ سانت میشی بستریت میکنن منم خوشحال با دختر داییم و مامانم و خواهرم رفتیم بیمارستان شوهرمم رفته بود آرایشگاه کت شلوار پوشیده بود از ظهر که بستریم کردن فکر میکرد دیگه تمومه زنگ زدم بهش گفتم دردام شروع شده زود خودتو برسون خودمونم رفتیم بیمارستان تو حیاط بیمارستان دقیقا جلوی آزمایشگاه مرکزی شروع کردم ورزش کردن به ماماهم زنگ زدم گفت ورزش لگنی کن خودتو با پیاده روی خسته نکن منم تو یک ماه گذشته خیلی ورزش کرده بودم دیگه از حفظ بودم خدایی هم با ورزش دردا خیلی بهتر میشد رفتم دوباره رفتم زایشگاه ان اس تی گرفت باز دستگاه آژیر میکشید معاینم کرد گفت دوسانتی زوده برا بستری ولی چون ان اس تی بچه خوب نیس بستریت میکنم خلاصه دوباره رفتم زایشگاه برام اکسیژن زدن دستگاه وصل کردن هر ۱۰ دقیقه معاینم میکردن دردام میگرفت ول میکرد زیاد سخت نبود با ذکر و صلوات رد میکردم
مامان شاهان مامان شاهان ۳ ماهگی
سلام اومدم با تجربه زایمانم
۳۷ هفته و پنج روز بودم رفتم پیش دکترم برام معاینه لنگی و تحریکی انجام داد و گفت دهانه رحمت یه سانت بازه باز چند روز دیگه برو nst بگیر ،منم از همون شب دردام کم کم شروع شد و خودمم هر روز پیاده روی میکردم و کلی ورزش های بارداری رو انجام میدادم در طول یه هفته هم دوبار رفتم نوار قلب گرفتن و معاینه شدم اخرین بار گفتن شدم ۱/۵ تا ۳۸ هفته و ۵ روزم ک شد باز رفتم پیش دکتر گفت تقریبا شدی دوسانت ، منم گاهی وقتا همینجور ک خوابیده بودم تنگ نفس میشدم بهش گفتم نامه بیمارستان داد ک بستری شم به خاطر معاینه ها هم درد زایمانم شروع شده بود شب ساعت یازده رفتم بیمارستان nst گرفت دید انقباض دارم گفت بستری شو ولی گفتم میرم دردم ک زیاد شد میام رفتم خونه تا ساعت دو پیاده روی کردم بعد ک رفتم بخوابم دردم خیلی اذیتم میکرد نمیتونستم بخوابم یکمم صبر کردم ولی دیدم قابل تحمل نیست هر شیش هف دقیقه یبار میگرفت رفتم بیمارستان گفت یکی دوساعت دیگه هم پیاده روی با حالت رژه برو بعد بیا بستری شو دیگه از ساعت سه تا پنج و نیم پیاده کردم بعد با همون دهانه رحم دوسانت بستری شدم ولی گفت سر بچه اومده پایین دیگه آمپول فشار بهم وصل کردن و من دردام شدید تر میشد برام توپ هم آوردن و گفتن حالت چرخشی روش برم
مامان امیرسام❤️دلارام مامان امیرسام❤️دلارام روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت اول
خب فک کنم بعضی از مامانا میدونن که صبح ساعت شش انقباض هام شروع شد با فاصله هفت دقیقه اینم بگم شبش رابطه بدون جلوگیری داشتم 🤭
بعد پاشدم خونه روز تمیز کردم مامانم اینا هم عروسی دعوت بودن راه دور دلم نمی‌خواست تو ذوقشون بزنم برا عروسی رفتن اول گفتم چیزی نمیگم بعد شوهرم گفت چی از تو واجب تر مامانت خیلی کمکت می‌کنه بهش بگو دیگه گفتم و اونا عروسی نرفتن و تا ساعت 10 خونه رو تمیز میکردم و حموم اسکات زدم و پله بالا پایین کردم خلاصه
رفتم بیمارستان معاینه شدم دو سانت بودم نوار گرفتن انقباض داشتم میخواستم بستری نکنن گفت فاصله دردادت باید دو دقیقه به دقیقه بشه
گفتم حرکاتش کم شده گفت دپساعا پیاده روی کن باز بیل معاینه کنم
رفتم پیاده روی کردم کلی ورزش و اینا معاینه همون دوستانت بود تغییر نکرده بود دوباره نواز گرفت اینم بهتون بگم هر وقت خواستید بستری بشید می‌خواستین دستگاه انقباض بندازه تند تند نوک سینه هاتون و ماساژ بدید من وقتی این کار و میکردم انقباض هام بیشتر میشد 😂
باز دید که نواز قلب خوب نیست گفت یه ساعت دیگه راه برو بیا یه نوار قلب دیگه میگیرم اگه اونم خوب نبود بسترب میکنیم یعنی از صبح ساعت ده که رفتم تا ساعت 8 شب من وتاب میدادن نمی‌خواستن بستری کنن