سلام مامانای گل سبحان رو نوشتم پیش دبستانی خودم بردمش دقیقه نود تصمیم گرفتم بنویسمش خیلی دوست داشت بره ولی امروز که بردمش اشک اومد تو چشمام و بغض کردم براش نمیدونم چرا یدفعه دلم براش تنگ شد برای شیطون بازی هاش شماها هم اینجوری بودین روز اول خیلی سختم بود تنها اومدم خونه بنظرتون خوب کاری کردم پیش دبستانی نوشتمش❤❤

سلام عزیزم خیلییی کارخوبی کردی پیش دبستانی نوشتی حالا تاثیرشومیبینی همه مدارهمینن مامادرشدیم تادائم نگران باشیم

نه خیلی خوشحال بودم خدایی

منم نیم ساعته گذاشتمش اومدم خونه کلا فکر و خیال ولم نمیکنه خیلی استرس دارم

عزیزم پسرت همسن پسر منم...منم امروز روز دومش حستو درک میکنم

نه اتفاقا خیلی خوشحال بودم تازه اگه شیفت بعد ازظهر میشد خوشحالترم میشدم😀😀

این روزای اول مدرسه منم همین احساس و دارن کلا فکرم درگیره تو مدرسه چیشد خوراکیشو خورو نخورد کسی اذیتش کرد خییییلی خیلی فکرم پیششه تا از مدرسه برگرده و خاطرات مدرسه رو برام تعریف کنه دلم هزار راه میره

سلام من چون پارسال پسرم مهد رفت استرس چندانی ندارم فقط چون امسال کوچه پیش دبستانیش شیب داره و پله میخوره برای زمستونش استرس دارم که زمین نخوره

دقیقا منم دیروز همون حس رو داشتم اما الحمدالله دخترم خیلی خوب استقبال میکنه ذوق داره هررپز بره

ببین به خاطر وابستگی شما بهترین کار کردی

من امسال دخترم ۶سالشه کلاس اوله همین حس رو دارم.تاوقتی میادهمش فکرشم.نمیتونم کارامو انجام بدم.خوب کاری کردی برای خودشم خیلی خوبه.بالاخره باید برن توجامعه تجربه کسب کنن برای بزرگیشون بهتره

نه خیلی کار خوبی کردی پسر من امسال کلاس اوله برای منم خیلی سخته بود روز اول ولی خودش خیلی خوشحال بود

الان دختر من متولد ۹۷/۸/۸هستش رفت پیش دو با خودم میگم کاش میرفتم مدرسه اول ثبت نامش میکردن نیمه دومی بود؟؟