۷ پاسخ

بچه من ده روز پیش دارو پرید گلوش ،خیلی گریه کرد کلی عوق زد تا بالاخره تونست بالا بیاره
من ب حدی ترسیده بودم ،س روز ادرارم نمیومد
دو تا دکتر رفتم تا خوب شدم‌

مادرایی که میخوان پستونک روترک بدن....
دخترمن بشدت وابسته پستونک بودعلی الخصوص واسه خواب...من یه روزصبح سرپستونکشوبریدم کندم یکم تهش موندمیخواست که بخوابه پستونک میخواست دادم گذاشت دهنش دیدفایده نداره خودش پرتش کرددوسه باراینطوری کرددیدنمیشه کلاترک کردشباهم قبل خواب حسابی سیرش میکردم که راحت بخوابه بعددوسه روزکاملافراموش کردامیدوارم واستون جواب بده...جواب داددعامون کنید😘

دقیقا منم بعضی وقتا خسته میشم از اینک حواسم باید ب همه چیز حتی کوچیکترین و پیش پاافتاده ترین چیزا باشه😔

منم دوشبه نمیدونم.ولی خیلی سخت نیس چون شیرخشکیه تا میگه ممه شیشه میدم یادش میره

من ک پسرم از اول پستونک و نگرفت و خداروشکر اصلا پستونکی نشد ولی این اتفاقا یه بار واسه پسر من افتاد شوهرم داشت تخمه می‌خورد اینم رفته از کنارش برداشته با پوست ۲ ۳ تا تو دهنش کرده بود و حالا تیکه تیکه ورده همشونو در هم نمی‌آورد ولی خداروشکر تو گلوش گیر نکرد به زووور از دهنش در آوردیم هی یکی یکی باز میدیدیم تو دهنش یکی سقف کام ش مونده بود یکی زیر زبونش اصلا ی وضعی خیلی مراقب باش

عزیزم منم می‌خوام بگیرم
ولی بعداز واکسنش
انشاالله به راحتی بگذره
پسر منکه خیلی وابسته است خصوصا موقع خواب و حین خواب
نمی‌دونم چجوری بگیرمش🥺

آخی عزیزم چقدر لحظه ی سختیه درکت میکنم .واقعا مادر گاهی اوقات کم میاره

سوال های مرتبط

مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی
براتون پیش اومده بچتون رو دعوا کنید؟ بچه من خیلی اذیتم میکنه گاهی دعواش میکنم بعدش عذاب وجدان میگیرم، از یه طرفی تز این رفتارش ناراحتم ک خیلی به باباش وابسته اس اصلا منو دوس نداره انگار ازم متنفره با اینکه باباش هم گاهی دعواش میکنه،باباش خونه بودنی من بیشتر اذیت میشم هی میچسبه بهش باباشم هی سر من غر میزنه،مثلا از خواب بیدار میشه نمیاد سمت من با گریه میره پشت در گریه میکنه باباشو میخواد بهش میگم شب میاد همینجوری بهونه میگیره،باباش بره بیرون چنان گریه میکنه ولی من صدبارم جلو چشمش برم مهم نیست براش،باباش از بیرون میاد میدوعه بغلش ولی من برم بیام اصلا نگاهم نمیکنه میدونم بچه اس ولی واقعا دلم از این کارش میگیره چرا نباید بچم منو دوس داشته باشه😔حتی نوزاد هم بود بغلش باباش آروم میشد بغل من نه😒نصف شبم تو خواب گریه میکنه با انگشت باباشو نشون میده ک بره بغلش،این همه زحمتشو میکشم قربون صدقه اش میرم ولی انگار نه انگار،حتی میگم بیا بازی کنیم دوس نداره😒اگه باباش سرکار نمیرفت این اصلا سمت من نمیومد، بهم حق بدین حق دارم ناراحت باشم،از الان این همه وابسته اس فردا روز ک بزرگ بشه باباش با خودش ببره فوتبال دیگه کلا منو یادش میره😔آخه باباش مربیه هی میگه بزرگ بشه هر روز با خودم میبرمش،از طرفی دوس ندارم مدام پیش باباش باشه چون اصلا دوس ندارم اخلاقش مثل اون بشه