پدر خودمو در میارم با دخترم بازی میکنم همه کار میکنم آخرش فکرش پیشش خانواده شوهرم انگار اصلا مادر نداره 😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😞😮‍💨😮‍💨

وای قشنگ حرف دلمو زدی ماهم نزدیکیم یعنی از صبح که پا میشه میگه برم خونه مامان جون برم برم وای هرچی هم حواسش رو پرت میکنم انگار نه انگار هرجا رفتیم بیرون از خونه هم برم باز باید یه سر خونه اونا بزنیم و بیایم اونجام کاش بشینه اینقدر لوس میشه و خراب کاری میکنه که نگو اعصاب خوردی برمیگردم

عزیز چه اشگال دارن بزارن از مادربزرگ پدر بزرگ لذت ببرن باور کن بچه ها محبت را خیلی میفهمن که اونا ره دوست داره من خودم شاید خیلی با مادرشوهرم اوکی نباشم ولی قلبن دوستش دارم میدونی چرا چون پسرم و دخترم اونجا خیلی بهشون خوش میگذره میگم خداراشکر بچه هام کس و کار دارن چون خلنواده خودم نزدیک نیستن

منم متاسفانه ب همشون نزدیکم و پسرمم دائم هوای اونا رو داره ولی دیگه خودمو کشتم بسکه باهاش سرو کله میزنم که بیخیال شه اصلا دوست ندارم بره😔

چون از اول کنارشون بوده بهشون عادت کرده پس طبیعیه.یکم زمان میبره تا از سرش بیفته
ببرش خونه پدر مادر خودت
ببرش گردش دور دور
ببر پارک

مامان هناس شما خود اسلام آبادی

چقدر شما شبیه من هستین

از سرش میافته چندماه صب کن

مثل دختر من

مابااینکه نزدیکیم پسرم اصلا تنها نمیره
تابحال چندبار شوهرم برده همش زنگ میزد مامان توام بیا بیا آخر برشگردوند

نزدیکین؟ من اصلا ازشون خوشش نمیاد