عزیزمچ اصراریه ک جدابخابونیش بالاخره جدا میشن تا وقت هست پیشخودت بخابونش من اصلا طاقات نیمارمتاصبح ده بار بچه هامو نکاه میکنم پوشکم بزار امادگیشو پیدا کنه عجله نکن
ترک پوشک یک ساله انجام شده کاملا
فعلا پیش منمیخوابه با فاصله یکم
دقیقا مثل خودتم
جای خوابش رو جدا کرده بودم این پروسه پوشک باعث شد مجدد اومد پیشم اما یکی از مادرهای گهواره مطلبی گذاشت ک من نظرم عوض شد و میخوام بزرگتر شد جداش کنم
من اشتباهم پروسه ترک پوشک بوده ک تا الان موفق نبودم و خودم کردم ک لعنت بر خودم باد
گاهی میگم اصلا مادر خوبی نیستم،لایقش نبودم😭😭😭
سلام گلم برا پوشک فقط آرامش و پشتکار عصبانیت بچه عقب گرد می کنه این تجربه خودم 2سالگی کاملاً یاد گرفت چند بار خطا داشت کتکش زدم 😓😓دیگه نگفت با تمام تلاشم وجودم راه روشم عوض کردم بعد یک سال موفق شدم برا خواب هم من باش رو تخت پسرم هم توهمون اتاق می خوابه تشک میاندازم زمین میخوابه منم بابت بلا های که سر پسرم آوردم برا پوشک غذا نخوردن خیلی عذاب وجدان دارم اما خیلی زود جلو خودم گرفتم وبهتر شدم انشاالله شما هم با ی کم صبر و حوصله موفق بشی
حالا برا پوشکش سعی کن با آرامش بگیریش ولی اتاق ک اجباری نیست...منم پسرمو جدا نکردم ... ب وقتش خودش مستقل میشه ...
منم تو یه شهر غریبم ، واقعا شده همدمم ، مخصوصا وقتی باهاش میرم بیرون و کل مسیر با هم حرف میزنیم
خداروشکر پوشک گرفتن و جدا خوابیدنش اوکیه اما پارسال سر پستونک خیلی اذیت شدم تا ازش بگیرم بعدشم اشتباه کردم اجازه دادم با میمی بازی کنه ، ترک این دوتا خیلی اذیتم کرد
پوشکشو که ۱ سال و ۷ ماهگی گرفتم .البته خودش دیکه نخاست..جاشم نخاستم که جدا کنم .بهترین زمانش نوزادیه که من میترسیدم خدای نکرده چیزیش بشه و نفهمم ..الان تو این سن دیره چون خودشون ترس جدایی دارن ..میزارم هر وقت خودش خاست جداش میکنم چه اصراریه خب ..انقد برن اتاقاشون و دیگه روزی ده دیقه ام نبینیمشون ..من از الان دلم تنگ میشه
۲ ماه کامل طول کشید تا از پروسه پوشک گذشتیم، هنوز برای جدا کردن جاش تلاشی نکردم،ولی برای پستونک هنوز موفق نشدم و برام شده کابوس، اگر پستونک نباشه نمیخوابه😞
دخترمن بزور میره دسشویی گاهی التماسش میکنم برو ومیگه ندارم بعدازساعتهاا.بعد یهو ببینی چون دیرشده میریزه توشورتش و توخونه و بحدی عصبی میشم ک میزنمش خب بچه من ک دارم میگم خودمومیکشم ک وقت دسشوییته تو چطور نمیفهمی ک جیش داری میفهمی ولی چرانمیخای بری میدونی ک اینجوری میشه... بعدخودمو سرزنش میکنم خلاصه ک ماجرا داریم.
براجای خوابشم دوسه شب تو اتاقش خوابوندم نصفشب باگریه پامیشد شوهرمم خواب سبکه بدخواب میشد صب میخاس بره سرکار خوابش میگرفت و اذیت میشد دیگ بیخیال شدیم
مامان بودن درسته شیرینه ولی خیلی سخته همیشه هم عذاب وجدان داریم!منم نتونستم جدا کنم جاشو ولی پوشک خودش همکاری کرد دو سالگی گرفتم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.