۷ پاسخ

جای خوابشو تو سنی جدا کردین که اضطراب جدایی داره
مشاورها میگن یا باید بچه بعد شش ماهگیش اینا جای خوابشو جدا کنید اگه دیگه سن اضطراب جداییش باشه دیگه باید صبر کنید این سن رو رد کنه بچه شما میترسه اضطراب داره به چه قیمتی میخوایین بچتون جدا بشه
به وقتش جدا میشه نگران نباشید

عزیزم سنی که میشه براش توضیح داد باید بهش بگی هر کسی باید تو اتاق خودش بخوابه
اگر بیای تو اتاق ما اتاق خوشگلت از دست میدی
براش جایزه بزار
چراغ خواب ستاره ای بگیر

وای خدا اون بچه ب شما احتیاج داره بزرگ بشه چ بخواب چ نخوای ازت جدا می‌خوابه الان بذار تو آغوشت باشه گناه داره

خب اشتباه از شما هست ..بچه خود ب خود تو این سن ترس از جدایی داره ...یا باید تا نوزاد بود این کار و میکردی یا دیگه ولش کن تا خودش بفهمه ..الان خیلی سن بدیه تو آیندشم تاثیر منفی میزاره طفلی .من ک جدا نکردم و فعلنم قصد جدا کردنش و ندارم ..

اخی کوچولو🥺حالا جدا بخوابه چه اتفاق خاصی قراره توی زندگیش بیفته؟؟
اگه میخواستی جدا کنی باید شش ماه به بعد جدا میکردی که متوجه نبود
الان که براش سخته اضطراب جدایی داره بچتون...قبلا هم گفته بودم باید نهایتا صبر میکردی تا شش هفت سالگی درک داشته باشه اون وقت با جایزه و تشویق جدا میکردی

شما چه اصراری دارید بچه جدا بخوابه
مگه ما از قدیم جدا می خوابیدیم
والت دخترم ۱۴ سال داره
تا ده سالگی پیش من میخوابید
تازه سه تا اتاق خواب هم دارم
چون ترسو بود،اتفاقا دکتر فوق تخصص روانپزشکی کودکان هم بردمش،گفت تا خودش دوست نداشته باشه،بزار باهات بخوابه
الآن چهار پنج سال اتاقش و ول نمیکنه
الآن بعضی روزها بهش میگم مامان دلم واسه بقل کردنت تنگ شده،امشب پیشم بخواب
میگه نه فقط اتاق خودم
از کودکیشون لذت ببرید
خیلی زود دیر میشه
بقلش کن،حس امنیت پیدا کنه،بخوابه
خیلی اصرار جدا خوابیدن داری،یه مدت بعد دوباره امتحان کن
ولی الان حتما ترسیده،دخترا خیلی ترسو هستن

نباید بیاری پیش خودت
تو برو تو اتاقش بخواب
تو اتاقش هم فاصله رو باهاش رعایت کن مثلا اون روی تخت بخوابه تو رو زمین بخواب

سوال های مرتبط

مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۳ سالگی
سلام خانوما شماجای من باشید چیکارمی کنید؟ پسر بزرگ من از عید به این طرف معمولا عصرا نمیخوابه، منم به خواب عصر عادت دارم بیشترروزا درازمیکشم در حد نیم ساعت نهایتا شاید چرت بزنم
این بچه میادپیش من درازمیکشه شاید هفته ای یه روز هم اون بخوابه الان مثلا خوابیده، بعدتا می بینه من خوابم برده یهو چک میزنه توی گوشم یا میپره روی شکمم یا یهو موخامو میکشه ، بارها با سرش کوبیده توی دماغم یا مشت یا لگد میزنه بهم ، اینجوری هم نیست که بگی آروم میزنه با تمام توانش مثلا لگد میزنه توی صورتم یا شکمم،فک کنید مثلا سه دقیقه ست خوابم برده و پسرم مشغول تلویزون دیدنه یهو برمیگرده با تمام توانش منو میزنه بعدکه یهو میپرم میگم چرا این کارومیکنی میگه نخواب آخه خیلی دوستت دادم فک کنید مثلا اون هفته ت خونه پدرم چنددقیقه خوابم بردچنان لگدی به چونه م زده که دندونام هنوز درد میکنه، هی براش توضیح میدم میگم من نیاز به استراحت. دارم حالم بدمیشه منو میزنی دردم میادولی فایده نداره،شوهرم یا مادرم میگن یه بار بزنش من دلم نمیاد،شده که یهو توی خواب منوبزنه دستشو هل بدم ولی ناخودآگاه بوده از عمدتا الان نزدمش، بعضی وقتا بیدارم میکنه یهو توی خواب گریه م میگیره پا مبشم می شینم دیگه کاری م نداره ولی این جور بیدارشدن فشارمنو میدازه ، شما باشید توی این شرایط چیکارمیکنید؟ مشاورش به من میگه باهاش مدارا کن ولی واقعا دیگه کم آوردم اینم بگم شبا اصلا کاری بهم نداره اگه یکی دیگه توی خونه بخوابه رادمهر رعایتشو میکنه