۱۳ پاسخ

فک میکنم بری خونت آرامش بیشتری داری...بچه ات هم‌با فیلم کودکی که دوس داره سرگرم کن یا باباش اسباب بازی جدیدبراش بگیره

صددرصد برو خونه خودتون عزیزم شبا ک همسرت هس بگو همین چیزا رو درس کنه اینا ک راحته

منم لکه بینی دارم و از وقتی شیاف میذارم بهترم
ببین منم بخاطر بچم واینکه با داداشم که‌اون‌کلاس چهارم بهم نمیسازن خونه بابام نمیرم زیاد اعصابمم راحت تره. درکنارش حواسم به خودم‌هست میون کارام‌هردقیقه ای دراز میکشم تو هم برو خونه‌خودت و آرامش خودتو بچتو انتخاب کن

چقد حالم گرفته شد 😔من مامان بابام خوبن مامانم از همه لحاظ هوامو داره ولی با خواهرم سازگاری ندارم و داداشمم بچس دخترمو خیلی حرص میده.یبار واسه عمل اپاندیس و جراحی سینه پیشش رفتم چند روز

تا صبح از درد بیدارم بعدش تا بخوابم شاید ۸ یا ۹ صبح باشه شاید بیشتر
تا بخوابم مامانم ب بهانه های مختلف بیدارم میکنه ک من نخوابم بعدش میگ همش خواب هستی
در صورتی ک خودش تا الان خوابه

منم استراحت مطلقم هماتوم و جفت پایین
مامان منم خیلی باهام بحث میکنه و حتی شنیدم پشت تلفن ب خالم میگفت آرزومه تک تنها تو خونم بشینم
ظهر غدا درست کنه میشه ۲ یا ۳ ظهر
من شبا تا صبح از درد گریه میکنم بهش بگم یکم ماساژ بده یجوری رفتار میکنه آدم پشیمون میشه
همش منت میذاره سر آدم
شبا هم کلا هیچی درست نمیکنه بهش بگی میگ آخر یچی میخوریم بعد یمبیین شده ۱۱ شب با شکم گرسنه بعدش ک بگی بدش میاد میگ هر چی دیدی بخور
جالب اینجاست هیچیم نیست
اینم بگم تو خرجی هم ما کمک میکنیم چند برابر خودش
منم خیلی ناراحت میشم ولی من شوهرم نصف ماه خونه نیست نمیتونم برم خونم تنها باشم کسیم ندارم بیاد پیشم.

منم یه هفته هست خونه بابام هستم
فقط دختر خیلی اذیت میکنه هی میگن نکن نکن
منم میخوام برم خونه خودم

برگرد خونی چند روز کارتون و برنامه کودک بیشتر بگیر
با همسرت صحبت کن ارامشتون حفظ کنید

برو خونت اگه میتونی کسی کمکت کنه یا شرایط داری پرستار بگیر

عزیزم برو خونت حتی پدر ومادر بهت محبت کنن بازم سخته بابچه کوچیک اونام دیگه پیر شدن اعصاب ندارن نباید ناراحت بشی درضمن فشار عصبی روی بچت تاثیر میزاره من خودم خیلی توبارداری فشار عصبی زیاد داشتم

خب اگه شراطشو داری از خونه خودت برنج و گوشت اینا ببر.

عزیزم برو خونه خودت که از همه جا بهتره برات

بنظرم برو خونه خودت

سوال های مرتبط

مامان آقای کوچک مامان آقای کوچک ۳ سالگی
بچه ها من واقعا خستم حالم از خودم از همه از همه چی بهم میخوره دلم میخواد برم یه جای خیلی دور تنهای تنها باشم چشمم هیچ آدمی رو نبینه
پسرم از صبح که پا میشه همش غر میزنه نق مییزنه گریه می‌کنه .امروز قراره نصاب بیاد خونمون کل آشپزخونه بهم ریخته بود داشتم تمیز میکردم آنقدر جیغ زده نق زده که حس میکنم سرم میخواد بترکه هرچی باهاش آروم حرف میزنم گوش نمی‌ده آنقدر ادامه میده تا کفری شم سرش داد بزنم ولی وقتی یکی خونمونه یا میریم خونه ی کسی آنقدر آرومه بازی می‌کنه که همه میگن چرا صداش در نمیاد یه ذره ام خودش تنهایی بازی نمیکنه .همش باهام لج بازی می‌کنه انگار موقع خوابش خیلی اذیت می‌کنه بیشتر اوقات یک ساعت تمام رو پام دهنم کف می‌کنه بس که شعر و قصه میخونم آرومم واینمیسته که همش وول میخوره یه وری می‌خوابه هی میگم درست بخواب لج می‌کنه از کوچیک ترین چیزم می‌ترسه یه بچه حتی کوچیک تر از خودش بیاد سمتش می‌ترسه از موتور از صدای جارو برقی و... اصلا نمیتونه از خودش دفاع کنه اگه کسی یه اسباب بازی ازش بگیره همینجوری وایمیسته نگاه می‌کنه بعد برای من همش جیغ میزنه لگد میزنه چیز پرت می‌کنه ولی فقط با من الان دارم از پوشک میگیرمم هی لج می‌کنه بهش تو دستشویی میگم بشین شعر میخونم و برچسب میزنم باز همش وایمیسته چیکار کنم خستم بعضی وقتا سر خوابش امروز یه بارم سر دستشویی کتکش زدم ولی خیلی خودم ناراحت میشم چیکار کنم؟خستم خیلی