۶ پاسخ

عزیزم نمک که میگن نمیزاره تاول بزنه سوختگی؟ بازم آب انداخته؟ 😢 همیشه یه پماد سوختگی توی خونه داشته باش. من آلفا دارم هم گیاهی هست هم مفید. روغن زرد میگن نمیزاره جای سوختگی بمونه. البته اگر شدت سوختگی زیاده عزیزم ببرید بیمارستان .خدایی نکرده عفونت نکنه،بچه جون نداره که طفلکی.شاید پوست روشو بکنن .

منم امشب سهل انگاری کردم دخترم هروقت میگم داغ اوفه دست نمیزنه به چای یا چیزی امشب چایی میخاستم بخورم فکر کردم دست نمیزنه کشید لیوانو ریخت رو دستش خیللللللللی ناراحت شدم کلی گریه کردم چقدر به خودم بد گفتم 🥲🥲

چرا نبردیش دکتر؟ ببرش بیمارستان بشوره دستشو و پماد بده

چرا اینجوری میگی عزیزم خب کرم اگ داری بزن کالاندولا هم خوبه ببین بیشتره مادرا اعصابسون خراب میشه و دستشونو رو بچه هاشون بلند میکنن عادیه ولی این حرفارو نگو ارومش کن ببین چی میخاد

بی لیاقت ک نیستی بچه هازیاد شیطونن

ما تا سوختگی ایجاد بشه روغن مالی میکنیم روشم شکر میریزیم نه تاول میزنه نه چیزی تانیم ساعت میسوزه بعد اوکی میشه

سوال های مرتبط

مامان آدریَن🧸 مامان آدریَن🧸 ۱۵ ماهگی
من دیگه توان ندارم بدبختیه من دوباره شروع شد😭😭 طفلی بچم ۳روز پیش تب کرد۲روز ادامه داشت گفتم حتما بخاطر دندونه آخه لثه اش هم باد کرده .ولی از پریشب سرفه هاش شروع شد اول کمتر بود ولی داره بیشتر میشه همش بی حاله هیچی هم نمیخوره فقط وقتی خوابش میاد بهش شیرمیدم میخورم که اونم از دیروز هرچی که شیرمیخوره تاخوابش میبره سرفه میکنه همه رو بالا میاره😭 الانم بچم دوباره بالا اورد
۲ماه پیشم دقیقا این ویروس لعنتی رو گرفت دو هفته ی تمام پدرم دراومد بچم آب شد🥺🥺دوباره شروع شد خدایا من دیگه نمیکشم بمیرم برای بچم انقدر گریه میکنه صداش گرفته😭از طرفی یه مدته انقدر بهم وابسته شده همش گریه میکنه خودشو هلاک میکنه میخواد تو بغلم باشه. الان که مریض شده دیگه بدتر حتی توی خوابم صدبااار تا صبح بیدار میشه گریه میکنه بغلم میکنه حتی دیگه بغل باباشم نمیره نمیتونم یه دستشویی برم از شدت وابسته بودنش قشنگ پوره شدم.قبلا اصلا اینجوری نبود
دارم روانی میشم😭😭😭
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۴ ماهگی
بعد من طبقه بالا مادرشوهرم اینام ، تا این بچه گریه میکنه زنگ میزنه به من که چشه ، خب بچه گریه میکنه دیگه ، میزم دسشویی گریه میکنه میرم یه کاری کنم گریه میکنه، میخواد بره سر گاز و اینا نمیزارم گریه میکنه ، گریه های وحشتناک میکنه انگار چی شده ، اینم زرتی زنگ میزنه به من که چشه بچه ، به خدا انگار شکنجه میکنمش
امروز دیگه همه چیزو گذاشتم کنار عصبانی بودم از دست بچم و این گریه های الکیش، بهش گفتم لابد میخواد یه کار بکنه من نمیزارم خطرناکه ، گریه میکنه ، میخوای من ایندفعه بزارم بره سر گاز یا دسشویی نرم اروم باشه بچه اره؟ شکنجه نمیکنمش که ، گفت نهههه گفتم شاید تب داره یا دندونش درد داره اذیتت میکنه ، میگم خب درد داشته باشه یا تب استامینوفن میدم بهش دیگه ، گفت باشه و خدافظی کرد ، اه خستم به خدا ، انگار من خودم دلم میخواد این گریه کنه ، خسته شدم به قران،‌گاهی از دستش یه دو دقیقه میرم تو اتاق فقط اروم شم و برگردم نمیفهمم چشه، فقط بهونه و غر ، دندوناشم تازه دراومده اخه
حالا اگه مادرشوهرم بنده خدا میتونست نگهش داره میگفتم یعنی میخواد یکم کمکم کنه ، ولی نمیتونه ، مشکلیم براش پیش بیاد ازش بپرسم میگه من نمیدونم ببر دکتر ، حالا تا گریه میکنه زنگ میزنه چشه😑😑