۵ پاسخ

گناه داره اون بچه ۲ساله که متوجه نیست مشکل از بزرگ تراشه یه جوری غیر مستقیم به مادر شوهرت بگو یا ن اصلا مستقیم بگو آخه مگه میشه هر روز هر روز

وای خدا بدادت برسه من چندماه یکبارمیرم خونشون اونم اگه کسی گیر بده همسرم میگه مادربچه خودش میدونه چیکارکنع چیکارنکنه دخالت نکنید......حالا برعکس شما پارسال اسفندماه مادرشوهروپدرشوهرم رفته بودن خونه جاریم مارفتیم بیاریمشون چون گفتیم بیان خونمون تامن گواهینامه بگیرم جاریم تافهمید یبار گف بچم مریضه یبار گف بچه رومیخوام ازشیر بگیرم اوناروبرد پیش خودشون منم بابچه وساک بچه هی میرفتم کارای چشم پزشکیوعینک وثبت نام وانجام میدادم اخرش همسرم ب سیم اخر زد رنگ مامانش زد گف من شمارواوردم کمک خانومم باشین بعد رفتین خونه داداشم هی زنش نمیذاره بیاین....دیگه دوروز بعدش رفتیم دنبالشون بیاریم بچهای جاریم وبچه های خواهرشوهرم همه اونجابودن چون بچه من پسره همه بیشتر دوسش دارن بچهادرحال بازی بودن

متاسفانه مشکل بچه نیست بزرگترای نفهم هستن که کم هم نیستن همه جا مویرگی پخش شدن😤

واااااااقعابضیاچقدربیشعوربی ملاحظه اند
جلوخودشون وقتی بچه ت رازددعواش کن شایددردشون بیاد
هرچند

وضعیت منم دقیقا همچین چیزیه
دختر جاریم از پسرم ۹ ماه بزرگتره
وحشیه
تا میرسه به پسرم یا هولش میده یا میزنه تو چشمش
و متاسفانه جاریم که اصلا یه تکون به خودش نمیده یا نمیگه که نزن
بقیه هم میخندن میگن خوب میتونه از پسش بربیاداا
پسرمن از هیشکی نمیترسه فقط از اون میترسه همینکه میدوعه سمتش بیچاره همچین میترسه میاد بغلم بعد همه هر و کر میخندن
متاسفانه دیوار به دیوارم هستیم هرروز میومد
الان دیگه یه مدته میاد درو باز نمیکنم
میگم نشنیدم یا ...
توهم خوب خوب به مادرشوهرت بگو من سر بچم حساسم نیارش که دخترمو بزنه یا وقتی مادرشوهرتم هست با دختر جاریت یکم دعوا کن

سوال های مرتبط

مامان مسدود شدم💔 مامان مسدود شدم💔 ۱ سالگی
سلام خانوما شما بکید من چیکار کنم بچه ی برادرشوهرم فلج مغزیه خیلی ناجوره ۱۳ سالشه نمیتونه حرف بزنه و راه بره همش جیغ میزنه و صداهای ناجور در میاره همه رو کتک میزنه گاهی اوقات من و بچمم میزنه و رفتارش خیلی روی بچم تاثیر میزاره بچه منم یاد گرفته همش جیغ میزنه و عصبی شده هرچند اونا یه شهر دیگه هستن ولی ما ماهی یه بار میریم یه هفته خونه مادرشوهرم برادرشوهرمم هر روز از صب تا شب بچه ش رو میاره اونجا الانم ک اومدن اینجا من قشنک حس میکنم از دیروز تا حالا رفتار بچم عوض شده داره از اون الگو میگیره اینم بگم ک هیچ جوره من نمیتونم ارتباطمو باهاشون قط کنم چون شوهرم همین یه برادر رو داره و خیلی رو خانواده ش و مخصوصا بچه ی برادرش حساسه تا جایی ک وقتی اونا باشن تمام کارای بچه برادرشو انجام میده بهش غذا میده پوشکش رو عوض میکنه ولی برای بچه خودمون هیچ کاری نمیکنه من از این موضوع خیلی ناراحتم واقعا بچم داره این وسط اسیب میبینه برادرشوهرم و زنش هم خیلی بیخیال هستن با وجود اینکه جاریم دکتره ولی از دهنیه خودش و بچه ش میزاره دهن بچه ی من جرات هم نمیکنم چیزی بگم ک ناراحت نشه ولی واقعا دارم عذاب میکشم با همچین مسائلی نمیتونم کنار بیام شوهرمم که کوچیک ترین محبتی بهم نمیکنه پول درست حسابی هم بهم نمیده نمیدونم چیکار کنم دیگه
مامان 💗پࢪی بهشتی 💗 مامان 💗پࢪی بهشتی 💗 ۱ سالگی
چقدر این زندگی بعضی موقع سر آدم فشار میاره،
وتو ناچار باید باهاش بسازی
بعضی وقت ها واقعا خسته میشم جوری که میگم بزنم همه رو تو یه روز مشکی پوش کنم و بعد میگم دخترم چی میشه
ولی از یه طرف دخترم انقدر اذیت میکنه که امروزم شده آرزوی مرگ
نه بخاطر اینکه دخترم اذیت میکنه نه
از اینکه من زود عصبی میشم و هر بار رو دخترم دست بلند میکنم و میزنم و جگرم پاره پاره میشه و هی زار زار گریه میکنم بعدش
هیشکی رو هم ندارم تنهای تنها نه خانواده نه فامیل هیشکی فقط خودم دخترم و شوهرم
شوهرمم که صبح ساعت ۶میره سر کار ۶غروب میاد و من تنها میمونم تو خونه بادخترم و اینکه اذیتم میکنه
ومن سرش داد میزنم میزنمش
به قرآن دگه بریدم خسته شدم
کاااااااااآآآاااااش فقط یکی بود که درکم میکرد
و درکم کنه بگه اشکال نداره مادری خسته میشی
ولی نه همش مادر سرزنش میشه از طرفی هرکه حتی خودش که میگه چرا میزنم اون که نمیفهمه
ای خدااااااااا خستم میشه منو با دخترم ببری آخه نمیخام تنها بزارمش😭😭😭😭😰😰😰😰😰😰برابر یه دنیا
دلم گرفته ازین که اتهام و هر بار دخترمو میزنم
و افسردگی شدید دارم اگه خسته شدم 😰😰😭😭😭😭