پارت ۲🏥
امدم بیمارستان ساعت ۱۱ معاینه کردن گفتن ۳سانتی برو پیاده روی بعدش بیا معاینه نوار قلب ☹️
پیاده روی رفتم بعد امدم داخل زایشگاه شیف عوض شد ☺️
شانسم خانم دوست شوهرم ماما بهش بود
گف بیا خودم معاینه کنم در چه حالی
خدایش معاینه تحریکی ک انجام داد اصلا درد نداشت
گف زینب ۴سانتی ولی نمیخام زود بستریت کنم برو خونه ۱ساعت دگه بیا دردات بیشتر شده باشه بعد بفرستمت🤦🏻‍♀️

منم فکر میکردم زایشگاه حلوا بخش میکنن😂
ک الا بلا بفرس برم بالا حوصله بعد بیام ندارم 🥴
دگه کارامو انجام داد خوشحال خندان رفتم بالا هرچی گفتن با ویلچر گفتم نه بابا نمیخاد😂😂
شیر بازی در میوردم دگه اتاق بهم دادن ماما همراه م امد دردا قابل تحمل بود دقیقا مثل پریودی بود برام 🫤
هر چی بهش میگفتم امپول فشار بزن میگف دختر صبر کن میزنم چون دهانه رحمت نرمه میخام خودش باز شه👀

۳ پاسخ

من تو ۴ سانت موقع انقباض خیلییی فشار تو پشتم حس میکردم میگفتم الانه لگنم بشکنه😐😑

بی صبرانه منتظر پارت بعدی ام. چون زایمان طبیعی میخوام خوندن داستان ها تون خیلی حالمو خوب میکنه

عه خب امپول فشار زدن یا نه

مقالات مرتبط

معاینات پزشکی دوران بارداری
معاینه لگن در بارداری و معاینه واژینال در بارداری ضروری اس...
پیاده روی در دوران بارداری
پیاده روی در دوران بارداری و مزیت‌های آن
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
پیاده روی با سگ بدون قلاده
پیاده روی با سگ بدون قلاده

سوال های مرتبط

مامان کیان خان مامان کیان خان ۳ ماهگی
مامانا من بادرد رفتم زایشگاه گفتن یک سانتی معاینه تحریکی کرد گفت برو خونه تا دردات بیشتر شه .خدایش یه جوری معاینه کرد اصلا درد نداشت ماما باتجربه ای بود آمدم خونه با دل درد و کمر درد دیگه خسته شدم 😥
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مامان ستایش مامان مامان ستایش ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت 2

بعد نوار قلب جنین معاینه مجدد لکه بینی زیادتر شده بود گفت نوار قلب جنینت خوبه اما لکه بینی ات زیاده سنو نوشت گفت برام بیار اگر من شیفت نبودم برو بخش زایشگاه نشون بدی رفتم سنو دادم نتیجه اوردم ساعت چهار شد بخش زایشگاه شلوغ بود سنو نگاه کردن گفتن مشکلی نداره سنوت باید باز معاینه شی رحمم دوسانت بود بار اول معاینه کردن گفتن احتمال داره بخاطر زایمان طبیعی بودم از قبل دوسانت بوده رفتم زیر انداز دستکش گرفتم اومدم گفتن حالا برو راه برو هشت بیا معاینه شی احتمال بستری شدنت هست خلاصه پنج نیم کم کم دردام شروع شد اما در حد پریودی بود فاصله زیاد داشت دوساعت پیاده روی کردم فاصله دردا به پنج شش دقیقه رسید هشت نیم رفتم معاینه کردن گرفتن نه هنوز همون دوسانتی برو یک نیم ساعت دگه هم پیاده روی کن اما نری خونه امشب حتما زایمان میکنی من فک میکردم قرار نیست زایمان کنم دگ خسته شده بودم اما اجازه رفتن ندادن دگ.....
مامان محمدجواد مامان محمدجواد ۲ ماهگی
من رفتم دوساعت پیش معاینه و ضربان قلب و فشارم گرف گف برو دوساعت پیاده روی کن باز بیا برا معاینه ، بنظرتون برای چی گف باز بیا نکنه باز نشدم چیزی نگف دکتر آخه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجمون مامان جوجمون ۱ ماهگی
میخوام تجربه زایمانمو بنویسم ممکنه ی سریا دچار ترس و استرس بشن


۳۷ هفته کامل رفتم معاینه دکترم گف ک ی سانتی برو ورزش کن پیاده روی انجام بده ی هفته بعد بیا باز معاینه کنم
ی هفته روزی ۳ ساعت پیاده روی داشتم حداقل ورزش فعالیتای دیگه
اما معاینه بعدیم ی سانت بودم معاینه تحریکی هم انجام داد
گف برو باز بیشتر پیاده روی کن ی هفته بعد بیا
معاینه بعدی هم ب همین صورت بود دیگه ۳۹ هفته بودم و برگه بستریو نوشت برام
مدام پیاده روی داشتم پله بالا پایین میکردم وسیله سنگین برمیداشتم ولی از ی سانت تغییر نمیکردم چن باریم بدون درد رفتم بیمارستان اما همچنان ی سانت بودم وارد هفته ۴۰ شده بودم هنوز هیچ دردی نداشتم
منی ک تو ماه ۸ بارداری هر روز دردای مختلف داشتم و بهم استراحت داده بودن شیاف پروژستدون استفاده میکردم همشم میگفتم ینی تاثیر اون شیافاس ک من دردام شروع نمیشن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۲ ماهگی
پارت(۲ ) زایمان طبیعی

وقتی رسیدم زایشگاه تمام سنو و ازمایشاتو بردم چون معاینه بدون اینا انجام نمیشه اول نوار قلب و فشار و ضربان قلب کوچولو رو گرفتن بعدش از دیدن انقباظات شکمم معاینه رو انجام دادن با دو انگشت برای من چون ترشح داشتم گفتن که نباید ژل بزنیم و خدایی درد داشت😂 ولی قابل تحمل بود وقتی معاینه کردن رو انگشتشون خون بود و دهانه رحم من ۲سانت و نیم باز بود چون اون زایشگاه دکتر زنان نداشت اون شب گفتن ک سریع باید بری نزدیکترین زایشگاه همراه من خواهر شوهرم بود با تاکسی باز برگشتیم خونه و ساک و وسایل برا خودم گذاشتیم کنار

ادامه دارد....
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجم مامان جوجم ۲ ماهگی
رفتم درار کشیدمو تایم گرفتم دیدم دردام هر۸دقیقه ی بار منظمه ،زنگ زدم ب ماما همراهم گفتم اونم گف برو دوش بگیر زیر دوش ورزش کن دردات ک‌هر پنج دقیقه شد برو بیمارستان،منم رفتم حموم و ورزش کردمو‌ بعد موهامو سشوار زدم و امادع شدم شد ساعت ۵ونیم ،واقعا درد داشتم ولی لف دادم چون‌میترسیدم برم بیمارستان و بستریم کنن ...خلاصه ک پاشدیم رفتیمو تا رسیدیم بیمارستان شد ۷ رفتم گفتم درد دارمو گف برو درار بکش معاینه کنم منم ک فوبیای معاینه داشتم پاهامو جمع میکردم نمیزاشتم پرستارم ک سگگگ اخلاق بود باهام عصبی شد گف نمیزاری پاشو برو خونتون...اه اه ادم انقد بددهن ،خلاصه معاینه کرد گف ۱سانت باز شدی برو نوار قلب بگیر ،نوار قلب دادم گف کند میزنه قلبش برو نیم ساعت دیگه بیا دوباره نوار بدع ،رفتم تو حیاط زایشگاه پیاده روی کردم وقتی دردم میگرف نفسممم درنمیومد همونجا ک‌وایسادع بودم ب خودم میپیچیدم ... خلاصه ک رفتم دوباره نوار دادم گف برو بستری شو قلبش کند میزنه ،لباس اوردن برام پوشیدم ی مانتو بلند ک پشت گردنش ی بند داش بستن و باقیش کلااا باز بود من با دستم باسنمو گرفته بودم عین پنگوئن رفتم تو زایشگاه😂خدا میدونع چ ترس و استرسی تو جونم بود .....
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آوا👶🏻 مامان آوا👶🏻 ۱۷ ماهگی
سلام مامانا من امشب رفتم معاینه و نوار قلب گفتن یک سانت باز شده برو پیاده روی کن یکم ساعت چهار صبح بیا 😭میشه یعنی دنیا بیاد
آواتار مامان احسان مامان احسان احسان ۲ سالگی
وایی خدایا چقد ذوق کردمم 😍😍ایشالله که صحیح و سالم ... ادامه پاسخ
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان هامین🩵🫀 مامان هامین🩵🫀 ۱ ماهگی
پارت ۳🏥

دگه معاینه کرد دیدن نه بابا طی اون دوساعت با اون همه ورزش وتوپ دهانه رحمم اخ نگفته همون ۴.۷۰درصد مونده بود🙁
دگه امدم یه باز امپول فشار زد دردا میگرفت ول میکرد اما برا من قابل تحمل بود🫠
همش میگفتم بابا تا اخر همینه دگع دردام انچنای نیس اذیت نمیشم زود زایمان میکنم🙄

امپول فشار اصلا تاثیر نداشت لامصب نمیدونم چی بود امدن سری به دستم زدن گفتن انجوری کند بره بچه افت قلب میکنه🥲🤦🏻‍♀️

دگه دردا امد ولی خوبیش همین بود گاز انتونکس اورد برام خیلی خوب بود تنفس ک میگرفتم گیج میشدم بدن بیحس دردا متوجه نمیشدم😄
البته موقعه درد باید گاز میگرفتم
گاز انتونکس هم روند زایمان کمتر میکرد زود تر نتیجه میداد🫤

دگه همینجوری درد داشتم اما برام قابل تحمل بود میگفتم تا اخر میکشم ولی دگه یهو موقعه معاینه گفتن ۸سانتی😐😐😐
عه واااااا میگم طی اون گاز ک میگرفتم دری وری میگفتم😂😂😂

ک علی خدا لعنتت کنه مردم 😂
هامین جااااان بابات بیا بیرون نمیکشم😂
حالا خودمم میتوجه میشدم چی میگم بعد خندم میگرفت🤦🏻‍♀️
مامان دلانا مامان دلانا ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی💕 پارت 1💕
من ۳۸ هفته رفتم پیش دکترم برای معاینه لگن گف یک سانت دهانه رحمت باز شده برو هفته دیگه بیا دوبارع برای معاینه☹️
۳۹ هفته رفتم معاینه کرد گف دو سانت باز شده و لگنت خیلی عالیه بد اون روز اصن تکون نخورده بود به دکتر گفتم نامه داد برو زایشگاه رفتم و بستری کردن اولش نوار قلب گرفتن همه چی خوب بود فقد تکون نمیخورد درد هم نداشتم یه پرستار اومد یه قرص فشار بهم داد بعد یک و نیم ساعت دردا شروع شد اول کم بود در حد درد پریودی هعی میگرفت ول میکرد بعد هعی فاصله دردا کمتر شد و دردا زیاد و ول کردن ها کم بهم گفتن ۴ سانت کح بشی ماما همراهت میاد بالا سرت ساعت ۱ و نیم دردام شروع شد ساعت ۴ دیگه ماماهمراهم اومد خیلی خوب و کار بلد بود هعی ماساژم میاد وقتی دردام میگرفت وقتی هم ول میکرد بهم خرما با ابمیوه میداد کح حالم بد نشع
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رسان مامان رسان ۷ ماهگی
سلام شبتون بخیر
من تازه از بیمارستان امدم سه سانت رحمم باز است گفتن برو یه ساعت پیاده روی کن بیا معاینه ات کنیم وبستری شی
ولی شوهرم منو اورد خونه
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۶ ماهگی
سلام خانما من ۳۹هفته و۶روزمه دوروز پیش رفتم معاینه تحریکی انجام داد برام گفت دردات شروع شد بیا اگه نه بیا بستریت کنیم میترسم .یعنی بستریم کنن باامپول فشار میخوان ک زایمانم شروع شه فقط یکم بعد معاینه درد داشتم مثل دردپریودی بعدش خیلی کم میگرفت ول میکرد کمکم کنید
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان حسین مامان حسین ۱۵ ماهگی
سلام خانما من رفتم معاینه شدم دوسانت باز بود رحمم گفت برو پیاده روی کن شب بیا چکار کنم دهانه رحمم باز بشه
مامان پرنسا🫀 مامان پرنسا🫀 هفته سی‌وهشتم بارداری
خانما من رفتم زایشگاه نوار گرفت خوب بود معاینه کرد گفت دهانه رحمت بستس هفته بعد بیا بنظرتون برم؟ خیلی درد دارم🥺
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مُــعـین👼✨️💙 مامان مُــعـین👼✨️💙 ۶ ماهگی
خانوما تجربه زایمان طبیعی پارت ۳
یک ساعت اینا گذشت ماما همراهم زنگ زد بهم که در چه حالی گفتم همون شکلی یکم شدیدتر تو نیم ساعت ۳ بار انقباض دارم مثلا
گف بیا مطب معاینه کنم ببینم چند سانتی که بگم کی بری بیمارستان
رفتم مطب و معاینه کرد گف که ۳ سانتی برو پیاده روی کن نیم ساعت یک ساعت دیگه که دردات از این شدید تر شد برو بیمارستان چون بیمارستان زیر ۴،۵ سانت بستری نمیکنن
گفتم باشه و رفتم یکم پیاده روی کردم و همینجوری با نفس عمیق شکمی انقباض ها رو رد میکردم دردش خیلی زیاد بود ولی میشد تحملش کرد یعنی برا من یه جوری بود که با فوت کردن و نفس یکم کنترل میکردم
خلاصه نیم ساعت دیگه من دردادم شدید شد زنگ زدم به ماما همراهم و رفتم بیمارستان
اونجا معاینه شدم گفتن که ۴،۵ سانتی
بستریم کردن و ماما اومد پیشم
ادامه…
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آسنا و سورنا 💕 مامان آسنا و سورنا 💕 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا من امروز دکتر بودم درد داشتم معاینه هم کرد ولی گفت دهانه رحمت بسته برو خونه پیاده روی کن دردات فاصله شون کم شد بعد بیا برای زایمان چیکار کنم دهانه رحمم باز بشه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر