تجربه زایمان پارت 2

بعد نوار قلب جنین معاینه مجدد لکه بینی زیادتر شده بود گفت نوار قلب جنینت خوبه اما لکه بینی ات زیاده سنو نوشت گفت برام بیار اگر من شیفت نبودم برو بخش زایشگاه نشون بدی رفتم سنو دادم نتیجه اوردم ساعت چهار شد بخش زایشگاه شلوغ بود سنو نگاه کردن گفتن مشکلی نداره سنوت باید باز معاینه شی رحمم دوسانت بود بار اول معاینه کردن گفتن احتمال داره بخاطر زایمان طبیعی بودم از قبل دوسانت بوده رفتم زیر انداز دستکش گرفتم اومدم گفتن حالا برو راه برو هشت بیا معاینه شی احتمال بستری شدنت هست خلاصه پنج نیم کم کم دردام شروع شد اما در حد پریودی بود فاصله زیاد داشت دوساعت پیاده روی کردم فاصله دردا به پنج شش دقیقه رسید هشت نیم رفتم معاینه کردن گرفتن نه هنوز همون دوسانتی برو یک نیم ساعت دگه هم پیاده روی کن اما نری خونه امشب حتما زایمان میکنی من فک میکردم قرار نیست زایمان کنم دگ خسته شده بودم اما اجازه رفتن ندادن دگ.....

۱ پاسخ

خبببببب ادامشششش

سوال های مرتبط

مامان تیام مامان تیام روزهای ابتدایی تولد
مامان شاهان مامان شاهان ۳ ماهگی
سلام اومدم با تجربه زایمانم
۳۷ هفته و پنج روز بودم رفتم پیش دکترم برام معاینه لنگی و تحریکی انجام داد و گفت دهانه رحمت یه سانت بازه باز چند روز دیگه برو nst بگیر ،منم از همون شب دردام کم کم شروع شد و خودمم هر روز پیاده روی میکردم و کلی ورزش های بارداری رو انجام میدادم در طول یه هفته هم دوبار رفتم نوار قلب گرفتن و معاینه شدم اخرین بار گفتن شدم ۱/۵ تا ۳۸ هفته و ۵ روزم ک شد باز رفتم پیش دکتر گفت تقریبا شدی دوسانت ، منم گاهی وقتا همینجور ک خوابیده بودم تنگ نفس میشدم بهش گفتم نامه بیمارستان داد ک بستری شم به خاطر معاینه ها هم درد زایمانم شروع شده بود شب ساعت یازده رفتم بیمارستان nst گرفت دید انقباض دارم گفت بستری شو ولی گفتم میرم دردم ک زیاد شد میام رفتم خونه تا ساعت دو پیاده روی کردم بعد ک رفتم بخوابم دردم خیلی اذیتم میکرد نمیتونستم بخوابم یکمم صبر کردم ولی دیدم قابل تحمل نیست هر شیش هف دقیقه یبار میگرفت رفتم بیمارستان گفت یکی دوساعت دیگه هم پیاده روی با حالت رژه برو بعد بیا بستری شو دیگه از ساعت سه تا پنج و نیم پیاده کردم بعد با همون دهانه رحم دوسانت بستری شدم ولی گفت سر بچه اومده پایین دیگه آمپول فشار بهم وصل کردن و من دردام شدید تر میشد برام توپ هم آوردن و گفتن حالت چرخشی روش برم
مامان ابوالفضل😍 مامان ابوالفضل😍 ۵ ماهگی
خب مامانا من اومدم با تجربه زایمانم😁
اینو بگم که من 39 هفته و یک روز زایمان کردم یا همون 40 هفته
من هفته پیش رفتم مطب دکترم برای معاینه گفت دهانه رحمت.کاملا بستس و پیاده روی رابطه ورزش و اینا انجام بدم که دهانه رحمم باز بشه گفت 5 روز دیگه برگرد بیمارستان خودم اونجام ک معاینت کنم
خلاصه 5 روز بعدش من رفتم بیمارستان یعنی دوشنبه صبح
دیگه وارد 40 هفته شده بودم همون روز دکتر معاینم کرد گفت معاینت میکنم و کمکت میکنم تا شب زایمان کنی ساعت 11:30 صبح بود معاینه شدم یکم همونجا لکه بینی داشتم و تموم گفت اا ساعا 1 پیاده روی کن برو بخش زنان اونجا ببینمت بازم ک بستری بشی
منم رفتم خومه تو خونه یکم پیاده روی کردم ناهار خوردمو ساعت 3 راهی بیمارستان شدم😂
دکترم نبود ولی ماما ها بودن معاینم کردن گفتن چیز شیرین بخورم و راه برم ک نوار قلب بگیرن از بچه من از ساعت 3:30 تا 4:30 پیاده روی داشتم پله زیاد بالا پایین رفتم دیگه رفتم داخل معاینم کرد ماما نوار قلب گرفت و گفت نوارت نشون نمیده برو ی چیز شرین بخور نیم ساعت راه برو برگرد
رفتم ی دلستر و ابمیوه خوردم نیم ساعت راه رفتم و در نهایت ساعا 5:30 رفتم ک نوار بگیرن
ی مامای دیگه باز اومد معاینم کرد نوارمم خوب بود ولی گفت دهانه رحمت یک سانت بازه برو خونه
منم دردام شروع شده بود میگرفت ول میکرد از ساعت 5 من درد داشتم اول هر نیم ساعت بود بعد شد یک ربع بعد ده دقیقه و بعدم 5 دقیقه
مامان مامان ستایش مامان مامان ستایش ۱ ماهگی
بعد هشت نیم معاینه اومدم پیاده روی دگ شدت دردا زیاد تر شد فاصله هاش هر دودقیقه شد دگ ده نیم شد دردا به اوجش رسید احساس دفع داشتم فشار میومد بهم انگار بچه میخاد خارج شه هر سی ثانیه درد شدید دگ تحمل نتونستم رفتم بخش معاینه کردن هفت سانت شده بودم تا لباسم عوض کردن کارا پذیرشم تموم شد سیروم وصل کردن دگ فول شده بودم ده سانت بودم کسیه آب بچه پاره کردن بعد گفتن زور بزن منم نفس عمیق میگرفتن زور میزدم اما چون لگن من تنگه زایمان قبل هم بچم تو کانال گیر مونده بود با دستگاه کشیدن اینم توکانال گیر مونده بود برا همین یکم برش زدن به دو زور دگ دنیا اومد اما بند ناف پیچیده بود دور گردنش خفه شده بود بعد پنج دقیقه گریه کرد اما خداروشکر بسلامتی دنیا اومدم دیروز دو بعد ظهر ترخیص شدیم کلا از ده نیم تا یازده نیم طول کشید بچم دنیا بیاد منی با بی دردی، واسه زایمان با آمپول فشار رفته بودم 😂با درد طبیعی بدنیا اوردم دخترم از موقعه داداششو دیده تعجب کرده هر بار نینی گریه میکنه😂😂