خیلی سخته بچه داری خیلی
ناشکر نیستم ولی باز ادا درمیاره واسه شیر خوردن
ماهایی ک شیشه میدیم کارمون سخت تره
وقتی شیشرو خوب نمیگیره
نمیدونم چی بدم ک بگیره
بعد دستاش تا کجا تو دهنشه ی لحظه بغلش میکنی هم لباس خودش هم لباس منو خیس میکنه
جدیدا حس میکنم میتونه خوب ببینه چون فقط وسایلارو نگاه میکنه با نگاه کردن ب اونا میچرخه بعد جالب اینه خوشش میاد نمیخابه فقط دوس داره نگا کنه
منم ک خودمو رها کردم انگار ۱۰۰ سالمه 🫤🤕

پس مایی که دوقلو داریم چه میکشیم رسما روانی شدیم هرکدومشون یه قلق دارن

خیلی خیلی سخته من خودم واقعا توانی برام نمونده اون موقع که دخترم از سینه شیر میخورد این مشکلاتو نداشتم خودم کردم که لعنت بر خودم باد😐😔

آخ آخ گفتی😮‍💨😮‍💨😮‍💨

کاش من جای تو بودم الان نزدیکه پنج شبه بیمارستانم نینیم بستریه خودمم سزارینی هنو خونه نرفتم خیلی خستممم

دقیقا لیانام جدیدا مثل ادم بزرگا رفتار میکنه روزا ک کلا خواب تعطیله از ساعت ۱۲ بیدار میش نمیخوابه تا شب شاید چرتای ده دیقه ی رب بعد تنهاشم نمیش گذاشت وگرنع چنان با بغض گریه میکن ک بیا و ببین باید بشینی باهاش حرف بزنی و بازی کنی ازون طرفم اخر شبا لج میکن چندروزا سینمو نمیگیره تا شیشع رو میارم جلوی چشمش ذوق میکن ب هرکی میگم میخنده ولی بخدا واقعیته😑🤦‍♀️

تایپیک قبلی منو بخون ببین امشب چی کشیدم😭😭😭