۹ پاسخ

اولی بهترم بودچون اونموقع نه استرسی داشتم نه فکر خیالی
ولی الان همش استرس دارم

دوتاش ذوق داشتم

سلام خانومی ببخشید شماانومالیتون تقریباچه مدت طول کشیدمن دودیقه نشده بوددکترگف پاشوفککنم اصلابه هیچی دقت نکرد

دوتاش ذوق داشتم
مخصوصا برا جنسیتش

چندهفته رفتی وزنشم زد برات؟

آره خیلی نوستالژیکه منم همین حس رو دارم
برا هردوشون ذوق دارم
مخصوصا بیشتر ذوقم برا احمدرضا هست
همش میگم اون یکی بیاد احمدرضا ذوق میکنه

به سلامتی باشه همه چیز خوب بود

من برا هردوتا همون ذوق

من نمیدونم برای دومی ذوق استرسم بیشتره
بچه اولم چون تو کرونا بود فقط استرس بود استرس

سوال های مرتبط

مامان امیدجان مامان امیدجان ۴ سالگی
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۹۰
بچه داشت روز به روز بزرگتر می‌شد....
دیگه شروع کرده بود به خندیدن.....
بالاخره بچه جاریم به دنیا اومد...
با اینکه خیلی ازش خوشم نمی‌اومد و واقعاً دلم رو شکسته بود اما باز هم رفتم هم دیدن بچه‌اش و هم خودش.....
دیگه خونمون حسابی شلوغ شده بود سه تا بچه کوچیک داشتیم.....

مادر شوهرم خیلی خوشحال بود همش می‌گفت باورم نمیشه که خدا توی دو سال تمام آرزوهای منو برآورده کرد و هر سه تا پسرم صاحب بچه شدن.....
رابطه با بهنام خیلی خوب بود....
بهنام عکس ظاهرشو رفتارش خیلی قلب مهربون و نازکی داشت.....
گاهی می‌گفت سحر وقتی تو صورت هدیه نگاه می‌کنم خجالت می‌کشم حس می‌کنم کار خیلی بدی کردم....
اما وقتی آرامش می‌کردم می‌گفت نه سحر کار خوبی کردیم ما می‌تونیم دوباره بچه‌دار بشیم ولی اونا هیچ وقت نمی‌تونستن بچه‌دار بشن......
بچه‌هامون داشتن بزرگ و بزرگتر می‌شدن و خانواده ما هر روز داشت صمیمی‌تر از قبل می‌شد....
خیلی جالب بود خونه نه بحثی بود نه دعوایی مه سرشون تو کار خودشون بود و احترامات رو به جا می‌آوردن....
شیطون خانواده بهنام بود....