۲۲ پاسخ

عزیزم باباش،باباش که هست اعصاب خوردیتو سر باباش خالی کن و یه چشم قوره واسه بچت بیا که بدونه کارت بد بود اگه بااینا اروم نشدی کارت همسرتو بگیر رو برو خرید اول شوینده واسه فرشت بخر بعدشم یچی واس خودت بخر که خوشحال شی😅🤚

باین فک کن دستشویی میتونی بری منک نمیزاره برم

شیشه ای بوده ؟

این برای چی خوبه ؟ دکتر تجویز کرده؟

دکتر به پسر منم این شربت و داده بود بازش کردم ی بار دادم دیگ ندادم
خراب شده بنظرتون ؟

وای کثیفی پول ب کنار ی بوی گندی میدع ک نگو ن من میتونم بخورم ن خترم میخوره از شربته همون تو یخچال مونده

فدا سرش همینن بچه ها ساییده میشیم تا بزرگ شن

وای مشت به شوهرت😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

واقعا زدی شوهرتو 😂😂ایول منکه یه تو نمیتونم بهش بگم

منم دخترم بعد ی نظافت حسابی از خونه غذاشو دادم گفتم چقدر عالی کارام تموم شد همون موقع ی لیوان و پیاله پرت داد رو سرامیکا ک ماست و اب بود واییییی انقد داد زدم تو سرش تا موقعی ک خوابیدم ب خودم فوش دادم ک چرا تحمل نکردم چرا بیشتر صبور نبودم چرا داد زدم خدا منو ببخشه 😪😪

مگه ایمونس برای سن ماهلین مجازه
من به بچه گوچیکم ندادم به بزرگه فقط دادم

فدای سرش

عزیزم باباشو بزن دلت خنک میشه

وای یکی گف سروم طلایی نمی‌دونم ۱ میلیون خورده ای خریده بود رو بچش‌ شکسته بود 🫣 و یکی دیگرم میگف ۳ م خورده ای خریده بود ی سرومی اونم شکسته بود 🫣

ولی من خودمم لازم دارم اما حال ندارم تعریف کنم چی به سرم اومده 🤧
همین که حال داری تعریف کنی یعنی حالت بهتر از منه خداروشکر کن
به این فکر کن که بدتر از تو هم وجود داره و اروم باش 😖

امروز تعداد متقاضین برانکارد تو گهواره زیاد بوده فعلا نداریم

اب بخور نفس عمیق بکش پیش خودت بگو بچه س نمبدونه که من اینجور اروم میشم

هیچی برواب بخور هواستو یه جادیگه پرت کن منم ازاین موقعیت ها زیاد دارم

بخدا دختر منم همین یک ساعت پیش شیشه زینکشو انداخت شکوند کتفم درد میکنه از بسکه شستم😭

خواسته ب رنگ فرشت تنوع بده عزیزم

وای اولش خوندم خندم گرفت

تو فعلا برانکارد لازمی🤣

همون برانکاردو بیارین

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۱ سالگی
مامانا حتما حتما بخونید میخوام تجربه‌م رو بگم
پسر من دوشنبه عصر که از خواب پاشد یه کم دقت کنید یه کم بدنش داغ بود و بی‌قراری میکرد. باباش اومد بهش گفتم یه ‌کم آریا داغه، بردش طبقه پایین پیش مامان‌جونش اومد بالا بچه رو گذاشت رو زمین یه چیزی بخوره به دقیقه نکشید گفت چرا افتاده داره میلرزه؟ برگشتم دیدم تشنج کرده در عرض ده ثانیه صورتش شد کبود چشاش تکون نخورد و نفسش رفت. با جیغ و داد عمه‌هاش اومدن هر کاری کردن نفسش برنگشت، عموش زنگ زد اورژانس همون موقع هم راهی بیمارستان شد تو راه با راهنمایی اون شکمش رو فشار داده تا بالا آورده و نفسش برگشته. وقتی رسیدن بیمارستان تبش ۴۱٫۵ بوده.
نه فقط من که هر کی بهش دست زده بود همه گفتن تبش کم بوده اما دکتر گفت از داخل تبش بالا بوده. خلاصه پسر من از مرگ برگشت، و من همچنان بیمارستانم تا خطر رفع بشه.
نمیتونم از حال اون موقعم بگم و نمیدونم چقدر زمان باید بگذره تا اون لحظه فراموشم بشه، خواستم تجربه‌م رو بگم تا شما مامانا تب رو جدی بگیرید و اشتباه منو مرتکب نشید.
مامان رادین مامان رادین ۱ سالگی
سلام مامان ها صبح بخیر
رادین خیییییلی زودرنجهههه 😮😮😮 آخه از این سن از الان؟؟؟
باباش خیلی زودرنجه اوایل ازدواج خیلی شدید بود الان بهتر شده. حتما به باباش رفته 😭
نیم ساعت پیش بیدارشد شیر خواست دیدم جیشش پس داده عوضش کردم خوابوندمش رو تشک خودم که کنارش میخوابم شیشه شیر دادم دستش ملافه رو تشک و رو بالشی رو هم دروردم دیدم یه ذره به ملافه ی خود تشک هم نم داده. رادین شیرش تموم شد میخواست غلت بزنه بره سرجاش بخوابه بغلش کردم باز خوابوندم تو جای خودم گفتن مامانی سرجای من بخواب فعلا تشکت جیشی شده. تشکش رو زدم بالا که بعدا ملافه اونم در بیارم. واااای همین که تشکش رو زدم بالا یه گریه ای کرد یکم صبر کردم گفتم قطع میشه نشد شدیدتر شد. بدو بدو یه ملافه چندلاکردم انداختم رو تشکه گذاشتمش سرجاش بخوابه همچنان گریه میکرد بغلش کردم عروسکشو نشونش دادم باهاش حرف زدم یکم دورش دادم برگشتیم تو اتاق آروم شد همینجور که تو بغلم گرفته بودمش چشماش سنگین شد خوابش برد الان جرات نمیکنم از پیشش تکون بخورم میترسم بیدار شه این بار بهش بربخوره که رفتم از اتاق بیرون همونجوری گریه کنه 😅😅😅 گرسنمههه صبحانه میخوام کار دارم 🥴