۸ پاسخ

این چیزیه که دست شما نیست و دست اون بالاییه، نه برای شما بلکه برای همه مون، برای چیزی که دست تو نیست هیچ وقت غصه نخور

عزیزم والا این بچه ها آدمو دارن پاره میکنن والا وقت نمی‌کنیم از این فکرا کنیم 😐

آره عزيزم
آدمي هر چيزي كه عاشقش باشه رو به از دست دادنش فك ميكنه و تن و بدنش ميلرزه
ما از عشق زباد اين فكرا مياد سراغمون
اتفاقا با اين فكرا بيشتر مراقبشونيم و نميزاريم آسيبي ببينن

من یه مدت قبل پیامهاییکه خانمها بچه هاشون فوت کرده بودن میدیم. خیلی توی روحیم تاثیر داشت مث شما همش فکرهای بدی توی ذهنم میومد. بعدیهویی بخودم اومدم ک چرا واسه چیزیکه ازش اطلاع ندارم غصه بخورم.
بیشتراز قبل قربون صدقه اش میرم.اگه قبل عصبانی میشدم ازکارهاش و...دادوبیدادمیکردم دیگه سعی کردم خودم کنترول کنم
درکل سعی خودم کردم لذت ببرم از وجود نازنینش.شما هم بیشتر سعی کن فکرهای مثبت کنین واز این فاز دربیاین

عزیزم این افکار سراغ هر مادری میاد..
ولی ممکنه اگه از یه حدی بیشتر باشه زمینه افسردگی داشته باشه
سعی کن خودتو به کاری مشغول کنی بهش اصلا فکر نکنی تا اومد تو ذهنت سریع برو مشغول کاری شو اصلا یه کاغذ بیار برنامه هاتو بنویس حتی ناهار شامتو .. حساب کتابا.. خلاصه ذهنتو سمت دیگ ای ببر که بهش فک نکنی...

وا این چه فکرایی به خدا بگو غلط کردم بچه حیفه دیونه

چرا مگه چشه چرا اینجوری فکر میکنی ؟‌

یچیزیو بگم؟؟
الان پاریس دیگه با داشتنش عشق کن
دوروزه دیگه که از دستش دادی وقت برا گریه زاری و فکر ناجور هست،الان فقط غششششششق کن🙂چون داریش،به همینی که گفتم بهتر فکر کن تا بیشتر قدرش رو بدونی

سوال های مرتبط

مامان غنچه نشکفته مامان غنچه نشکفته ۲ سالگی
سلام خانوما من عفونت زیادی دارم تولگن ورحم ایودی داشتم ازهفت ماه پیش وقتی بچم فوت شد خونریزی افتادم وتاالان هرماه خونریزی دارم قبل پریودی ایودی رو دراوردم وبا عفونت شدید مواجه شدم از سرناچاری رفتم دکتر وبستری شدم ولی باز خوب نشدم واسه امام جمعه شهرمون رفتم ووضعیت خودمو گفتم ومدارکمو دیدن کمکم کردن نمونه برداری شدم با دوربین جوابشو دیروز فرستادم دست منشی که نشون دکتر بده ولی دکتر وقتی دیدش بهش گفته مشکل داره وحتما باید ببینمش فردا بیاد خیلی استرس دارم چون دوبار پاپ اسمیر دادم ومشکوک به سرطان رحم بوده کسی اینجوری بوده بعد چیزی نبود؟من نمیدونم این مشکلات از کجا واسه مردمی مثل ما پیش بیاد من نون شب ندارم به بچه هام بدم حیرون بودم بچه هام یکی مشکوک به عفونت مغز بوده ویکی توشکمش چندتا توده بود به اونا هنوز رسیدگی نکردم یه بچمو از دست دادم اینارو نمیخوام از دست بدم این چه بلایی بود از دیروز تاالان گریه میکنم میترسم از مردن نمیترسم از تنها بودن بچه هام میترسم از علاج ودرمان میترسم توروخدا اگه کسی همچین چیزی اطرافش پیش اومده خبرم بده کسی تونست بخونه ممنون میشم عکس پاپ اسمیرم رو هم میزارم پایین