سوال های مرتبط

مامان مَلِکا مامان مَلِکا ۳ ماهگی
مامان دخملی مامان دخملی ۳ ماهگی
پارت ۳
خونریزیم خیلی زیاده شد طوری ک سطح هموگلوبین از ۱۲ب ۷میرسه درجا.تب شدید داشتم و قدرت حرف زدن و جیغ و دادم دیگه نداشتم.
با چنتا مسکن قوی دردم اروم شد و بعدش بستری شدم.دردم قایل تحمل شد.گفتن مایعات بخور و راه برو.منم چنتا چایی و اب خوردم و هر چی میرفتم دسشویی ن‌خبری از ادرار بود ن مدفوع .بهشون گفتم من مایعات زیاد خودم ولی ادرار ندارم گفتن طبیعیه چون‌خون زیادی از دست‌دادی مایعات جذب بدنت میشه گفتم مگه میشه.شب اول خلاصه ن ادرار داشتم ن مدفوع.
فرداش صبحش شیف جدید‌اومدن سرکار ب اونام گفتم اونام گفتن واسه بعضیا پیش میاد عجله نکن.تا حدود ساعت۱۲ظهر ک بکم احساس ادرار داشتم و گفتم برم دسشویی مامانم دستمو گرفت ک از رو تخت بلند شدن دیدم یک دفعه ی تشت ادرار بی اختیار ازم خارج شد.فوری مامانم رفت صداشون زد اومدن گفتن شاید مثانش منقبض شده اگه تکرار شد خبر بدین ی ساعت بعد دوباره مایعات زیاد خوردم گفتم مثانمو امتحان‌ کنم ک خاستم پاشم برم دسشویی نرسیده ب دسشویی بازم بی اختیار مثانم تخیله شد.ک اونجا بازم ب جیغ و داد افتادم
مامان هانا مامان هانا ۲ ماهگی
تجربه زایمان 2
دیگه اونشب اومدم خونه و راحت بدون هیچ دردی خابیدم و فهمیدم اصلا درد واقعی نبوده، فرداش از عصر انقباض شدید تری داشتم و چند نفر بهم گفتن خاکشیر بخور دردت بگیره خوردم و منتظر شدم دردام شدیدتر بشه، صبح ک بلند شدم دردا بیشتر شده بود رفتم از پله ها بالا پایین و دوباره خاکشیر خوردم، از ساعت 6عصر ب بعد انقباضام ب هر 10دیقه رسید و شدید شد جوری ک با هرانقباض واقعا درد شدید میگرفتم، تا 10شب تحمل کردم ک شد هر 5دیقه رفتم بیمارستان معاینه ک باز گفت شدی ی سانت💔دیگه واقعا هیچ امیدی نداشتم و دلم میخاست کلا زایمان نکنم، اونشب تا صبح نشد بخابم و فقط درد میکشیدم دکتراعم گفتن چون فردا تاریخ زایمانته صبح بیا شاید بستری بشی، صبح با درد شدید رفتم بیمارستان ب امید اینکه حداقل ی سانت بیشتر شده باشم ک بازم گفت ن ی سانتی بستری هم نمیشی، اومدم خونه و دیگه ن ورزشی کردم ن چیزی خوردم انگار لج کرده بودم گفتم ن من زایمان نمیکنم😂عصر دردام بیشتر شده بود کلا رنگم پریده بود ک ماما زنگ زد گفت بیا خودم معاینت کنم ببینم پیشرفت داشتی ک خداروشکر شده بودم 2سانت و نیم
مامان 😘❤️نیکمهر❤️😘 مامان 😘❤️نیکمهر❤️😘 ۹ ماهگی
سلام من الان پسرمو بردم دکتر پیش سهیلا قدسی یکی از بهترین پزشکای کرجه گفتم تجربمو بگم شاید ب درد خورد ازوقتی ک بچم بدنیا اومد من ن کلاه سرش گذاشتم توخونه ن جوراب ن دستکش فقط دوتالباس و ی شلوار تنش بود اونم جنس متوسط نه ضخیم همه میگفتن وااااای بچه رو مریض میکنی تاحالا ندیدیم نوزاد بدون کلاه باشه ولی اهمیت نمی‌دادم اما ته دلم میگفتم نکنه راست بگن چون بچه اولمه تجربه ندارم مامانم بخاری و زیاد میکرد ک حداقل خونه گرم شه ۲ ساعت ی بارم شیر میدادم چندروزه بچه خیلی بیقرار بود بینیش کیپ شد سینش خس خس می‌کرد همین الان دکتر گفت خیییییلی بیخودکردی۲ساعت ی بار شیر دادی داری بچه رو میبری ب سمت رفلاکس مگ تو بااین معده بزرگت ۲ ساعت ی بار گشنت میشه ک انتظار داری بچه معدش اندازه لوبیاس بعد ۲ ساعت یبار شیر میدی معدش ورم میکنه رفلاکس میشه ۴ ساعت یکبار باید شیر بدی راجب دمای خونم گفت باید ۲۳ درجه باشه اصلا نیازی ب کلاه ودستکش نیس از بس خونه گرم بوده رطوبتش خشک شده سینه بچه ب خس خس کردن افتاده خونه باید مرطوب باشه گفتم بگم شاید ب دردتون خورد