۱۰ پاسخ

عزییییزم زایمان کردی به سلامتی
خیلی خوشحال شدم برات
خدا برات حفظش کنه کوچولوت رو
اسمشم خییلی قشنگه
نامدار باشه الهی😍♥️

مبارکت باشه عزیزم

مبارکه یعنی قبل، هفته 36زایمان کردین والحمدلله سالم بود

بسلامتی عزیزم خداواست نینیتو حفظ کنه پس همون ۳۵هفته زایمان کردی و نینی نرفت دستگاه؟

مبارکه عزیز دلم ❤️
دعا کن منم دردم بگیره 🙊

منم ۲روزه انقباض دارم
اما تایمش پراکنده اس
تعدادش زیاده
خطرناکه؟

بچه ها انقباض دردش اینطوریه ک شکمت سفت و میشه و هم زمان درد داری و دردش تا توی لگنت ادامه داره و سفت میشه ب مدت حدودا ۳۰ثانیه و انقباضی درد زایمان محسوب میشه که منظم باشه تایمش و ب مروز تایمش کوتاه بشه

علت زایمان زودرس چی. بود

وای🥲الان کوچولو سالمه؟

عزیزم وزن کوچولوت چقدر بود تو این هفته؟
رفت دستگاه کوچولوت؟

سوال های مرتبط

مامان حنانه مامان حنانه ۷ ماهگی
سلام منم خدا رو شکر دیروز زایمان کردم اومدم تجربه زایمانم رو بگم من توی ۴۰ هفته و ۳ روز زایمان کردم و اینکه هر کاری میکردم که زایمان کنم نمی‌شد همون روز واسه ان اس تی رفتم بیمارستان بهشون گفتم که بستریم کنن اما گفتن که ۴ روز دیگه وقت داری برو واسه ۴ روز دیگه معاینه که شدم ۲ نیم باز بودم اما دوست نداشتم معاینه بشم ی ماما اومد گفت ی معاینه معمولی هست اما انگار دروغ گفت معاینه تحریکی انجام داد و از همون لحظه دردم شروع شد اما خیلی کم و قابل تشخیص نبود بعد کم کم بیشتر میشد تا رسید ب ساعت ۲ نیم شب که دردام شدید شد هر سه دقیقه یکبار می‌گرفت کم کم زمانش کم میشد البته بگم همون شب رابطه هم داشتم وقتی که هر ۳ دقیقه یکبار شد رفتم بیمارستان معاینه شدم گفتن همون دو سانتی برو خونه رفتم خونه تا دردم شد هر ۱۰ سانیه یک بار بعد رفتم بیمارستان دم در زایشگاه نشستم نتونستم سر پا وایسم ماما ها میگفتن این از دروغ می‌کنه تا بستریش کنیم ببریدش خونه بعد ی ماما دیگه گفت بزار هی معاینه اش کنیم شاید راست بگه اومد معاینه کرد گفت وای این کله بچه س ببریدش اتاق زایمان بعد خود ب خود کیسه ابم پاره شد بعد از ۵ دقیقه دخترم ب دنیا اومد که بهترین حس دنیا رو داشتم بعد از تولدش انگار از جهنم وارد بهشت شدم کل دردی که کشیدم ۲ ساعت بود موقع زور زدن زیاد درد نداشتم واقعا قابل تحمل بود زور زدن ولی قبل از اینکه کیسه ابم پاره شه دردش سخت بود ولی باز خیلی زود تموم شد بعد از اون واقعا انگار اصلا زایمان نکردم اما بخیه ها هم اذیت میکردن اما با شیاف اوکی بود خلاصه طبیعی واقعا زایمان خوبیه ببخشید اگه طولانی شد
مامان فندوق مامان فندوق ۵ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان ماهان مامان ماهان ۶ ماهگی
سلام خانما من۱۱روزه زایمان کردم خواستم تجربه زایمانم رو با شما درمیون بزارم من زیاد ورزش نکردم درطول بارداری ولی تحرک داشتم یه روز درمیون هم پیاده روی داشتم درحدیه ربع بیست دقیقه حرکت پروانه رو تو خونه خیلی میرفتم و اینکه چهاردستو تو خونه راه میرفتم شب راطه داشتم صبح ساعتا۵و نیم بیدارشدم دیدم درد دارم یکم ولی کم بودو غیرمنظم دیگه گفتم شاید ماه درد۳۸هفته۵روز بودم تا ساعتای۹زمان گرفتم دیدم داره کم کم منظم میشه با همسرم رفتم بیمارستان گفتن۳سانتی راه برو تا دکتر بیاد معاینه کنه منم پله رفتم رو جدول راه رفتم اسکات زدم دیگه وقتی رفتم دکتر اومده بود ساعت۱۰ونیم ۵سانت شده بود دردام شدتش بیشتر شده بود دکتر بهم گفت روند زایمانم سریعه یه نیم ساعت یه ساعت آخر دردم خیلی زیاد بودساعت۱۲و۲۰دقیقه زایمان کردم پسرم۳۴۰۰وزنش بود کلا از زایمانم راضی بود خیلی درد نکشیدم کل ساعتایی که درد داشتم۶ساعت بود اونم قابل تحمل امیداورم شماهم زایمان خوبی داشته باشی.
مامان درسا🎀 مامان درسا🎀 ۴ ماهگی
خب بلخره تصمیم گرفتم بیام از تجربه زایمانم بگم
۱🌷
۳۹ هفته بودم که دکترم بهم نامه داد برم بیمارستان ان اس تی بدم رفتم ان اس تی دادم و گفتم تا اینجا اومدم بگم معاینه هم بکنن اینهمه پیاده روی و ورزش کردم ببینم دهانه رحمم باز شده یا نه گفتن در داری گفتم اره و بخاطر همین معاینه شدم که گفتن دهانه رحمت بسته اس و هیچی باز نشده نا امید و عصبی اومدم خونه چون دوسداشتم طبیعی بیارم گذشت ۴۰ هفته زایمان نکردم چند روز بعدش باز رفتم ان اس تی و معاینه بازم گفتن بسته ای و یه سانتم باز نشدی ترس من واسه زایمان خیلی زیاد شده بود اومدم خونه ورزشامو داشتم تا اینکه یه شب شوهرم انبه خریدم منم صب زود هنوز صبحونه نخورده بودم انبه خوردم که روز بعدش باید میرفتم بستری بشم ۴۱ هفته پر میشد همون روز صب رفتم دستشویی وقتی اومدم بیرون احساس کردم آب داغی ازم ریخت به اندازه یک استکان گفتم حتما کیسه آبه همون روزم باید میرفتم بهداشت که دفتر چه رو پر کنن تکمیل شه زود زودی اماده شدم پیاده رفتم تا بهداشت گفتم نوار قلبم بگیرن برگشتم زنگ زدم به شوهرم اونم مرخصی گرفت برگشت خونه حموم کردم و ساک بیمارستانو برداشتم و راهی بیمارستان شدیم رفتم و گفتم که ترشح آبکی داشتم داغ بود احتمال زیاد کیسه آبمه دردای پریودی خیلی کوچیک داشتم رفتم اتاق معاینه دوبار پشت سر هم معاینه
مامان مهدیار🫶🧠🫀🫁 مامان مهدیار🫶🧠🫀🫁 روزهای ابتدایی تولد
خب بچه ها پارت اول زایمان طبیعی #
دیشب ۲۲ مهر خیلی دلم زیارت میخواست برم حرم.با شوهرم رفتیم و کلی پیاده روی کردم شکمم خیلی سفت میشد قبلشم ۶ روز پیش معاینه تحریکی شدم بیمارستان ک قبلش ۱ سانت بودم طوری بد معاینه کرد گفت تا فردا سه سانتی .اما فرداش دوباره رفتم یه سانت بودم و دریغ از یه زره پیشرفت.روزی دو ساعت راه میرفتم ورزشا رابطه شیاف گل مغربی هر کار بگی میکردم خلاصه ۱۲ شب از حرم برگشتیم و من یکم انقباض داشتم ک تقریبا منظم بود ولی محل ندادم گفتم حتما مثل اوندفه کاذبه و شکمم سفت سفت شده بود گرفتم یه لیوان تخم شوید دم کردم با نبات خوردم اما دردم کم بود قابل تحمل بود و ماما همراهم گفت تا دردت شدید نشده بیمارستان نرو .منم‌میگفتم ولشکن نمیرم و اینکه چند روز یود ترشح داشتم ترشحات خونی کم .و ۴۰ هفته و یه روز به حساب انتی بودم.خلاصه هر کار میکردم بخوابم خوابم نمی‌برد گفتم شاید از خستگی پیاده رویه.اما نه دیدم ساعت ۴ یهو یه آبی ازم خارج شد اندازه نصف لیوان معاینه کردم دیدم سفیده شک کردم گفتم حتما کیسه آبه.راه رفتم رفتم حموم ۵۰ تا اسکات زوم قر دادم راه رفتم ظرفارو شستم گفتم اگر کیسه اب باشه بیشتر میشه یهو دیدم هی داره زیادتر میره و شلوارم خیس میشه خلاصه یکم تو خونه راه رفتم در حد ۴۰ دقیقه بعد رفتم بیمارستان و گفتم کیسه آبم پاره شده معاینه کرد یه سانت بودم همچنان و بردن و منو بستری کردن ....ادامه ...
مامان الین مامان الین روزهای ابتدایی تولد
خیله خب خانما بریم برا تجربه زایمان من🥲
پارت 1
اول بگم ک بدن همه باهم فرق میکنه و همه مثل هم نیستن
پس فکر نکنید اگه من زایمانم سخت بود قراره مال شماها دقیقا مثل من باشه
من سه شنبه عصر معاینه تحریکی شدم چون ۳۸ هفته بودم و دو هفته هم بود همش درد زایمان داشتم ولی منظم و خیلی شدید نبودن برا همین فایده نداشت و زایمان نمیکردم
معاینه تحریکی ک شدم پیش ماما همراهم بعدش لکه بینی اومد سراغم
اول خونی بود و کم بود
ولی تا شب قهوه ای شدن و خیلی زیاد و دردای زیاد و شدید و منظم میگرفت و ول میکرد هر ده دقیقه منم رفتی یک ساعت پیاده روی و پله و دوش آبگرم و ورزش زیر دوش و اینجور کارا
دیگه ساعت ۵ صبح رفتم زایشگاه معاینه کردن از عصر ک معاینه شده بودم دوسانت پنجاه درصد بودم و بازم گفتن تغییری نکرده و برم خونه اگه دردام شدید شد برم زایشگاه
دیگه منم رفتم خونه و سعی کردم بخوابم
دیگه خوابیدم و دردام نصفه و نیمه شد ولی همچنان خونریزی قهوه ای رو داشتم
صب ک از خواب بیدار شدم دیگه ب جز یه درد پریودی دیگه درد خاصی نداشتم و بیخیالش شدم