۱۱ پاسخ

کلا از برق بکشش بگو سوخته دیگه کار نمیکنه چند روز روشن نکنید تا ترک کنه

من بچم هم گوشییه هم تلویزیونی گوشی تایم داره بهش میدم،تلویزیونم اگه دیگه شب بشه دیر وقت نخوابه خاموش میگنم میگم خوابید تلویزیون میخواد استراحت کنه برا فردا به باطری از کنترلم در میارم کار نکنه که بفهمه

برعکس پسرم اصلا اهل تلویزیون نیست

آخ کاش میشد برگست به گذشته.این گوشی لامصب رو نمیدادم دستش

خوب شبکه رو حذف کن اگه کارتون میبینه

وای دختر دیر متوجه شدم نعتاد😂

ولا عزیزم من بزور میشنمش جلو تلویزیون نگاه نمیکنه دق کردم چقد من دوست داشتم بشینه کارتون نگاه کنه انگار نه انگار تلویزیونی تو این خونه هست

تصویر

مهد کودک درمان همه درد ها

قبل بیدار شدن بزن رادیو اوا خاموش کن باز کرد میگی رفته رو رادیو

اصلا روشن نکن بگوخراب شده کم کم یادش میره

بگو قطع شده درست نکن

سوال های مرتبط

مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
قبل اقدام به بارداریم با خودم فک نیکردم میگفتم وای یک بچه ناز اروم خدا بهم میده بشه سه چهارسالش بره تو اتاقش بازی کنه منم براش غذاهای خوشمزه درست کنم باهم دونفری کیف کنیم ناهار بخوریم بعد بیایم رو تخت هرروز ظهر همدیگ بغل کنیم بخوابیم عصرا کلی با هم خوش بگذرونیم با خودم ببرمش ارایشگاه موهاش دائم خشگل کنم ببافم یک سره با هم خوش بگذرونیم وای چقد بچه خوب قشنگ خلاصه این رویا بامن همراه بووووود تا الان که دقیقا رویای دختر سه چهارساله که تو رویاهام بود شکرخدا خدا براورده کرد ولی با یک سری تغییرات دخترم اصلا اروم نیس اصلا ننیره تو اتاقش بازی کنه یک سره از صبح به جونم نق میزنه یک سره جیغ داد من درحال اشپزی پریناز جیغ گریه که بیا بامن بازی کن بیا با من بازی ارایشگاه این چیزا که هیچی دسشویی باید با خواهش التماس برم تورو خدا وسط بازی بزار برم دسشویی 🤣🤣🤣🤣🤣برا خواب خودش نمیخوابه که هیچ خودمم به زور از دستش فرار کردم بدو بدو اومدم رو تخت دائم دارم میگم تورو خدا پریناز باهات کلی بازی کردم خسته شدم بزار برم یک کم استراحت کنم 🤣🤣🤣🤣همین خل ساده بودم نسبت به بچه ها زخم خورده هایی که مثل من یک رویای دیگ داشتن یک چیز دیگ شد دستا بالا
مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
مامانا عزیز که بچه هاشون تقریبا همسن دختردمن میخواستم بدونم که بچه های شماهم این اخلاقای بد رو دارن یانه؟ دختر من از صبح که از خواب پا میشه ظهرا نمیخوابه اصلا تا ساعت، ۱۲-۱نصف شب بیدار بعدم یک سره نق میزنه یک سره حرف میزنه یک سره یک موضوع کوچیکی بهانه میکنه سر همون یک سره گریه میکنه از صبح تا شب یک بند تو گوش منو شوهرم نق میزنه بهانه های الکی میگیره از نوزادیش هم همین طور یود دائم درحال گریه بود الانم که سه سالونیمش هست هنوز دذست نشده به خدا کاری باهامون کرده که هم من هم شوهرم باخودمون میگیم کاش اصلا بچه دار نمیشدیم دوتامون دلمون میخواد فقط بگیریم بزنیمش حرصمون خالی بشه به خدا خیلی یک سره نق میزنه بهانه میگیره الکی گریه میکنه نمیدونیم دیگ چیکارش کنیم تو خونه یک جور اذیتمون میکنه بیرون از محیط خونه یک جور دیگ یا مثلا رستورانی جایی میریم انقد جیغ داد الکی بهانه های الکی میگیره جیغ میزنه که میزهای کناری از دستش عصبانی میشن به خدا کم اوردیم از دستش سرمونو به درد اورده دیگ