حس میکنم مادر خوبی نیستم
حس میکنم نمیتونم به بچم آرامش وعشق رو بدم
حس میکنم اونطور که باید مراقبش نبودم و سرما خورده و سرفه میکنه اذیت میشه..
اینا چه حسایی ان که میان سراغم.
من دارم دیوونه میشم؟
چیکار کنم اروم شم
میخوام پسرم مثل من بزرگ نشه میخوام آرامش داشته باشه میخوام عشق واقعی پدر ومادرو نسبت به خودش لمس کنه.
چیزی که من نداشتم به خاطر مشکلات پدر ومادرم من از بچگی همه چیزو متوحه شدم و تو روحیه ام خیلیی تاثیر بدی گذاشته..
الان بعضی وقتا میبینم منم شبیه مادرم دارم هنون کارو با بچم میکنم
چیکار کنم عین مادرم نباشم😭🥹😭😭😭😭
این حس اخر منو میکشه

تو مادر خوبی هستی 'این حس هارو اکثرا داریم عزیزم من هر روز که بلد میشم تا شب هزارتا فکر میکنم شکمش درد میگیره میگم تقصیر من بود من بد مراقبت کردم گریه میکنه میگم تقصیر منه من نمی‌فهمم چی میگه'ولی درواقع من بهترین مادرم چون خدا منو لایق مادر بودن دونسته 'با همسرت یکم حرف بزن خالی می‌شی ازش بخوا یکم از لحاظ روحی کمکت کنه عزیزم

وقتی عصبی میشی که خودتو کنترل کن به پسرت به خوشگلیاش نگاه کن بخندونش خستگی از تنت درمیاد سعی کن باهاش بازی کنی آهنگ بزار برقص براش همش تو روحیه ات تاثیر میزاره

تو روخداومامان پارسا زیاد بخ این چیزا فک نکن من از تجربه خودم میگم از بس نگران دخترم بودم خودمو داغون کردم من دختری بودم که تو جمع همه رو میخندنم ولی الان از وقتی ریحانه به دنیا اومده گوشه گیر شدم وافسردگی گرفتم شما این کارو با خودت نکن خواهرانه دارم بهت میگم که مثل من نشه حالت .البته خیلی داره حالم بهتر میشه شکر خدا ولی فک کنم تا بشم زهرای سابق زمان زیادی ببره .