هرکاری میکنم این روزها افسردگی دست از سرم برنمیداره روزی ک بچم بدنیا اومد گفتن یکم تنفسش نامنظمه و نیاوردنش پیشم اون شب تاصبح با اینکه سزارینی بودم گریه کردم فرداش خودم مرخص شدم ولی بازم گفتن بهتره یه شب دیگه بچم بمونه تا عصر تو حیاط بیمارستان گریه کردم ولی بهم گفتن برو دوش بگیر استراحت کن فردا حتما مرخص میشه روز بعد ساعت ۷ صبح رفتم بیمارستان وارد ان آی سیو شدم گفتم میشه به بچم از سینه شیر بدم چون همش واسش میدوشیدم گفت وضعیت بچتو الان دیدی گفتم ن گفت برو ببینش و من فقط یه بچه رو دیدم زیر چندتا دستگاه ک حتی صورتش پیدا نبود چندبار اسم بالای تخت رو چک کردم ب امید اینکه این بچم نباشه ولی بود...
همونجا دو زانو نشستم کف زمین و تمام دنیا سیاه شد
وقتی بهوش اومدم تو اورژانس همونجا بودم و ب تشخیص دکتر یه سکته قلبی رو رد کردم من ۱۳ شبانه روز در بدترین حالت بست نشستم کنار تخت بچم و اینقد گریه کردم اینقد نذر و نیاز کردم شب قدر یه گوشه بیمارستان از تلویزیون حرم امام رضا رو میدیدم و گریه میکردم و نذر کردم اولین سفر پسرمو ببرم پابوسشه نمیدونم کدوم لحظه خدا دلش رحم اومد و جیگرگوشمو دوباره بهم بخشید ولی اضطراب اونروزا منو ول نمیکنه
بنظرم زن ها وقتی مادر میشن قوی ترین موجود زمین میشن
کاش منم بتونم با خودم کنار بیام لطفا اگه راهی دارین بهم بگین ❤️❤️❤️

تصویر
۱۲ پاسخ

به این فکر کن بچه ای که بخاطرش به اون حال افتادی به یه مامان شاد و خوشحال احتیاج داره . به بچت فکر کن اون روزا گذشته دیگه

خداحفظش کنه واست

عزبزم شرایط منم مثل شما
من ۲قلوهام ۹ روز دستگاه بودن . با این تفاوت که تا ۶روز اجازه ندادن ببینمشون
چون کرونا داشتم موقع زایمان و خودمو تو بیمارستان قرنطینه کردن
التماس میکردم حداقل عکسشون ببینم
چندتا مشکل شخصی همزمان همون روزها پیش اومد که الان به این فکر میکنم چطور هنوز سرپام و جنون نگرفتم
نمیدونم خدا چی بهمون میبینه و چه توانی داریم که خبر نداریم
اما چیزی که میدونم اینه که مادر شدیم و مجبوریم مسئولیت کارمون بپذیریم و با سختی ها بجنگیم

عزیزدلمم واقعا سخته
خداروشکر الان کنارته🥺😍❤️✨️به این فکر کن که الان داره برات میخنده و نذرتو‌ ادا کردی به این فک کن که خدا و امام رضا چقد دوست داره🥺

من چرا گریه کردم😭😭😭

دختر زدم زیر گریه که... 😭
حق داری بخدا، سخته واقعا زندگی بعد از مادر شدن یجور دیگه است.
امیرالمومنین ع میگن وقتی خدا نعمتی بهت داده باید شکر کنی، اگه گله کنی مصداق ناشکریه!
حالا دگ گذشت، هرموقع یادت اومد صلوات بفرست تا فراموشت بشه حاج اقا بهجت گفته وقتی چیز بدی یادت میاد همش صلوات بفرست فراموشت میشه من اینو امتحان کردم.
الحمدلله، انشالله زیر سایه امام رضا ع باشید واسه ماهم خیلی دعا کن ❤️

تو قوی ترین و مهربون ترین مادری
مطمعنم که از این شرایط خیلی‌زود رد میشی بخاطر خوش قلبیت
همیشه برات از ته دلم دعا میکنم امیدوارم هرچی زودترحالت خوبه خوب باشه و دلت شاده شاد باشه❤️🌹

وای منم اومدم مشهد

من فقط میتونم بگم عزیزم گذشته رو رهاکن با کمک خدا بخیر گذشته شکر که پسرگلت الان بغلته از مادر بودنت لذت ببر

افسردگی ب این راحتی نمیره من هنوز دارم میجنگم باهاش.خدا برات نگهش داره ایشاا جز خوبی و خوشی نبینین تو زندگی 🥹

خدایا شکرت هزار با خوندن تایپک گریم گرفت
منم شوهرمو دکترا جواب کردن ۹ ماهه حامله بودم امام رضا دوباره بخاطر دخترم برگردوندش
انشالله همیشه سلامت باشه

😭😭😭😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان آرین‌کوچولو🩵 مامان آرین‌کوچولو🩵 ۶ ماهگی
دیشب بدترین شب زندگیم بود☹️😭
کارای خونه رو تا ساعت ۱ انجام دادم بچم و شوهرمم خوابیده بودن رفتم دوش بگیرم دیدم صدای گریه بچم میاد سریع اومدم بیرون هرکارش کردیم با شوهرم اروم نشد بدجوووور گریه میکرد مادرشوهرم از طبقه پایین صداشو شنید اومد گفت ببرش حموم بردمش حموم تاره شروع کرد لرزیدن نمیدونم چجوری فقط ی استین کوتاه تنش کردم و پوشکم کج و کوله تنش کردم با ی شلوار پیچیدمش زیر پتو ولی چنان گریه میکرد و جیغ میکشید ک کل صورت و لباش کبود بود با لباس خونگی و دمپایی خرگوشی نمیدونین چ وضعی رسوندیمش بیمارستان چندتا احمق ب تمام معنا اونجا بودن رفتم اورژانس بچمم گریه میکرد همچنان شدید ک همه جمع شدن گفتن برو پیش دکتر عمومی رفتیم معاینش کرد گفت احتمالا کولیکه😤برو اورژانس بچه از دست میره با این گریه ها رفتیم اورژانس گفتن برو اینجا اطفال نداریم نمیدونم چشه
برو بیمارستان امام حسین
بچمو برداشتم و فقط میدویدم و بچم گریه ک ن زجهههه میزد
خودمم. باهاش گریه میکردم تو ماشین همیشه اروم میشد اما دیشب جیغ میکشید تا کلینیک توحید نیم ساعت راه داشتیم رسوندمش اونجا دم در این تابلو ها هست ک زیرش چراغ داره اینارو ک دید اروم شد،🫤🫤🫤🫤
رفتیم پیش دکتر گفت چیزیش نیس ببرش خونه🥺
ولی واقعا دیشب فهمیدم مادر شدن دل شیر میخواد😭