#درد و دل
دلم خیلی گرفته اینروزا. مدام نگران بچمم. از فکر و خیالای بیهوده خسته شدم . قبل باداریم بابامو از دست دادم و قرص اعصاب میخوردم ، ی بارداری خارج از رحم داشتم که یکی از لوله هامو از دست دادم و دکترا گفتن طبیعی باردار نمیشی ولی ب لطف خدا شدم. ولی تو بارداری خیلی عذاب کشیدم ازمایش غربالگریم سندرم دان نشون داد و من ۹ ماه بارداریم تبدیل شد ب کابوس وحشتناک. ولی خدای مهربون تنهام نزاشت و خدا رو شکر بچم سالم بدنیا اومد. ولی الان خودمو باختم ، مدام استرس های الکی. فک میکنم باز دارم خودمو میبازم. تا بچم میخنده استرس میگیره ، تا یکی ی چی بهم میگه فورا استرس میگیرم نمیدونم چرا اینجوری شدم. تا بچه گریه کنه تن و بدنم میلرزع، خسته ام از خودم، از اینکه نمتونم با خانوادم درد دل کنم تا ی چی بگم بهم میخندن میگن باز شروع کردی.... از اینکه تو شهر غریب با دو تا بچه ، شوهرمم که تا شب سرکاره تنهام میترسم چیکار کنم؟ برام دعا کنید لطفا😭 خیلی دلم گرفته🥺

۵ پاسخ

خدا بهترین مونس هست
باید غذاهای مقوی بخوری تا بدن و جسم و فکرت هم قوی بشه
غذاهای با طبع گرم مثل عسل و خرما بخور
شاید طبع بدنت سوداوی شده که استرس میگیری
منم یه مدتی اینطوری بودم
گاهی یذره در حد نصف استکان دمنوش سنبل طیب میخورم بهتر میشم

عزیزمممم منم تو ماه هشتم بارداریم بابامو از دست دادم هنوز چهل روز نشده و واقعا داغونم اصلا شوق و ذوق ندارم هنوز وسیله ها دخترمو اماده نکردم قبل از این تو سن 18سالگی یه سقط داشتم الانم که ماه اخرمه هر لحظه ممکنه زایمان کنم و هنوز هیچی اماده نیس

منم یکیم‌ مثل خودت شاید بدتر از شرایط تو منم چهار سال پیش باردار شدم پسرم هشت ماهه بخاطر کمبود اکسیژن بدنیا اومد و مشکلدار شد اکسیژن به مغزش نرسید و نتونست شیر بخوره و همش اسپیره میکردو حالت خفگی پیدا میکرد به بینیش شیلنک گذاشته بودن از اونجا شیر میدادم و کلا رشد نداشت نه وزنش نه دور سرش و بعد۱۴ماه تو بغلم فوت شد😔خلاصه بعد یکونیم سال از فوتش خواستم دوباره باردار بشم هشت ماه پشت سر هم رفتم دکتر آخر سر گفتن که شوهرت ضعیفه حتی آی پی اف هم بهتون جواب نمیده منم دیگه بیخیال شدم و در اوج ناامیدی باردار شدم دوماهه بودم که بابام فوت شد و دردسرهای بارداری بماند به کنار،حالا از وقتی ام که پسرم دنیا اومده همش استرس دارم که رشدش چطوری میشه هر لحظه استرس دارم افسرده شدم چون دو ماهگیش گفتن نیم سانت دور سرش کمه الان درست یک ماهه هر لحظه میمیرم که چی میشه از اونورم اعتصاب شیر کرده درست شیر نمیخوره فقط شیرخشکیه شیرشم رژیمی چون حساسیت به پروتیین گاوی داره که میگن این شیرخشکها هم وزن درست حسابی نمیده کلا بد شانسم دیگه از بچه داری خسته شدم بریدم

عزیزم از مشاور کمک بگیر خب
حتما برو پیش روانشناس
بهت قول میدم خیلی زود عالی میشه حالت

منم یکماه بعد از به دنیا اومدن دخترم بابامو از دست دادم...افسردگی زایمان گرفتم بعدش هم که بابا فوت شد بدتر افسرده شدم

سوال های مرتبط