۱۶ پاسخ

زر میزنن نمیخوان کار انجام بدن چرا بیمارستانتو عوض نمیکنی؟؟؟😐برو پیش رئیس بیمارستان چه میدونم همینجوری نمون سخته دیگه پای سلامتی بچت وسطه خیر نبینن به حق علی

مامانا من کجا میتونم سوالم و بپرسم؟؟؟

ولی در کل نگران نباش هیچی نمیشه اگر می‌ترسی و دوس داری سزارین کنی بگو بچه رو حس نمیکنی تا زایمانت کنن دیگ

منم سر بچه اولم تا ۴۱هفته نگهم داشتن دیگ حرکت بچه و حس نمیکردم انگار اصلا حامله نبودم رفتم بهشون همین و گفتم همون لحظه برگه ختم بارداری دادن و تا چند ساعت بعد هم بردن سزارین

کدوم بیمارستان رفتی؟؟

کدوم بیمارستان رفتی که انقد بیخیالن؟چرا نمیتونی جای دیگه بری؟

کدوم بیمارستان رفتی

خوب یکم صبر کن دردت شاید خودش شروع بشه بهتره اینطوری هی تخریک میکنن امپول میزنن بیشتر اذیت میشی بعدم بدون شروع درد ممکنه اخرشو سزارین شی من بودم صبر میکردم

من رفتم گفتم بچه ام تکوناش کمه بستریم کردن ولی پدرمو دراوردن اخرش بردن سزارین

برو بهداشت همین الان اونا نامه میدن بعضیاشون الکی بگو حالم بده و فلان

چطور ممکنه؟من ۴۰ هفتم پر شد بستریم کردن چقد بی وجدانن اخه

خب برو دکترت نامه بده

برو بیمارستان دیگه، پای جون بچه ات وسطه
این حرومزداه ها که کشتارگاه راه انداختند، براشون مهم نیست

نمیتونی بری یه بیمارستان دیگه؟

واسه زایمان طبیعی تا لحظه آخر صبر میکنن

لعنت بهشون ک اینقدر بی مسئولیتن و بیخیال

سوال های مرتبط

مامان آترین مامان آترین ۲ ماهگی
خانما زایمان من
راستش درد اینا داشتم میگفتم هی تاپیک ها گفتم چیزی نیست روز جمع دیگ شدید شد از ساعت ۳ تا ۷ نیم زود بیمارستان رفتم گفتم درد دارم میخام آن اس تی بگیرین گرفتن گفتن ضربان کم افت میکنه باید بستری بشی با گریه اومدم بیرون شوهرم هم نگران شد زدم از اونجا خونه دیگ بعدش دیرم لکه بینی ترشح قهوه ایی افتادم نگو از معاینه شون بود رفتم گفتن ی فینگیر بعد بستری هی معاینه باز گفتن ی فینگر روزی اینا بعد گفتن ضربانش خوبه الان آن اس تی خیلی گرفتن س روز کامل گرفتن ینی با معاینه بستری کردن گفتن زود فک کردم دارم میزایم پرونده تشکیل دادم خودم تا شوهرم بیاد بیچاره بعد زایشگاه فوری تا یکشنبه صبح ۸ نیم آن اس تی معاینه پدرم در اومد خسته شدم داشتم روانی میشدم میگفتم الان پا میشم میرم بیرون ن شوهرم ن مادرم هست تحملم نمیکردم بعد ب مادرم زنگ زدمگفتم تلفن بدیم ی زنگ بزنم گفتم خستم ۳ روز بستری م لطفا بیا داد و بیداد کن بریم میخام برم دیگ همش معاینه آن اس تی نمیزارن از جام تکون بخورم لعنتی ها دو انگشت باز شده بودم خیلی کمر درد داشتم یکشنبه صبح ۸ تیم ۵ نفر معاینه کردن نفر پنجمی کیسه رو ترکوند خودشم ی جوری شد گفت ترکوندن دید دارم میترسم گفت ن نترکوندم ترکید کیسه ت دیگ نیم ساعت عذاب کشیدم ساعت ۹ نیم سزارین بدنیا اومد