بخدا انگار دختر من تو خواب شلوغی جدید خواب میبینه یعنی از خواب بیدار میشه شروع میکنه مثلا خواب امروزش این بود که صندلی رو هول بده جلو در بالکن و بازش کنه پشت بندش اون یکیم یاد بگیره من بخدا دیگه ازبس همه چی رو جمع کردم تو اتاق خوابمون درو بستم عین انباری پر میز و کمد و صندلی شده
اصلا نمیدونم چرا امروز خیلی اذیت میکنن
بچه های شمام دایم تو آسپزخونه ن ؟
تازه اسپزخونمونم بازه جلوش من جلو چشمشونم احساس میکنم دارم خفه میشم انقد نمیذارن هیچ کاری کنم بخدا ی کابینتم نمیتونم راحت باز کنم ی سیب زمینی بردارم

بچه‌ای من بدترن اصلا تمومه آشپزخونه رو ب کند کشیدن کابینتهارو چسب کاری میکنم چوبیه دسته نداره می‌کشن چسبهارو اون اینو میزنه اون گاز میگیره مو می‌کشه ی وضعی

چند روز پیش هم رفتم آشپزخونه دیدم در‌ کابینتو که محکم بستیم باز کرده تاید برداشته آورده داره میریزه جا تایدی ماشین لباسشویی😐

من امروز دیدم پسرم در فر رو باز کرده دراز کشیده روش😂

اینا هم اینو میشکونن.اونو میشکونن.دعوا میگیرن

من اصن تنها باشم با پسرم نمتونم اشپزی کنم گریه میکنه بغلم کن من هم بزنم منم یه دستی زورم نمیرسه کار کنم. همش کابینتارو ریخته بیرون سیر هارو پیدا کرده پوست کنده یه ماهیتابه رو از رو صندلی انداخته کج کرده درش چفت نمیشه

من از تو بدترم پنجره رو موقع غذادرست کردن باز میزارم هوژین صندلیشو میاره بعد ی قابلمه میزاره روش ازش بالامیره میره جلو پنجره میشینه منم مجبورم ببندم وگرنه پرت میشه توحیاط🤭🤣🤣

من ک هر غلطی میکنم پسرم داره جلوم داره زار میزنه ک‌منم میخام اون کارو‌کنم. باورت میشه غذا درست کردنی باید کفگیر رو‌بدم‌اونم ی هم بزنه؟