سلام مامانا خیلی ناراحتم واسه دخترم دارم گریه میکنم نعلت ب غربت غریبی یدونه همسایه داشتیم دخترش با دخترم همسن بود باهاش بازی میکرد مستاجر بودن دخترم فهمیده از اونجا رفتن خیلی گریه کرد می‌گفت من دیگه دوستم ندارم با کی بازی میکنم با گریه خوابید نمیدونم چطور قانعش کنم خودم با باهاش گریه کردم

ما غریب نیستیم ولی تو خانواده بابام و عموم پسرم یدونه نوه هست.
خانه بازی میبرم کلاس زبان و آی مث هم میبرم .

اشکال نداره طبیعیه، من اسباب کشی کرده بودم پسرم تا چند وقت میگفتم مامان دوستم نمیاد خونمون گریه میکرد سر راهرو صداش میکرد

عیب نداره بازم دوست پیدا میکنه ببرش گردش و پارک و مهد

منم غریبم وکاملادرک میکنم ولی سعی کن سرشوگرم کنی من کلاس قران وکاراته میبرم هم روزفرد هم زوج برنامه داریم

کجای تهرانی

ماهم غریبیم ببرش خانه بازی کلاس

کلاس ببرش عزیزم مهد و نقاشی و خلاقیت ورزش