عزیزم من دوقلو دارم مادرمم فوت شده شوهرمم از ساعت چهار صب میره نه شب بر میگرده ببین همیشه شرایط بدتر وجود داره خودتو عذاب نده سعی کن شرایط جدید رو بپذیری و کم کم عادت کنی چون راه دیگ ای نیست پس تمام تلاشتو کن خودت ب خودت کمک کنی
قبول دارم
منم این وضعیت رو دارم
ولی خب من میرم خونه مامانم آخه خواهر برادرم مدرسه میرن
منم همینم شاید باورت نشه هنوز با دخترم اواره ایم خونه مادرم اینا واقعا نمیشه تنهایی
تونستنشو ک میتونی فقط سخته خسته میشی. منم تنهام. از روز پنجم سزلرینم هستم. بخیه مم هنوز خوب نشده از بس کار کردم. شوهرمم صب میره تا یازده شب.وقتاییم ک خونه ست خابه. فقط سر غذا درست کردن و تمیز کردن خونه اصلا گیر نمیده بهم. دوسه ماه سخته بعدش هم میفتی رو روال.خدا کمکت کنه گلم. قوی باش
کلا میام که حرف بزنم خودمم گریم میگیره
خواهر قلق بچت دست بگیر
من سه قلودارم با یه بچه سه سالع
شوهرمک تا ۸ شب سرکار
عزیزممم من خونمون شهریاره میخای باهم دوس شیم بیای خونمون یا گاهی وقتا بریم بیرون؟منم تا ماهه دیگه نینیم به دنیا میاد شرایطمم مث توعه شوهرم صب میره سرکار شب میاد غصه نخور قشنگم سعی کن با دخترا خوش بگذرونی برید پیاده روی باهاش حرف بزن بازی کن
برو خونه مادرت یه هفته بمون باز یه هفته خونه خودت باش تا ۳ماهگی سخته بعدش بچه اروم تز میشه منکه اینجوری بودم بااینکا مادرم مریضه نمیتونست کار خاصی برامن وبچم انجام بده وجودش کنارم حس خوبی میده ب ادم اون نگرانی دیگ نداری .
عزیزم شب غذات درست کن یا كارهاتو کن ک شوهرت خونه باشه باید خودتو عادت بدی تا کی میخوای از مامانت کمک بگیری بلاخره خو باید بتونی تنهایی به بچت برسی
عزیزم منم خیلی بخودم سخت میگیرم وبیشتر برای خودم سخت میگزره منم همسرم دیرمیاد اگرم بخاد مثلا ۸ شب بیاد انقدر خسته س ک نانداره بچه نگهداره درحد چنددقیقه بازی کردن..مادرتون خدهروشکر نزدیکتون ومیتونه کمکت کنه من بچه دوممه اولی باید ساپورت کنم دومی هم ک عین شما کارهای خونم همرو باید انجام بدم غذاهم بپزیم..
باید تحمل کنیم وبا شرایط خودتو وفق بدی
من هم تحمل تنهایی ندارم....ولی یحوری میگزرونم
خداروشکر که مادرت میاد پیشت، من صب تا شب تنهام از روز دهم تا الان ،، صبح تا شب گشنه و تشنه
منم همینم عزیزم یه روزایی میرم پیش مامانم که استراحت کنم سخت نگیر کاره سختیه و طبیعیه
سعی کن عادت کنی عزیزم کار یه روز دو روز نیس بحث یه عمره و زندگی جدید.من از ۱۱ روزگی تنها بودم سوهرمم شب میومد روحیه ام افتضاح بود از نزدیک یک ماهگی کم کم سعی کردم خودمو درست کنم بخاطر بچه.سخته ولی نذار حال بد روت مسلط بشه
خیلی سخته تنهایی من شوهرم خونه سدوتاییبهمیرسیمخیلی راحتم
عزیزم درکت میکنم متاسفانه من بعد از ۴ ماه هنوزم درگیرم
آره خدایی خیلی سخته
من با اینکه بچه دوممه همین حال تو رو دارم
ولی به خودم امید میدم که اینروزا هم میگذره یخورده صبوری کن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.