۱۰ پاسخ

خدا توی وجودت مادری کردن دیده که این دسته گل داده بهت بشین خونه خودت ببین چه جوری و راحت از پسش یرمیای فقط به خودت اعتماد داشته باش بگو من میتونم هر چقدر بگی نمیتونم اون موقع به خودت القا می‌کنی که نمیشه

من تا ۴۰ روزگی خونه مامانم شهرستات بودم . بعدش پاشدم اومدم خونه خودم.
صبح تا شب همسرم سرکاره. من تنها با دخترمم. اوایل میترسیدم گریه میکردم میگفتم از پسش برنمیام. وقتایی که گریه میکرد کلافه میشدم نمیتونستم آروم کنم. همش بغلم بود ولی از پسش براومدم قلقش دستم اومده. از ۴۰ روزگی دخترم تا الان خونه مادرم نرفتم .
توام قطعا میتونی از پسش بربیای فقط باید بخودت اعتماد داشته باشی.
و اینکه سعی کن روزمین با دخترت بازی کنی تا بغلی از سرش بیفته . دختر منم اوایل اونطوری بود ولی الان کلا روزمینه کمتر بغل میگیرمش

عزیزم خوب خونه مامانت شلوغه مدام بچه رو بغل میکنن بچه بغلی شده
پسرمنم بقلی شده وقتی بغل میخواد گریه میکنه
میشینم کنارش باهاس حرف میزنم وبازی میکنم فراموش میکنه توهم همبن کارو بکن تا کم‌کم به روی زمین بودن عادت کنه سیع کن بغل کردنشو کم کنی بیشتر روزمین باهاش بازی کن وحرف بزن تا عادت کنه وکمتر گریه کنه براش تلویزیون روشن کن تا نگاه کنه ولی نه زیاد
من خودم بچه مو میزارم توکریر میبرم تواشپرخونه تموم طور که کارامو میکنم باهاش صحبت میکنم آروم میشه وگریه نمیکنه

منم هنوز بیست رو نبود دخترم مامانم‌گفت برو خونه خودت خیلی سختم بود بچم کولیک داشت ولی خدا کمک میکنه آدمو وقتی تنهایی
من برای دخترم آهنگ میزاشتم و باهاش میخوندم و میگردوندمش

براش آهنگ بذار، سر پا تو خونه بچرخین تا خسته بشه، براش شعر بخون بلند بلند. پسر من بدقلقی که میکنه اینجوری آرومتر میشه

عرق نعنا ؟؟!! بچه ۳ ماهه !!!!!😑😑😑😑😑
عزیزم به مادرتون بگین شما که زنی ، خانمی ، مادری به بچه ۳ ماهه آبم نمیدن چه برسه عرق نعنا
میدونستی چه بلایی سر معدش میاد ؟ و کلی اتفاقات بد دیگه

تلویزیون بذار

بر میای میتونی با خودت بگو میتونم. آهنگ بزار. لالایی بزار. تلویزیون روشن کن صداش بلند کن فکر کنه دورش ‌شلوغه. نزار فقط تلویزیون ببینه.

منم مثل توام هرروز یا من خونه مامانمم یا اون میاد یروز ک با بچه تنها میمونم از غصه دق میکنم حوصله من و بچه سر میره حس میکنم تنهایی از عهدش برنمیام

چرا نتونی؟
دختر منم شبا خیلیییی اذیتم میکنه
همش باید راش ببرم دل درده هیچ دارویی براش زیاد اثری نداره
رفلاکس داره بعد شیردهی باید 10 15 مین ایستاده نگهش دارم شونه هام دیگه میسوزه از درد
ولی بازم اوکیه قلقلش اومده دستم
دیشب برای اولین بار با چادر بستمش بغلم راه بردم آسون تر بود
وقتایی ک میخوابه منم سریع میخوابم ک انرژی بگیرم
براش صدای سفید بزار حتما پستونک بده قنداقش کن بزار روی پات تکون بده شکمش و با روغن ماساژ بده
تلوزیون بزار صداش ت خونه پخش شه ولی نزار ببینه
عصر ها ببرش یکم بیرون دورش بده من براش شعر یا کتاب میخونم خیلی خوشش میاد یا اهنگ و لالایی بزار براش آیت الکرسی بزار پخش شه براش

سوال های مرتبط

مامان ملورین مامان ملورین ۴ ماهگی
مامانا یکم درد و دل کنیم 🥲 دختر من خیلی بد قلقه طوری که هرکسی نمیتونه ارومش کنه مدام گریه میکنه موقع تعویض پوشک موقع لباس عوض کردن باید یکی شیشه شیرشو به دهنش بگیره بخوره تا بزاره عوض کنیم اینقدر جیغ میزنه و کبود میشه ادم میترسه نفسش نره کلا اصلا بچه ارومی نیست منو باباش از وقتی اومده هیچ جا نمیتونیم بریم چون اینقدر گریه و شیون میکنه باید فرار کنیم از اونجا و زهرمارمون میشه حتی تو ماشینم اروم نیست واقعا بزرگ کردنش سخته من از زمانی که زایمان کردم خیلی داغون شدم از وزن قبل بارداری خودمم ده کیلو اومدم پایین دیگه به خودم نمیرسم موها ژولیده دیگه وقت ارایش ندارم بهم ریختم همش کلا خودمو نابود کردم و وقف دخترم کردم خیلی روش حساسم هرکسی میخواد کمکم کنه ازش ایراد میگیرم که بلد نیستی مامانم خیلی غصمو‌ میخوره میگه حساسیتو به این بچه کم کن بزارش دست من برو یکم به خودت برس با شوهرت یه جایی برو فوقش میگی من بد نگهش میدارم بلد نیستم قلقشو اشکال نداره سه چهار بار بالا میاره دیگه ولی دل من رضایت نمیده احساس میکنم مادر بدیم اگر بدمش دست کسی اون نمیدونه چجوری اروغشو بکیره چجوری قرصاشو بده چقدر شیر بده و هزار تا فکر دیگه