۳ پاسخ

مابادوتا سروکله میزنیم قربون کوچیکه که زبون نمیفهمه بزرگه پدردرمیاره

عزیزم حساس نباش دختر من نصفه شب خودش بیدار میشه میره تو خونه می‌چرخه سرامیکی چیزی گیر میاره می‌خوابه
خونه منم کوچیکه و به شدت وسایلام زیاده دیگه ماشاالله بزرگ شدن سخت نگیر

به خیر گذشته، راه رفته یا چهاردست وپا

سوال های مرتبط

مامان دنیز مامان دنیز ۱۷ ماهگی
صبی خاب دیدم بچم رفته بیرون بعد دم یه پرتگاه نگهبان نشسته بود رفتم گفتم دخترم ندیدی، گف یک ساعت پیش یه بچه چهاردست و پا کنان رفت سمت دره، نگهبانه رو دادم فوش گفتم نرفتی بچه رو بگیری سمت دره نره بعد از خواب پریدم،شوهرم ظهر بلیط تهران داشت گفتم شاید برا شوهرم خواب دیدم یه صدقه گذاشتم کنار
عصری رفتم یکشنبه بازار ک کاش قلم پام میشکست هرکی بچمو چش زده
تا اومدم خونه با دنیز رفتم تو اتاق لباسامو عوض کنم
کنار در تراس رخت اویز بود لباس روش پهن بود پایین رخت اویز توری مانند هست ک لبه هاش میله زده بود دنیزو دیدم رفت سمت اون دستش گرفت ک پا شه ، منم لباسو عوض میکردم گفتم برم برش دارم تا نخورده ب میله ها گفتم تو ده ثانیه ک اتفاقی نمیوفته خاک عالم تو سرم پنج ثانیه بعد جیغ بچم رفت بالا دیدم میله رفته تو لپش اینقد گریه کرد بچم ک نگو
نشستم ب خابم فکر کردم گفتم اون نگهبان من بودم من بی عرضه بودم دیدم داره میره اون سمت اما نرفتم سمتش اینقد عصبی ام ک نمیدونم چه کنم خیلی عذاب وجدان دارم همش تقصیر منه،من کوتاهی کردم


تورو خدا دیدین بچتون داره میره یه سمت و میدونین خطرناکه اصلا درنگ نکنین مثل من کوتاهی نکنین
خدا رحم کرد نرفت تو چشمش😑😑

چیکار کنم برا زخمش؟ فقط با اب و پنبه خون رو پاک کردم چی بزنم خوب شه پوست روی صورتش رفته داخل خطرناک نباشه چه خاکی بریزم تو سرم😭 بازم میگم شکر ک تو چشمش نرفت