۷ پاسخ

عزیزم تو روز بچه رو بزار تو روروئک با خودت ببر حموم ول کن همه رو، اوائل منم به همه رو زدم دیدم کسی نیست دیگه الان رو پای خودم وایسادم از هیچ کس توقعی ندارم حتی شوهرم....اینجوری حداقل روانم ارومه

میخاسی بگی بچته پسرهمسایه رو بزرگ نمیکنم ک
اون هم پدره و باید پدری کنه لطف نیس در حق زن اگ بچشو بگیره

الهی بمیرم براتون که جز هم پناهی ندارین و باهاتون بدرفتاری میشه
تو روز برو بچه رو هم باخودت ببر

چخدا جای حق نشسته
تازه خوشحالم باش چون چوب خدا صدا نداره وقتیم میزنه خوب میزنه خوب جایی شکایشو بردی دمت گرم

شاید حرف خوبی نباشه ولی وضعیت دیدی و میدونستی چرا ازش بچه دار شدی پس

الهییی هرچی مرد بداخلاق مغروره خدایازودترعاقلشون کنه یاازروزمین برداره یکی مثل شوهرمن که دیگه دارم روانی میشم بخاطردخترام تحمل میکنم زدگیمو

همسرت؟
چقدر بی فرهنگ 🫤🫤
خودت و ناراحت نکن عزیزم 🥺

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۱۵ ماهگی
دوستان همسر من خیلی عصبیه همش دنبال شره واسه دعوا امشب رفتیم با خانوادم شام بیرون موقع برگشت دخترم گریه کرد رفت تو ماشین بابام اینا کلا ۳دقیقه اونجا بود بعد اومد تو ماشین خودمون شروع کرد هرچی بلد بود به منو خانوادم فحشای خیلی خیلی زشت به من داد که حالا که رفته تو اون ماشین باید تو ماشین خانواده منم بره اصلا خانوادش با ما نبودنا دخترم بیدار بود انقدر داد زد فحشای زشت داد که بچم از ترس چسبیده بود به من یهو خوابید دخترم فقط زیر سینه میخوابه ولی امشب از ترسش منو محکم چسبیده بود چند بار با سرعت زیاد زد یهو رو ترمز پیاده شد از ماشین که بیاد منو بزنه میگفت باید بذاری تو ماشین مامان بابای منم بره شروع کرد مرده هامو فحش دادن بابامو مامانمو نفرین کردن بعد میخندید به خدا دخترم از ترس غش کرده چیکار منم دارم میمیرم فقط با مردن یادم میره این اتفاقو میخوام کریه کنم بغض داره خفم میکنه اما نمیتونم هیچکاری بکنم دخترمم شیر خودمو میخوره چجوری بهش شیر بدم اخه یاد معصومیتش میوفتم که اونجوری از ترس منو چسبیده بود دلم می‌خواد بمیرم