۸ پاسخ

کاش بچه هایی که نمیخان برن جایی مجبورشون نکنیم

سلام الان مهدکودک پیش دبستان1 ، خودت برو پیشش سرکلاس بشین و کمکش کن تا بچه ها کم کم آشنا بشه و درست میشه. تا سال بعد پیش دبستان2 آماده باشه

سلام پسر منم وقتی میبردمش اصلا ازم جدا نمیشد باهیشکی ن بازی میکرد ن حرف میزد چن ماهی بردمش تا عادت کرد و الان دیگه بدون من خیلی راحت میمونه، حتما ببرش اصلا جا نزن تا عادت کنه بعدا تو دوره پیش دبستانی اذیت نشی

مهد خیلی زوده هنوز تازه ۴سالشه

پسرمنم با بچه های غریبه ارتباط نمیگیره انگار میترسه ولی با بچه هایی که میشناسه بازی میکنه

عزیزم باید اونقدر ببریش تو جمع بچه ها و مهد تا عادت کنه به این جمع ها من پسرم قبلا تو کلاس اصلا واینمیستاد الان کم کم بدون من میره داخل کلاس ولی من باید حتما تو موسسه باشم نمیتونم بزارمش و برم خونه. امیدوارم به مروز این مشکلم حل بشه

خیلی خسته شدم یکی صبحت نمیکنه همه چیز با اشاره میخواد حرف زدنش درحد کلمه هست گفتاردرمانی برم همکاری نکرد

بنظرتون خانه بازی ببرم بهترمیشه

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
خانما مدت هاست که با پسرم یه مشکلی پیدا کردم نمی‌دونم شما هم بچه هاتون اینجوری هستن یا نه ، مثلا تو فریزر چند تا بستنی داشتیم یه مدلشو پسرم اصلا دوست نداره شوهرم از اون مدل دوتا خریده بود یکی برای خودش یکی برای من ، اومد تو اتاق گفت برای پسرمون یه بستنی که دوست داره بهش دادم بخوره خودمم اون مدلی که دوست داریم خوردم تو هم برو بخور ، من گفتم باشه رفتم بخورم پسرم تا تو دست من دید گفت منم این مدلی می‌خوام گفتم عزیزم تو که از اینا نمیخوردی گفت نه می‌خوام بخورم منم بهش دادم بستنی خودشم نصفه نیمه گذاشت کنار ، یا مثلا یه میوه هوس میکنم میگم پسرم تو هم میخوری میگه نه وقتی من برای خودم میارم میاد میوه منو برمیداره، یا مثلا هر روز عصر بهش یه لیوان شیر میدم که تازه با کلی اصرار میخوره علاقه نداره ولی چون براش مفیده با هر ترفندی که شده بهش میدم ، حالا اگر من برای خودم یه لیوان شیر بریزم میگه نخور الان تمام میشه میگم خوب تمام بشه دوباره میخریم میگه نه نخور ، جالب اینجاست که فقط هم در مورد من اینطوریه کاری به باباش نداره، چند روز پیش دلم هوس گیلاس کردم دیگه آخراش بود، برای پسرم ریختم تو بشقاب بهش دادم برای خودمم جدا ریختم تو بشقاب رفتم بشینم بخورم ، میگه مامان نخور تمام میشه میگم خوب تمام بشه میوه و خوراکی برای خوردنه دوباره میخریم ، حالا هیچ وقت هم شوهرم یا پدرم یا پدر شوهرم اصلا خسیس نیستن که بگم یاد گرفته نمی‌دونم این چرا اینقدر خسیسه ، بخدا هر خوراکی که تو خونمون میخواد تموم بشه تا قبل از این که تمام بشه میخریم میزاریم شاید الان شما بگید خوب بچست بزار بخوره ، نوش جونش بخوره اما قرار نیست من همیشه از حق طبیعی خودم بگذرم و بیشترم برای آیندش نگرانم که نکنه ای خصلت تو وجودش بمونه