۳۱ پاسخ

من روز تولد شوهرم بود خونه خواهرم بودم تست زدم مثبت شد اول به خواهرم گفتم بعد از ذوق زنگ زدم شوهرم گفتم خدا بهترین هدیه تولد بهت داد تست زدم مثبت شد کلی خوشحال شد 🥹🥲

تصویر

اینم مال من سال پیش🥹😍😢😢چقدر زود میگذره واقعا دلم تنگ شد🤕💜

تصویر

من اولین نفر شوهرم
بعدش خانواده خودم و در نهایت ب خانواده شوهر

مشهد بودم که فهمیدم باردارم و اولین نفر به مامانم گفتم

تصویر

خودمم باورم نمیشد مثبته😅😅😅

تصویر

وایی من از بی بی چک چندشم میشه 😂😂
بعد یه هفته دیر شدن پریودم صبح با شوهرم رفتم ازمایشگاه بعدن که رفتیم جوابشو باهم بگیرم گفتم چی شد خانومه گفت مثبته
اصلا شوک خوردم چون قرص خورده بودم انتظار نداشتیم باردار بشم 😑😑😑
بعد به هیچ کس نگفتم تا ۶ ماهگی
شوهرم به مادرش گفت بعد به بقیه 😂😂😂
الانم پسرم کنارم خوابیده🤩🤩🤩

من تازه بچم سقط شده بود و خیلیییی حال روحی داغونی داشتم
پریودی نشدم ماه بعدش و به شوهرم گفتم باردار باشم می‌کشمت چون به ماه هم نگذشته بود از سقطم
رفتم بی بی چک زدم و مثبت شد نمی‌دونستم عصبی باشم یا خوشحال
کلی استرس داشتم و الحمدالله الان زینب خانوم صحیح و سلامت کنارمه😍😍😍
اولی رو چون چند وقت اقدام میکردیم و نمیشد. دوستم گفت تو برو یدونه بی بی چک بزن نمیدونم چرا حس من میگه مامان شدی
رفتم بی بی چک زدم و رفتم آزمایش دادم مثبت شد از ذوق گریه میکردم
بعد رفتم کادو خریدم و کیک شوهرمو سورپرایز کردم بعد خواهرمو بعدم همه ی خانواده امو و خانواده ی همسرم و شب سالگرد عروسیم دعوت کردم و سورپرایز کردم
چقدر همه خوشحال شدن هنوز فیلمشم دارم😍✨
اما خدا نخواست و پیشمون نموند و به فاصله ی کمتر از یکماه که همه ی دکترا تعجب کرده بودن زینب خانوم رو به ما هدیه داد😍😃✨

من تنبلی داشتم همون ماه میرفتم دکتر امپول زده بودم ۶روزقبل ازپریودی بی بی چکم مثبت شد رفته بودم بازارهمونجا بی بی چک خریدم و زدم

آقا حساب نیس 😂😂من اونموقع خیلی زود فهمیدم باردارم بی بی چکم ی هاله صورتی کمرنگ افتاد که سریع رفتم آزمایش که مثبت بود ...الان اگه بی بی دوباره بزنم دو خط پررنگ میفته ؟؟😂😂😂🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

اینم واسه منه هنوزم نگهش داشتم😂 منم دو سه رو مونده بود ب عید فطر ک شوهرم قایمکی گرف منم زدم در عرض سه ثانیه مثبت شد..باورم نمیشد ب شوهرم گفتم اونم همه جارو پر کرد😂😍

تصویر

من همون تو دستشویی که دیدم مثبت انداختم سطل اشغال اخه کثیف بود کجامیوردمش توی اتاق

من انقد زود فهمیدم باردارم بی بی چکم ی هاله خیلی کمرنگ افتاد . تو عکس اصلا دیده نمیشه 😂😂 فکر کن عدد بتام ۳۸ بود سه بار تکرار کردم تا به ۱۵۰۰ رسید

تصویر

من اصلاً بی بی چک نزدم چون بارداری سومیم بود به کسی نگفتم خودم شوهرم می فهمیدیم حساب خودم ۱۰هفته رفتم سنو خیلی استرس داشتم خداراشکر سنو گفت ۱۲هفته جنسیت معلو م شد

من سه تا تست گرفتم هر سه تا منفی زد، دو روز بعدش آزمایش دادم 8هفته بار دار بودم

از ماهم جالب بود من قصد بارداری نداشتم شوهرم هی می گفت من دختر می خوام بهش گفتم فقط یکبار بهت فرصت میدم اگه شد که شد نشد دیگه هیچ وقت درخواست نمی کنی .که خدا باهاش یار بود وشد.ولی الان واقعا خدا رو شکر می کنم ان شاالله همه نی نی ها به سلامت بدنیا بیاند واونهایی که آرزو دارند دامنشون سبز بشه

برام دعا کن فردا بزنم مثبت شه

من سر پسرم دفعه اول زدم منفی شد بعد یک هفته سر ظهر زدم ب ثانیه نکشید مثبت شد بتا دادم ۱۰۰۰ بود تا پارسال داشتم اما نمیدونم چرا گمش کردم

حال ندارم عکس بگیرم 😂
اولین بار شوهرم فهمید

وای من خیلی داستانم جالبه🤣🤣من کلا پریودم نامنظمه تنبلی دارم بعد ما از بهمن پارسال اقدام میکردیم خبری نبود تا اردیبهشت هی حس میکردم زیر دلم اون ماه خیلی درد میکرد دیگه بیشتر از حالت عادی حس کردم باردارم ولی وایساده بودم پریودم عقب بیفته بعد بزنم خلاصه یه روز با شوهرم بحثم شد سر خانوادش و گریه کردم بی دلیل شوهرم گفت چت شده آخه چرا الکی ناراحتی من چیکار کنم خوشحال شی منم گفتم تقصیر بچه اس حواست به من و بچت نیست فقط فکر خانوادتی🤣🤣🤣(حالا هنوز بی بی چک نزده بودما داشتم از حس خودم میگفتم)یهو گفت چی گفتی؟؟چی‌ میگی؟بعد کلی ذوق کرد گریه کرد منو بغل کرد چرخوند دیگه من موندم دروغگو چطوری جمع کنم حالا این ناراحت میشه گفتم پناه بر خدا راستشو میگم بعد گفتم بذا اول تست بزنم اگه منفی بود میگم حسم بوده بی بی چک رو فکر کنین آخر شب زدم که ادرارمم اصلا غلیظ نبود بعدم یه روز مونده بود به پریودم ولی واضح دیدم دوخط افتاد هیچی دیگه جیغ زدم از خوشحالی شوهرم‌گفت چی شده؟منم‌نگفتم الان زدم😁گفتم باور نمیکنم هنوز مامان شدم بیا بی بی چک رو ببین صبح زدم🤣🤣😁و خلاصه خدا خواست حس من درست باشه خدا نی نی همه رو حفظ کنه

من اولین نفر به ابجی بزرگم گفتم اخه فقط اون پیشم بود
۱۰ روز پریودیم عقب افتاده بود
با خواهرم رفته بودیم ارشگاه ک ابروهاشو ترمیم کنه..
منم قبلش بیبی گرفته بودم اونجا رفتم سرویس زدم دیدم مثبته
به خواهرم ک گفتم داشت ازخوشحالی بال درمیاوارد...بعدش منو برد رستوران شام مهمونم کرد
خندم گرفته بود من باید شیرینی میدادم مهمونش میکرد..برعکس شده بود اون منو برده بود😅🤣

من همش جونم درد میکرد بی حال بودم رفتم پیاده روی بعد با خودم زیادم پول نبرده بودم چون شهرمون کوچیکه و به تیر پیاده روی رفته بودم فقط بعد یه هفته قبل بی بی چک زدم منفی بود گفتم بذار باز بگیرم فک نمی‌کردم حامله باشم بعد رفتم تست و تو دستشویی انجام دادم بی خیال یهو رفتم دیدم مثبت شده گلی گریه کردم بعدش به خواهرم زنگ زدم گفتم از خوشحالی بود گریم البته بعد جالب اینه یک ماه و نیم تقریبا حامله بودم نمی‌دونستم

تصویر

من خونه مادر شوهرم بودم موقع اذان مغرب بود یهو به سرم زد قایمکی رفتم انجام دادم واومدم گفتم من ی خبر دارم برا همه خواهرشوهرام گفتنذ حامله ای خنده و گریم قاطی شد وگفتم اره مادر شوهرم گوشیشا برداشت و دوعید تو اتاق دیدیم گریه میکنه و داره با گریه خوشحالی به شوهرم میگه اونم باورش نمیشد سریع اومد و منا برد ازمایش اخی یادش بخیر

من رفته بودم ازمایش و سنو قبل بارداری بدم پریودیمم دو سه روزی عقب افتاده بود منتظر نوبت سنو بودم گفتم بزار یک تست بدم همونجا تو بیمارستان تست زدم دیدم منفی شد دگ انداختم تو کیفم سنو دادم امدم خانه دیدم مثبت شده سریع برا دوستم فرستادم گف اره مثبته و ممکن چون هنوز اولاشی برا همی دیر مثبت شده دگ بعدش به شوهرم و مامانم خبر دادم و فرداش رفتم ازمایش خون دادم با مامانم😅

من عکسش رو ندارم 😂🤦🏻‍♀️

من ۴ روز از پریودم گذشته بودم
اولین بارم بود تاخیر داشتم خودم یکمی شک کرده بودم
به همسرم گفتم دوتا مارک مختلف بی بی چک بگیره
جمعه بود بخاطر بی بی چک از شب نرفتم دسشویی دیگه ساعت ۵ صبح بودکه به همسرم گفتم نمیتونم نگه دار دشویم رو رفتم سرویس و با دوتاشم تست گرفتم زودی دوتاشم مثبت شد
تا بیام اتاق کل بدنم از هیجان می‌لرزید
اون روز از ۵ صبح بیدار بودیم تا خوده شب 😅

من اول واسه اینکه هیجانم بتونم کنترل کنم به خواهرم گفتم ک هاله افتاده بعد تو جعبه کادو گذاشتم تا شوهرم بیاد سوپرایزش کردم

من ی هفته از پربودم رد شده بود شوهرم می‌گفت تو چرا همیشه سرموقع پریود میشدی الان نمیشی میگم شاید هورمونام بهم ریخته میگ ولی مبینا حسم میگ تو حامله ای همون شب رفتیم بیبی چک خرید بزور منو فرستاد انجام دادم ساعت ۴صبح بود وقتی مثبت شده بود شوهرم چنان بلند می‌خندید من فقط گریه میکردم نمیخام من سنم کمه دیگ بعدش الان بچه رو از شوهرم بیشتر دوست دارم😂😂😂😂😂

منم میخواستم نگهش دارم خواهرم اینقدر گفت ای چندش که خودمم چندشم شد🤣🤣🤣🤣

من سراین حاملگیم اصلا تست نزدم یکهفتع گذشت برم ازمایش دادم

مبارکه عزیزم برای منم دعا کن

🥲من خونه مامانم بودم
دوتا خریدم دوتاشم باهم گذاشتم واولین نفر مامانم دونست🫣🩷

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه هفته سی‌وپنجم بارداری
مامان فاطمه مامان فاطمه هفته سی‌ونهم بارداری